در ميزگرد مجازي؛ كلاب روزنامه اعتماد، بررسي شد
آيا ژورناليسم به دو بخش سنتي و مدرن تقسيم ميشود؟
غزل لطفي
الياس حضرتي مدير و صاحبامتياز مجموعه رسانهاي اعتماد (روزنامه اعتماد، روزنامه تعادل، سايت اعتمادآنلاين و مجله كرگدن) در شروع نشست تحليل روزنامهنگاري مدرن به بيان خلاصهاي از مطالبات جلسات گذشته پرداخت و گفت امروز به بررسي اين مطلب خواهيم پرداخت كه با توجه به اينكه ما امروز در روزنامه كاغذي فعاليت گستردهاي داريم نياز به بررسي اين موضوع مهم به نظر ميرسد كه چگونه ميشود روزنامهنگاري به شكل سنتي و كاغذي با دنياي جديد و ورود تكنولوژي به عرصه رسانه همراه شود و چگونه در ميدان عمل بهترين بازدهي را خواهيم داشت؟
بهروز بهزادي مديرمسوول و سردبير روزنامه اعتماد در ادامه گفت: در جلسه قبل با دو نظر روبهرو بوديم اول اينكه خود روزنامهنگاري يعني نوع تهيه خبر دچار تغيير و تحول شده است و دوم وقتي ظرف مدرن ميشود مظروف هم به ناچار مدرن ميشود.
موضوعي كه من شخصا در حال بررسي آن هستم اين است كه ما در آغاز كار روزنامهنگاري، مخاطبان گسترده نداشتيم بلكه با كلوني مخاطبان روبهرو بوديم تا اينكه راديو و تلويزيون آمد و در ادامه نيز ماهواره كه باعث افزايش مخاطبين شد. در حال حاضر هم با آمدن اينترنت و ورود به فضاي مجازي علاوه بر خبردهي، گفت و شنود هم در جريان است. تصور من اين است كه در آينده گوينده خبر و خواننده ميتوانند روبهروي هم قرار بگيرند و مباحث جرياني ادامهدار و پويا خواهد داشت كه بايد به نوع تعاملات و پويايي آن پرداخت.
ماشاالله شمسالواعظين رييس انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران نيز به طرح موضوع پرداخت و گفت: در سالهاي اخير ما در معرض دو تحول قرار گرفتيم. ظرف و مظروف هر دو عوض شده است. (ظرف يعني رسانه و مظروف يعني توليد محتوا) بهطور مثال همين كلابهاوس كه نيازي به مصحح و اديتور ندارد و مباحث به طور زنده در حال شكل گرفتن است و به نظر ميرسد.
همچنين وي با ذكر گستردگي بحث تشريح كرد: با ورود مخاطبين جديد و تغيير ظرف و مظروف تقريبا همه رسانهها اعم از مكتوب و حتي تلويزيون در حال از دست دادن مخاطبين هستند و امروز ما به دنبال راهحلي هستيم كه با اضافه كردن پلتفرمها به ژورناليسم مكتوب كه در گذشته روي خبر و ليد و مقاله تمركز داشت، بتوانيم به نيازهاي مخاطب پاسخ مناسب بدهيم. بهطور مثال پيشنهاد بستههاي خبري (اصل خبر، سابقه خبر، بازتابهاي خبر و...) يكي از مفيدترينها خواهد بود. الان مفهوم خبر به معناي عريان آن حذف شده است و سرعت و شتاب انتشار امروزي نياز به پاسخ مناسب دارد. در شرايط حال حاضر و با توجه به تغيير ذائقه مخاطب بايد در نوع ارايه خبر تغييراتي را ايجاد كرد. پيشنهاد من اين است كه علاوه بر بستههاي خبري كه قبلا مطرح كردم به افزايش مزيتهاي خبر نيز متمركز شويم. بايد توجه داشت كه در اين مبحث موضوعي به نام خبر خام معني ندارد و بسته خبري نيز نيست بلكه به «گزارش خبري» پرداخته ميشود.
شهريار شمس مستوفي، دبير انجمن صنفي روزنامهنگاران تهران؛ در بيان روزنامهنگاري مدرن بايد به اين نكته اشاره كرد كه موضوع مهمي كه مغفول مانده است و به نظر من بايد علاوه بر ظرف و مظروف به آن پرداخته شود خود روزنامهنگار است. امروز با عبور از عصر رسانههاي مكتوب و ورود به دنياي مجازي با توليدكنندگان محتوايي روبهرو هستيم كه اصول حرفهاي و اخلاقي خبرنويسي را نميدانند و رعايت نميكنند و اين باعث آسيبهاي جدي شده است كه البته اين موضوع در ايران و با توجه به توقيف فلهاي رسانههاي مكتوب بيشتر از مناطق ديگر دنيا به چشم ميخورد. بهطور مثال خبري كه مربوط به مدتها قبل است با عكسي جديد مجدد منتشر ميشود كه اين امر بهطور كلي تازگي خبر را زير سوال ميبرد و بعد ما درگير توضيح و تكذيب ميشويم كه البته خيلي هم اثرگذار نيست. موضوع بعدي فيكنيوزها هستند و همچنين جايگزيني افراد به جاي رسانه هم يكي از موارد مهم است بهطور مثال ترامپ يكي از افرادي است كه به تنهايي تمام رسانههاي امريكا را پشت سر گذاشت و محتواي توليدي خود را به مخاطبانش عرضه كرد و اين موضوع در مبحث ژورناليسم مدرن باعث شده آينده شغلي خبرنگاران به چالش بزرگي مبدل شود.
شمس مستوفي در بخش دوم صحبتهاي خود گفت: يكي از موضوعاتي كه بايد مورد توجه باشد اين است كه رسانههاي مجازي ماندگاري و سنديت ندارند و ممكن است در سالهاي بعد قابليت دسترسي نداشته باشند اما رسانه مكتوب ماندگار است و به عنوان سند هميشه در دسترس است (بهطور مثال انتشار همين مباحث اين نشست مجازي در روزنامه اعتماد) و نكته مهم ديگر اينكه رسانههاي مجازي براي جذب مخاطب (در اينجا فالوور) دقت را فداي سرعت انتشار كردهاند كه اين موضوع روزنامهنگاري را با خطر جدي روبهرو كرده است. راهحلي كه وجود دارد اين است كه ما در پلتفرمهاي جديد بتوانيم با قوانين جهاني پيش برويم بهطور مثال اگر در فضاي توييتر در نقاط ديگر جهان تهديد يا تهمتي زده شود امكان پيگيري و حتي تعليق و جريمه وجود دارد اما ما در ايران از اين امكانات برخوردار نيستيم و اين در واقع ضعف روزنامهنگاري فعلي در ايران است.
وي در پايان ياد و خاطره احمد بورقاني را گرامي داشت.
هادي خانيكي روزنامهنگار و فعال رسانهاي با تشكر از مسوولان روزنامه اعتماد كه مباحث ارتباطات و رسانه را در فضاهاي جديد مانند كلابهاوس دنبال ميكنند صحبت خود را شروع كرد و گفت: در پاسخ به اين سوال كه ژورناليسم مدرن چيست و چه امكاناتي را در اختيار قرار داده به مبحثي نظري ميپردازم. از آنجايي كه روزنامهنگاري اساسا مدرن است نميشود از قالبهاي مدرن و سنتي براي آن استفاده كرد. تغيير در ظرف و مظروف ما را به تغيير دعوت ميكند. اين شعر قيصر امينپور گوياي تغييرات امروز ماست كه ميگويد؛ «قطار ميرود/تو ميروي/تمام ايستگاه ميرود/و من چقدر سادهام كه سالهاي سال در انتظار تو كنار اين قطار ايستادهام و همچنان به نردههاي ايستگاه رفته تكيه دادهام.» و در واقع مشكلي كه با آن مواجه هستيم اين است كه ما ميخواهيم به نيازهاي امروز مانند گذشته و با ذهنهاي عادت كرده پاسخ بدهيم. در فهم پديده ژورناليسم مدرن ميتوان به شش مساله پرداخت: ۱- وقتي به روزنامهنگاري مدرن ميپردازيم دچار غفلت ميشويم از نسبت روزنامهنگاري با قدرت سياسي و روزنامهنگاري با جامعه مدني كه من اين موضوع را در «قدرت، جامعه مدني، مطبوعات» به تفصيل توضيح دادهام. در واقع روزنامهنگاري نسبت مستقيم دارد با قدرت سياسي و ميزان توسعهيافتگي جامعه مدني.
۲- در كنار توجه به روزنامهنگار، بايد به بازگشت مخاطب توجه كرد. از تعبير آلن تورن استفاده ميكنم كه از اين موضوع با عبارت «بازگشت كنشگر» نام برده است.
۳- غفلت از سنت و سرمايه روزنامهنگاري ايراني كه در «جامعه كوتاهمدت» آقاي كاتوزيان با اشاره به اينكه روزنامهنگاران مرتبا دچار جوانمرگي شدهاند به آن پرداخته و در اين مبحث بيش از خود روزنامهنگاران قدرت سياسي دخيل است.
۴- دوگانهسازي روزنامهنگاري مدرن دربرابر سنتي يا روزنامهنگاري نوشتاري در برابر روزنامهنگاري شهروندي
۵- گسستگي ميان روزنامهنگاري كنوني و تحولات پرشتاب جهاني، هم در زمينه دانشي و علمي و هم حرفهاي
۶- جايگاه نامناسب صنفي، شغلي و سياسي روزنامهنگاران
هادي خانيكي در بخش دوم صحبتهاي خود ادامه داد: طرح ايدههاي جديد اگرچه جمعبندي را مشكل ميكند اما در اندازه كنكور ايدهها مفيد است و بهتر است اين ايدهها مطرح شود تا ضرورتهاي پيشرو دستهبندي شود. مساله اصلي فهم تغيير و ضرورتهاي تغيير است. در شرايطي كه با تغييرات زيادي اعم از رسانه، مخاطب و رسانه مواجه هستيم نكته مهم اين است كه چگونه ميتوان روزنامهنگار بود؟ اگر بيشتر به نوسازي فناورانه بپردازيم و منشور اخلاقي هم وضع كنيم آيا مشكلات امروز در روزنامهنگاري مدرن حل ميشود؟ به نظر من بايد به اين موضوع پرداخت كه حد اين تغيير تا كجا رفته و چگونه ميشود سامان جديدي پيدا كرد. در شرايطي كه مزيتهاي نسبي خبر تغيير كرده و پديده جديدي به اسم جستار يا روايت به وجود آمده است. اما موضوع مهم اين است اين تغييرات را بايد ابتدا در روزنامه و روزنامهنگاري دنبال كنيم يا تغييرات ساختار سياسي و اجتماعي؟ و براي بازگشت مخاطب چه بايد كرد؟ هر كدام از ما اين خاطرات را با خود داريم كه زماني جلوي كيوسكهاي روزنامهفروشي صف بود و تنها عاملي كه محدوديت چاپ بيشتر را ايجاد ميكرد نبود كاغذ بود. چرا امروز به جايي رسيدهايم كه تيراژ يكي از مسائل روزنامههاي مكتوب شده است. چرا امروز وضعيت صنفي و سياسي و شغلي روزنامهنگاران به مساله بدل شده است؟ پاسخ در دو مولفه است؛ ۱- وضعيت سياسي ۲- شرايط اجتماعي
تمركز امروز بايد روي ابعاد تغييرات در جامعه، مخاطب و شرايط اجتماعي باشد و اگر بخواهم به محتوا بپردازم ژورناليسم مدرن ژورناليسمي است كه بايد با عقلانيت، حقوق، مشاركت تعيين تكليف بكند و اين يعني ورود به روزنامهنگاري گفتوگويي و روزنامهنگاري با مشاركت مخاطب.
خانيكي در پايان با ابراز خوشحالي از آزادي موقت كيوان صميمي ابراز اميدواري كرد كه اين آزادي دايمي باشد.
محمد مهاجري روزنامهنگار نيز به توصيف روزنامهنگاري مدرن پرداخت و گفت: با توجه به اينكه خود را روزنامهنگار آكادميك نميدانم سوالي را مطرح ميكنم؛ روزنامهنگاري مدرن وجود دارد و شكل و شمايل فعلي و تعاريفي كه از ژورناليسم داريم كه خبر چيست و خبرنويسي چگونه است در نورديده شده است و آنچه امروز وجود دارد اصلا ژورناليسم نيست اما چون وجود دارد و خودش را به همه تحميل كرده است، اسمش را روزنامهنگاري مدرن گذاشتهايم و چارهاي جز پذيرش آن نداريم. سوال مشخص اين است كه در اين فضاي مدرني كه به وجود آمده ما اساتيد روزنامهنگاري چه كاري ميتوانيم انجام دهيم كه اين سيلاب ايجاد شده تخريبگر نباشد؟ در واقع سرعت امروز در انتشار خبر و حجم وسيع اخبار (با توجه به اخبار فيك) قابل كنترل است؟
محمد مهاجري در تحليل نوگرايي رسانه گفت: روزنامهنگاري مدرن با روزنامهنگاري سنتي داراي دو دنياي متفاوت هستند و فقط در اشتراك لفظي يكي هستند. در واقع با دنياي جديدي روبهرو هستيم كه در آن اركان خبر اصلا مورد بحث نيست و حتي نوع گفتوگو محوري متفاوت است و ما بايد اين تغييرات را بپذيريم. در دهه ۸۰ تغييرات بزرگي در روزنامهنگاري به وجود آمد كه اين تغيير در همان شيوه سنتي بود. اما امروز در روزنامهنگاري مدرن ما شاهد تخريب تمام پايههاي سنتي هستيم و جز اسم مشترك، اشتراك ديگري وجود ندارد.
حسن نمكدوست استاد روزنامهنگاري در پاسخ به سوال محمد مهاجري گفت: من منكر روزنامهنگاري مدرن نيستم و معتقدم روزنامهنگاري از ابتدا نو و مدرن هست و باقي خواهد ماند و اساسا روزنامهنگاري سنتي وجود ندارد.
در روزنامهنگاري با يك پنجوجهي مواجه هستيم؛ متن، نويسنده متن، خواننده متن، رسانه، جامعه كه هر كدام از اين پنج مورد در شكلگيري فرآيند ارتباطي موثر است. يعني اگر متن، مخاطب، بافت جامعه، رسانه يا ارايهدهنده تغيير كند اين فرآيند تغيير ميكند بهطور مثال اگر يك مطلب در روزنامه ارايه شود يا در راديو يا تلويزيون نوع ارايه تغيير خواهد كرد و اين از بديهيات است. صحبت اصلي اين است كه آيا ميشود روزنامهنگاري را به عنوان حرفه به سنتي و مدرن تقسيمبندي كرد؟ پاسخ؛ اين اصلا امكانپذير نيست. به طور مثال شخصي كه هم در روزنامه مكتوب (سنتي) كار ميكند و هم در رسانه آنلاين و مجازي (مدرن).
موضوعي كه مورد دقت است اينكه امروز در فضايي هستيم كه جوامع دچار تغييرات بسيار شده است و ما بايد در حرفه خود دقت كنيم كه جامعه دچار چه تغييراتي شده و آيا آهنگي كه روزنامهنگاران ما با آن همراه هستند با آهنگ تغييرات جامعه منطبق هست يا نه؟ اگر نيست علت را بررسي كنيم و ببينيم چقدر از اين عدم انطباق سهم روزنامهنگاران است، چقدر سهم مراكز آموزش روزنامهنگاري، چقدر سهم حكومت و چقدر به بازتاب تغييرات در جامعه بازميگردد. به نظر من در روزنامهنگاري پويا بايد به تغييرات جامعه توجه كرد و تلاش كرد با آهنگ تغييرات همراه بود تا بتوان به نيازهاي جامعه پاسخ داد و در جهت صورتبندي موانع و رفع آنها تلاش شود. از نگاه من روزنامهنگاري پويا نيست زيرا نتوانسته به نيازهاي جامعه مفروض امروز ايران پاسخ بدهد كه بخشي به كجكاركرديهاي خود ما روزنامهنگاران برميگردد و بخشي هم به اتفاقاتي بازميگردد كه خارج از كنترل ماست.
نمكدوست در ادامه صحبتهاي خود به بيان چالشهاي روزنامهنگاري پرداخت و گفت: روزنامهنگاري از زمان پيدايش با چالشهاي مختلف روبهرو بوده است كه يكي از آنها تعامل با رسانههاي جديد بوده است. تعامل با تكنولوژي جزو ذات روزنامهنگاري است مثل روزنامهنگاري راديويي، تلويزيوني، آنلاين و... و اين بحث كه بايد سراغ سبكهاي جديد رفت كاملا صحيح است. اما نكته مهم مربوط به حدود ۲۰۰ سال روزنامهنگاري در ايران است. ما با مجموعهاي از مشكلات روبهرو بوديم كه حل نشده و روي هم انباشته شده و باعث شده امروز روزنامهنگاري در ايران در انتهاي كوچه بنبست قرار گيرد و اعتبار، مخاطب و مرجعيت را از دست بدهيم كه اين به علت ظهور رسانههاي جديد نيست بلكه متمركز بر اتفاقاتي است كه در طول تاريخ بر روزنامهنگاري سايه افكنده است و روز به روز پيچيدهتر شده است؛ اعم از اقتصاد روزنامهنگاري، مسائل آموزشي، صنفي و حقوقي. مساله جدي اين است كه؛ مادامي كه ما مداخله همهجانبه، مخل و بازدارنده حكومت (طي ۱۸۰ سال گذشته) در روزنامهنگاري را نتوانيم بررسي كنيم نميتوانيم به حل موضوع بپردازيم. تا زماني كه حكومت تمام مقدرات روزنامهنگاري را رقم ميزند و مديريت بخش وسيعي از رسانهها را برعهده دارد ما در انتهاي كوچه بنبست هستيم.
محمدجواد حقشناس فعال سياسي و رسانهاي در تعريف روزنامهنگاري مدرن به بيان مطالبي پرداخت و گفت: من هم قائل به روزنامهنگاري سنتي و مدرن نيستم. در روزنامهنگاري يك پيام نهفته است؛ پاسخگويي به نياز مخاطب و البته با توجه به ويژگيهاي دقت، صداقت و بهروز بودن مطالب كه بايد مدنظر باشد و اين تعريف در روزنامهنگاري از ابتدا تاكنون تغييري نكرده است. نكتهاي كه مورد سوال است اينكه چرا روزنامهنگاران از روزنامهنگاري مكتوب به رسانههاي مجازي روي آوردهاند؟ پاسخ اول تحولات تكنولوژي است نكته بعدي كه در ايران ما با آن مواجه هستيم، رويكرد هسته قدرت با رسانه است و همچنين مشكلات اقتصادي نيز باعث شده خانوادهها پيگير رسانههاي ارزانقيمتتر باشند.
مجموع اين عوامل باعث شد بخشي از اين حرفه مهاجرت كنند يا تغيير شغل دهند.
همچنين حمايتهاي محيط زيستي و عدم استفاده از كاغذ نيز يكي از مواردي است كه باعث شده به رسانههاي مجازي بيشتر پرداخته شود و مجموع اين شرايط در حال حاضر چالشهايي هستند كه رسانههاي مكتوب با آن مواجه شدهاند.
حميد ضياييپرور استاد روزنامهنگاري در ادامه صحبتهاي محمدجواد حقشناش به اين نكته اشاره كرد كه تغييرات ژورناليستي مختص ايران نيست و به نوعي در كل جهان با تغيير رويكرد مواجه شده هم به جهت مسائل زيستمحيطي و هم تحولات تكنولوژي و هم مقابله با انحصار رسانه در دست نخبگان. در طول قرنهاي گذشته رسانهها هيچگاه زبان مردم كف جامعه نبودهاند. اتفافي كه امروز افتاده اين است كه اقشار جامعه به عنوان «رسانه اجتماعي» انتشار اخبار را به دست گرفتهاند و موضوع ديگري كه اتفاق افتاده ظهور پلتفرم است كه باعث شده دروازهباني خبر معناي خود را از دست بدهد و انتشار خبر ديگر در دست رسانه يا همان منتشركنندگان نباشد و باعث شده مردم زبان گوياتري داشته باشند و در انتقال اخبار مشاركت كنند. موضوع بعدي اينكه افرادي كه روزي خود منبع خبر بودند امروز صاحب رسانه هستند (سياستمداران، سلبريتيها و... در توييتر) (ترامپ در توييتر ۸۵ ميليون فالوور داشت) و با اين شرايط نيازي به رسانه احساس نميكنند. موضوع آخر كه بايد به آن توجه كرد، انفجار اطلاعات است. در گذشته كنترل و انتشار اخبار دراختيار رسانهها بود اما امروز با انبوه شبكههاي مجازي روبهرو هستيم و انبوهي از اخبار به شكل انفجاري منتشر ميشود كه همين موضوع انحصار را از دست رسانهها خارج كرده است. مدير موسسه پژوهشي بتا در باشگاه ارتباطات در ايران (كلابهاوس) آمارهايي ارائه داد: «اينستاگرام، تلگرام و واتساپ هر كدام به تنهايي ۵۰ ميليون كاربر دارند. در تلگرام روزانه ۱/۵ ميليارد پيام مبادله ميشود. در اينستاگرام سالي يك ميليارد پيام و واتساپ به دليل اينكه پيامرسان اجتماعي است قابل رصد نيست اما تعداد مشابهي كاربر دارد. در توييتر هم ۳/۲ ميليون نفر و روزي ۱۵ ميليون دانلود در آپارات را شاهد هستيم. ۶۰درصد ترافيك اينترنت ايران را اينستاگرام اشغال كرده است.» كه با توجه به اين آمار و حجم اطلاعات و تغيير سليقه مردم و مقايسه اين حجم از اطلاعات با اخبار در رسانههاي مكتوب و راديو و تلويزيون ميتوان به علل روي آوردن به رسانههاي مجازي پي برد.
عباس عبدي روزنامهنگار و فعال سياسي-اجتماعي هم با مشاركت در اين بحث به ذكر نكاتي پرداخت و گفت: اولين نكته اين است كه سيستم جديد رسانه (در ايران) نيازمند قانون است. واقعيت اين است كه رسانههاي جديد نيازمند قانون هستند و محور اصلي هم كپيرايت است. ما چون كپيرايت نداريم در واقع توليدكننده خبر در حال توليد است اما بهره آن را ديگران ميبرند. در گذشته اينچنين نبود اما امروز بهطور جدي بنيان روزنامهنگاري مدرن را مورد خطر قرار داده است. نكته بعدي اين است كه برخي تصور ميكنند روزنامهنگاري اقيانوسي است با عمق يك سانتيمتر كه اصلا صحيح نيست. روزنامهنگاري بايد تخصصي باشد نه به معناي حرفهاي روزنامهنگاري بلكه به معناي تخصص در حوزهاي خاص، در گذشته خبري كه تهيه ميشد توسط مدير سرويس و سردبير كنترل ميشد اما امروز با توجه به سرعت در انتشار اخبار، نيازمند اين هستيم كه توليدكننده خبر در حوزه خود متخصص باشد. روزنامهنگاران بايد سطح اطلاعات خود را بالا ببرند تا اخبار صحيح ارايه شود. در گذشته فقط دانستن تيتر و ليد و محتوا براي روزنامهنگاري كافي بود اما امروز با توجه به بسترهاي جديد نيازمند اين امر هستيم كه از نظ ر حرفهاي هم روزنامهنگاران با محتواي جديد (مثلا توليد محتواي تصويري) آشنا باشند. به نظر من اين دو نكته هم به لحاظ حقوقي و هم به لحاظ تخصصي مورد اهميت است.
جواديحصار فعال سياسي- رسانهاي هم به بيان مطالبي پرداخت و گفت: در روزنامهنگاري از ابتدا تاكنون دانشافزايي متعهدانه بسيار مورد توجه بوده و بايد هميشه و به شكل شفاف و صادقانه مورد توجه باشد. موضوع مهم بعدي اطلاعرساني دقيق است و مبحث ديگري كه بايد درنظر گرفته شود تفسير و روشنگري است كه از گذشته تاكنون بوده و هست و مبحث بعدي هم قانونمندي است بهطور مثال بايد انتشار اخبار كذب قابل پيگيري باشند و موضوع ديگر، پوياييآفريني و نشاطآفريني براي مخاطب است با اين مباحث سوالي كه مطرح است اين است كه يعني هر كسي با توجه به داشتن مخاطب فراوان رسانه محسوب ميشود؟ خير، در رسانههاي رسمي اگر مطلبي منتشر شود و پاسخي داشته باشد در روزهاي بعد موظف به درج پاسخ هستند در حالي كه در پلتفرمها اين الزام وجود ندارد. در واقع فرصت انتشار حقيقت از غير حقيقت گرفته ميشود و ديگر سند كتابي و مكتوب بودن مطالب وجود ندارد.
جوادي حصار در ادامه به مهارناپذير بودن رسانههاي جديد اشاره كرد و گفت: در رسانههاي مدرن از قوانين زباني پيروي نميشود و اين خود به نوعي خطرآفرين است.
محمدرضا مهاجري روزنامهنگار و فعال جوان رسانهاي نيز با شركت در اين بحث گفت: ما بايد تغيير بستر رسانه را به رسميت بشناسيم و وسعت و سرعت انتشار اخبار را نيز مورد توجه قرار دهيم و در واقع به رسانههاي جديد توجه كنيم و تصور جامدي نسبت به كليت مديا نداشته باشيم. امروز شبكههاي اجتماعي تمام وظايف رسانه را از زاويه درگيري با خبر و نرخ اعتيادي كه ايجاد كرده است برعهده گرفته و اين يك خصلت است نه باگ و باعث اين موضوع شده كه در حوزه انواع داناييها جايگاه ويژهاي پيدا كنند. در كتابي كه اخيرا يكي از دوستانم ترجمه كرده و بهزودي منتشر ميشود به موضوع شبكههاي اجتماعي و توزيع قدرت پرداخته شده با توجه به مطالبي كه در اين كتاب خواندهام به نظر من توجه به رسانههاي مدرن اگر مغفول واقع شود در آيندهاي نه چندان دور روزنامهها و رسانههاي معتبر مرجعيت خود را از دست خواهند داد با طرح اين مقدمه سوالي كه مطرح است اينكه با توجه به زمينهاي كه در رسانههاي امروز وجود دارد و اينكه از مختصات خبر امروز سريع و مختصر بودن است، بستگي بين ژورناليسم مدرن و رسانههاي امروزي چيست؟
هادي خانيكي در پاسخ به مهاجري در زمينه جايگاه ژورناليسم مدرن گفت: در رسانههاي مدرن ويژگيهاي جديدي به وجود آمده كه هم فرصت است و هم تهديد و در اين شرايط روزنامهنگاري كلاسيك وداع نميكند بلكه تغيير ميكند، دقيقا مانند تغييراتي كه راديو و تلويزيون به رسانهها داد.
دكتر بهزادي در پايان با تشكر از حاضرين در اين نشست مجازي، ياد و خاطره دكتر منصفي را نيز گرامي داشت.
الياس حضرتي نيز در پايان گفت: ما در روزنامه اعتماد و اين كلاب پايهگذار طرح مبحث مشكلات روزنامهنگاري بوديم و درصدد هستيم نقشهراهي مناسب براي روزنامهنگاري ترسيم كنيم. بايد بپذيريم كه واقعيتهاي تلخي مانند مشكلات حقوقي و نبود اخلاق حرفهاي و تنگنظري حكومتها وجود دارد و ما كه در وسط ميدان هستيم بهطور ملموستر با آن مواجه هستيم اما بايد بهترين راهحلها را پيدا كنيم تا روزنامهنگاران جوان نيز از آن استفاده كنند و بهطور مشخص در جلسات بعدي به موضوعات تخصصي ميپردازيم تا مرجعي باشد براي روزنامهنگاري و روزنامهنگاران نيز بتوانند از آن بهره ببرند.