خودكشي، قانون و جامعه
امروز ايران (1)
حميدرضا گودرزي
به عنوان بازپرس ويژه قتل از هزاران صحنه خودكشي بازديد و جزييات آنها را بررسي كردهام. در خاطرم هست كه از يك مورد سقوط از بلندي بازديد كردم. بيمار 70سالهاي بود كه از طبقه بالاي يك بيمارستان از اطاقش خودش را به پايين پرتاب كرده بود. هماطاقياش ميگفت كارمندي كه او را معاينه كرده با بيحوصلگي به او گفته تا كي ميخواهي زنده بماني خودت را بينداز پايين تا هم تو خلاص بشي هم ما ... و چند روز بعد او خودش را از پنجره به حياط پرتاب كرده بود. خودكشي در قانون مجازات اسلامي جرم شناخته نشده است، اما در ذهنم يك سوالي ريشه دوانيده بود سوالي كه تا امروز باقي مانده است آيا اين حرف، اين سخن، اين رفتار آن كارمند سبب مرگ اين پيرمرد شده است يا خير. اگر او نبود، اگر اين حرف را نميزد به هيچوجه خودكشي رخ نميداد. خودكشي در تمام جوامع بشري سابقه داشته و از روزگاران نخستين در زندگي آدميان تكرار ميشده است. شايد خودكشي جهانپهلوان تختي كه مردم ايران هرگز آن را باور نميكنند و همين اواخر خودكشي مجري مشهور خانم آزاده نامداري. اين يادداشت بر آن است كه خودكشي را از تمام جوانب آن بررسي كند هم در آيينه آمار و ارقام، هم در قاب علت و علل خودكشي كه اين روزها آمارش روبه افزايش است و هم بر خورد قانون و قانونگذاري با اين مقوله و هم چرايي افزايش آمارها در جامعه امروز ايران و آخر سر اينكه براي جلوگيري از خودكشي يا لااقل كاهش آمار آن آيا راهكاري وجود دارد يا خير؟ در ميان پروندههاي جنايي كه طي سالها رسيدگي شدهاند و ماجرايشان خودكشي بوده است، در مسير معاينه از جسد و محل حادثه و بررسي دستنوشتههاي متوفي و دهها دليل ريز و درشت ديگر كم نيستند ماجراهاي مهم ديگري كه در پس پرده پنهان ماندهاند و آنهم پروندههايي است كه در حقيقت و اساسا خودكشي نبودهاند اما به عنوان خودكشي ثبت و در آمار ضبط شدهاند. قتلهايي كه با تردستي انجام شدهاند، قتلهايي كه شيوه و شمايل آنها و جزييات صحنه و محيط خودكشي را نشان ميدهند و در آمارها به عنوان خودكشي ثبت و بايگاني ميشوند و لابد آن زن يا مردي كه جسدشان را يافتهاند در آخرين سطر زندگينامهشان چنين نوشته شده است كه آخر سر خودكشي كرد... در حالي كه چنين نبوده و قرباني يك جنايت بودهاند. چون در دادسراهاي جنايي نظاير اين پرونده كم نيست به يك مورد آن اشاره گذرايي ميكنم. در سال 1373 اعلام شد كه خانمي با شليك گلوله خودكشي كرده است. در صحنه حاضر شدم. درب اطاق از داخل قفل بود و راهي به بيرون نداشت يك وصيتنامه در كنار جسد بود كه نوشته بود تحمل اين زندگي را ندارم و به پايان راه رسيدهام كسي مسوول مرگ من نيست. تا اينجاي كار قرائن و امارات مسلم بر خودكشي دلالت داشتند. مثل همه صحنههاي ديگر جريان را شخصا بازسازي كردم. اسلحه ژ3 بود كه لوله بلندتري نسبت به سلاح كمري دارد و يك اسلحه جنگي به حساب ميآيد. شك من اين بود كه اين خانم اسلحه ژ3 را از كجا به دست آورده. نمونه اسلحه را از كلانتري محل گرفتم چون گلولهها به قفسه سينه (ناحيه چپ و اطراف قلب) برخورد كرده بودند اسلحه را در دست گرفتم و آن را به طرف سينهام نشانه رفتم اما غير ممكن بود چون با توجه به كوتاه قد بودن زن متوفي لوله سلاح بلندتر از قد و قامت آن خانم بود و نميتوانست خودش شليك كرده باشد... از كارشناس اسلحه دعوت كردم قضيه را بررسي كند كه ايشان هم ميگفت هيچ تناسبي بين اسلحه و دست و قفسه سينه متوفي وجودندارد و به اين شكل نميتوانسته شليك كرده باشد ... يادم ميآيد كه از كارشناس رشته خط و امضا هم دعوت كردم تا نمونههاي دستخط متوفيه را با وصيتنامه (يادداشت) مطابقت بدهد كه اعلام نظر كرد يادداشت با نمونه خطها و دستنوشتههاي آن خانم مطابقت دارد و توسط او نگارش يافته است. از كارشناس سوال كردم كه آيا اين نوشته را نويسنده در حال عادي نوشته يا اضطراب و تهديد بر او غالب بوده كه پس از بررسي دقيق اعلام داشت نوشته يك نوشته عادي نيست بلكه شايد با اضطراب و نگراني نوشته شده باشد. موضوع پرونده در آن لحظات ديگر يك خودكشي نبود و به مرگ مشكوك تبديل شد لذا بررسي و كشف حقيقت در دستور كار قرار گرفت. همسر آن خانم كجا بود چرا از زمان وقوع حادثه فراري بود چرا از نقاط مختلف تلفن ميزد و قطع ميكرد؟ اما چرا درب اطاق از داخل قفل بود يعني آن خانم در را قفل زده كه كسي نتواند مانع اقدام او شود. اصلا اگر شخص ديگري آنجا بوده چطور وارد شده و بعدا چطوري خارج شده است. از پنجره مشرف به تراس راه ورود و خروجي وجود داشت، گرد و خاك قديمي روي شيشه و دستگيرهها مانده بود كه گروه تشخيص هويت آثار تازهاي از تماس انگشتان روي آنها را ثبت و ضبط كرد. وجود آثار جديد روي گردوخاك شيشهها و درها نشان ميداد كسي به تازگي از آن در خارج شده و سپس آن را به هم كوبيده كه بسته شده است. بالاخره گره كور اين حكايت را دستگيري متهم باز كرد. اثر انگشتان او با آثار روي در و پنجره مشرف به حياط مطابقت داشتند و اقرار كرد كه همسرش را وادار كرده تا دستنوشته را با تهديد بنويسد و بعد با شليك اسلحه او را كشته است، آثار موجود روي سلاح را پاك كرده است و دستهايش را با الكل و صابون شسته است. اگر به روند بررسي آماري در خودكشي نگاهي بيندازيد متوجه ميشويد كه بدون رفع آنها رسيدن به يك واقعيت آماري درست و دقيق ممكن نيست مثلا سقوط از بلندي را در اكثر موارد حادثهاي و تصادفي يا ناشي از بياحتياطي شغلي و كاري ميدانند در حالي كه در بيشتر موارد خودكشي است يا بيمارستانها مسموميت دارويي را حتي در اطفال در بيشتر موارد خودكشي ميدانند حتي در زير سن 10 سال و 9 سال و نظاير آنكه نياز به رسيدگي قضايي دارند و بدون تصحيح مرتب آنها به آمار واقعي نخواهيم رسيد. موضوع بررسي آماري وقايع مهم احتياج به دقت نظر ويژهاي دارد وگرنه در بررسي جامعهشناختي و حقوقي و روانشناختي ماجرا دچار اشتباهات فاحشي ميشويم. درست مثل همين خودكشي كه امروز جامعه ما در مورد آن با بحران روبرو شده است. باور نميكنيد!