• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5139 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۲ بهمن

نگاهي به تئاتر «اسرار كوهپايه» كاري از فرشيد قلي‌پور

ناكجاآبادي پر‌تعليق

صادق هاشمي

 

تئاتر بازنمايي انسان براي انسان است؛ بازنمايي تصميمات او، حركات او و گفته‌هاي او، آن‌هم در شرايطي كه ميان ديگران است. تئاتر اسرار كوهپايه با نمايشنامه‌اي به قلم فرشيد قلي‌پور و كارگرداني خودش همراه با نقش‌آفريني بازيگراني همچون محمد عسگري، آذين رئوف، شيرين صمدي، مرجان آقانوري، اسماعيل باستاني و گروهي از بازيگران جوان، به تهيه‌كنندگي ساسان عبدي، در سالن تئاتر آبان روي صحنه است.
شايد به عنوان يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين اثر نمايشي، بتوان به ساختار متفاوت نمايشنامه آن اشاره كرد. فرم روايت در نمايشنامه اسرار كوهپايه بي‌شباهت به ساختار يك فيلمنامه سينمايي نيست. در فيلمنامه باتوجه به تعدد سكانس‌ها كه بعدا توسط كارگردان دكوپاژ مي‌شود و تبديل به پلان‌هاي مختلف مي‌گردد، قصه تعريف مي‌شود و رويدادها يكي پس از ديگري شكل مي‌گيرند و پيش مي‌روند. در اين نمايشنامه نيز، نويسنده به نوعي با در‌نظر گرفتن صحنه‌هاي نمايشي كوتاه و پر‌تعداد، به نوعي قصه خود را سكانس‌بندي كرده بود. حتا در شيوه كارگرداني نيز جابه‌جايي صحنه‌ها كه با ورود و خروج‌هاي پرتكرار بازيگران انجام مي‌شد، نوعي ديزالو سينمايي را مي‌شد در صحنه ديد، به‌ گونه‌اي كه پس از پايان يك صحنه، بازيگر يا بازيگران صحنه بعدي وارد مي‌شدند كه همراه بود با خروج بازيگران صحنه پيشين و اينجا با ادغام صحنه‌ها كه در يك دكور ثابت و آكساسوار يكسان اتفاق مي‌افتاد، جابه‌جايي رويدادها به وجود مي‌آيد.
پرداختن به موضوع قتل‌هاي سريالي كه در منطقه‌اي موسوم به كوهپايه رخ داده بود، دستمايه اصلي نمايشنامه اسرار كوهپايه بود كه نويسنده توانسته بود با بهره‌گيري از پتانسيل موجود در فضاي قصه‌هاي اينچنيني كه همان تعليق و وحشت و معمايي بودن آنها است، داستاني سرشار از تعليق و ايهام ايجاد كند و تماشاگر را تا آخر اجرا با خود همراه نمايد. قلي‌پور در بسط و گسترش قصه خود، براي اطلاعات دادن به تماشاگر، به سمت خلق موقعيت‌هايي ساده از زندگي اهالي يك آپارتمان در شهري نزديك كوهپايه رفته بود كه دامنه قتل‌هاي سريالي تا آنجا هم كشيده شده است. مردي به نام تِدي كه صاحب آن آپارتمان بود و سه زن تنها به نام‌هاي جِسي، بِتي و نِلي در آن زندگي مي‌كنند. زن‌هايي كه خود پيگير قتل‌هاي سريالي به وقوع پيوسته در كوهپايه هستند و سايه وحشت ناشي از آن رويداد هولناك بر زندگي عادي آنان ديده مي‌شود. مرد صاحبخانه، فردي خوش‌مشرب و بذله‌گو است كه دل به عشق يكي از مستاجرهايش بسته، در حالي كه زن با او همراه نيست. او فردي درون‌گراست و ذهنش مغشوش از رخدادهاي عجيب و غريب رويدادهاي قصه است. دو زن ديگر از اهالي كوهپايه هستند كه يكي پيش‌تر و ديگري هنگام مواجهه به قصه به آن آپارتمان وارد شده‌اند. اين ميان يكي از اين دو زن، مادرش را به عنوان يكي از قربانيان قتل‌هاي سريالي معرفي مي‌كند و بهت و ناباوري در ميان اهالي آپارتمان شدت مي‌گيرد. او كه رفته‌رفته و در طول نمايش، به بازسازي روحيه خود مي‌پردازد، معاشرت با اهالي آنجا را مايه خوش‌شانسي خود مي‌داند. اما زن ديگر كه او نيز سرخوشانه زندگي مي‌كند، بيشتر از هر كس ديگري از قتل‌هاي سريالي كوهپايه لطمه مي‌خورد.
فضاي صحنه نمايش بيش از هرچيز القاكننده سردي نهفته در روابط اجتماعي آدم‌هاي قصه است. جايي كه به قول مرد صاحبخانه، همه بسان يك جزيره تنها كنار هم زندگي مي‌كنند كه هم مي‌تواند غم‌انگيز باشد و هم اميدبخش. اما روند ماجراهاي نمايش مفهوم ديگري را به تصوير مي‌كشد. كارگردان اسرار كوهپايه به استفاده از لوازم به ‌شدت ساده و ميني‌مال به خوبي توانسته سادگي قصه خود را روايت كند. در جايي كه همه رابطه‌ها هم ساده است و رخدادهاي نمايش بدون تكلف و پيچش‌هاي گمراه‌كننده و گنگ در نظر مخاطب، شرح داده مي‌شوند. در نتيجه يك درام پليسي-معمايي كه از تعليق‌هاي منطقي برخوردار است، بر صحنه شكل مي‌گيرد.
حضور بازيگران سياه‌پوش كه با چهره‌هايي ماتم‌زده و البته كمي ترسناك، چشم‌ در چشم تماشاگر، در ميان رويدادهاي نمايشي حاضر مي‌شوند، به خوبي توانسته فضاسازي مربوط وهم و تعلق اثر را به صحنه بياورد و استفاده درست كارگردان از ورود گاه و بي‌گاه آنها بر صحنه، در راستاي تم اصلي نمايشنامه است.
بازي‌هاي روان و شخصيت‌پردازي بازيگران و نقش‌ها در راستاي فرم روايي اثر يكي ديگر از نكات مثبت تئاتر اسرار كوهپايه به شمار مي‌رود كه به خوبي توانسته بودند جامعه تمثيلي كوچكي كه برآمده از يك جامعه بزرگ‌تر است را به صحنه بياورند. بي‌ترديد نقش فرشيد قلي‌پور به عنوان نمايشنامه‌نويسي كه خود مي‌دانسته در كارگرداني اثر به دنبال چيست، در فرآيند ساده‌سازي روايت نمايش و شيوه اجرايي باورپذير آن، از مهم‌ترين اركان اين اثر مي‌باشد كه توانسته اثري خلاق و خوش‌ريتم را در شيوه‌اي كمتر پرداخته شده ارايه دهد.مهم‌ترين رويداد دراماتيك اين نمايشنامه، يعني وقوع قتل‌هاي سريالي در ناكجاآبادي به نام كوهپايه كه ازقضا مي‌تواند در هر جايي و هر اقليمي رخ دهد، موضوع جهانشمولي است كه اسرار كوهپايه به تعريف آن مي‌پردازد و اساس قصه خود را بر پايه آن استوار مي‌سازد. رويدادي باورپذير كه به شيوه‌اي تئاتري بديع بر صحنه اجرا مي‌شود و مخاطبش را با لحظات شاد و غم‌انگيز مختلفي تا پايان به همراه مي‌برد، لذا اسرار كوهپايه در عين سادگي در نمايشنامه و نيز كارگرداني موفق در ساختار كلي آن، اثري قابل توجه و تماشايي است كه تماشاگر را خسته نمي‌كند و ريتم پركشش آن، ساعتي را در ذهن مخاطب مي‌سازد كه رويدادها را از پس هم دنبال نمايد و با جريال سيال ذهني نويسنده و كارگردان اثر همراه و همسو شود.


مهم‌ترين رويداد دراماتيك اين نمايشنامه، يعني وقوع قتل‌هاي سريالي در ناكجاآبادي به نام كوهپايه كه ازقضا مي‌تواند در هر جايي و هر اقليمي رخ دهد، موضوع جهانشمولي است كه اسرار كوهپايه به تعريف آن مي‌پردازد و اساس قصه خود را بر پايه آن استوار مي‌سازد. رويدادي باورپذير كه به شيوه‌اي تئاتري بديع بر صحنه اجرا مي‌شود و مخاطبش را با لحظات شاد و غم‌انگيز مختلفي تا پايان به همراه مي‌برد، لذا اسرار كوهپايه در عين سادگي در نمايشنامه و نيز كارگرداني موفق در ساختار كلي آن، اثري قابل‌توجه و تماشايي است كه تماشاگر را خسته نمي‌كند و ريتم پركشش آن، ساعتي را در ذهن مخاطب مي‌سازد كه رويدادها را از پس هم دنبال نمايد و با جريال سيال ذهني نويسنده و كارگردان اثر همراه و همسو شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون