خاطرات سفر و حضر (151)
اسماعيل كهرم
استهبانجان بودم. يك بعدازظهر تابستان پنجاه سال پيش! شهر خوابآلود رفسنجان به خواب «قيلوله» رفته بود. صداي «خرخر»ش را ميتوانيد بشنويد. از كنار يك مغازه ميگذشتم عابري بر پشت استري توقف كرد. قيمت انجير را پرسيد. صاحب مغازه گفت: «من به تو نميفروشم.» استرسوار گفت: چرا برادر؟ پاسخ داد: «تو سوارهاي و من پياده.» من فاصله گرفتم و چند قدم پايينتر ايستادم. وقتي مغازهدار متوجه غيبت بنده شد. ادامه داد: جلوي اون غريبه نميخواستم به همشهري خودم گرانفروشي كنم. پيش خودم فكر كردم كه برحسب تعبير خانم «تاچر» اين مغازهدار يك سياستمدار شايسته و برجسته است. خانم مارگارتتاچر 12سال تمام نخستوزير بريتانيا بود و روز آخر با تفاوت دو راي از صدارت خلع شد! او يك بار گفت: سياست يعني چه حرفي را چطور و در كجا بزنيد. با اين تعريف همه ما گاهي سعي ميكنيم سياستمدار باشيم ولي گاه شكست هم ميخوريم. كما اينكه شاه ايران كه سرمايهگذاري كلاني روي حزب رستاخيز كرده بود، بعدها اقرار كرد كه اين يك اشتباه بزرگ بود. سياست را فرهنگ ما ايرانيها به نحو ديگري تعريف كرده؛ آن هم به زبان بيهمتاي شعر پارسي:
كم گوي و به جز مصلحت خويش مگوي
چيزي كه نپرسند تو از پيش مگوي
دادند دو گوش و يك زبانت ز آغاز
يعني كه دو بشنو و يكي بيش مگوي
تفسير بنده از صحبت اين خانم سياستمدار برجسته بينالمللي بها دادن به «چطور» صحبت كردن است. ما ميل داريم كه حرفي كه ميزنيم اثر مثبت داشته باشد و وظيفه خطير اين امر به عهده طريقه بيان ماست. يعني چطور كلمات و جملات را ادا كنيم. پاكستانيها اقليت پرشماري در انگلستان هستند و زبان آنها تاكيد و تكيهكلام را روي كلماتي غير از زبان انگليسي قرار ميدهد. براي پاكستانيهاي مقيم انگلستان كلاسهاي آموزش زبان ترتيب ميدهند تا آنان قرباني تفاوت بين زبانهاي اردو و انگليسي نشوند. در تلويزيون هم اين دروس تدريس ميشوند! بايد ياد بگيريم كه حرف اثر دارد، آنطور كه ما ميگوييم: «زخم شمشير التيام مييابد ولي زخم زبان، هرگز».