• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5146 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۰ بهمن

ادامه از صفحه اول

يادداشت‌هاي زندان

يكي از بزرگ‌ترين فرايض دعات و مبلغين و خطبا و نويسندگان و متفكرين اسلامي مطالعه در شناخت علل اين تفرق به منظور از بين بردن آنها و به وجود آوردن وحدت اسلامي و تجديد مجد و عظمت ديرين است. اغراض و مطامع فرمانروايان گذشته مسلمين طي قرون و اعصار تا توانسته به نام‌هاي مختلف و از آن جمله به نام تشيع و تسنن براي سواري گرفتن از توده بيچاره مسلمان، ميان مسلمانان سنگ تفرقه انداخته است. در سه چهار قرن اخير، استعمار اروپايي از قاعده «فرّق تسد» (2) حد اكثر استفاده را برده است. در يك قرن اخير كه مردم مسلمان با تمدن اروپايي آشنايي پيدا كرده‌اند و بوي اين تمدن به مشام آنها رسيده است، مقرون بوده با ايجاد عصبيت ملي به نام عروبت و تركيسم و ايرانيسم و هندوئيسم و غيره و اكنون قشر عظيمي از جوانان ما دچار اين بيماري مزمن استعماري هستند و كتاب‌ها، اعراب و ترك‌ها و ايراني‌ها و هندي‌ها و ساير مليت‌ها در اين زمينه استعماري به رشته تحرير درآورده‌اند. روحانيين و متجددين ما هر كدام در يك جبهه جداگانه بدون آنكه از يكديگر باخبر باشند و بدون آنكه بدانند در پس آيينه طوطي‌صفت به آنها تلقين شده، اين برنامه را اجرا كرده‌اند؛ آنها به نام مذهب و تشيع و تسنن و غيره و اينها به نام عروبت و ايرانيت و تركيت و غيره و بالاخره مليت.اينجاست كه دشواري وظيفه جوانان مبلغ و طبقه جديد روحاني مشهود مي‌شود. خطيب عاليقدر باذوق آقاي آشيخ محمود وحدت يكي از آن افراد روشنفكر و مايه اميدواري مي‌باشند. اميدوارم در راه وحدت اسلامي حداكثر مساعي خود را به كار برند. ايشان حتي نام وحدت براي خود انتخاب كرده‌اند، به اصطلاح وحدت سرخود هستند. از خداوند متعال موفقيت معظم‌له و ساير همفكران‌شان را مسئلت مي‌نمايم و ذات اقدسش را شكر مي‌كنم كه مرا توفيق داد در يك فصل حساس از تاريخ اسلامي ايران معاصر كه مقارن است با يك نهضت عظيم اسلامي، در زندان موقت شهرباني تهران با ايشان آشنا و دوست گردم. والسلام عليه و علي جميع اخلّائه. 
1-  انبياء / 92.
2- [تفرقه بينداز و حكومت كن.]
توضيح: اين يادداشت‌ها كه توسط آقاي علي مطهري در اختيار روزنامه گذاشته‌شده‌است براي اولين بار به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامي  (انقلابي كه شهيد مطهري يكي از سازندگان بناي فكري آن بود) منتشر مي‌شود.


روزي، روزگاري دانشگاه
مدت‌هاست روندهاي نامناسبي در جذب هيات‌هاي علمي، اساتيد و دانشجويان در دانشگاه‌هاي كشور شكل گرفته است. استعدادهاي فراواني را مي‌شناسم كه براي ادامه تحصيل در مقاطع دكترا دچار چالش شده و سيستم كمكي به رفع مشكلات آنها نكرده است. در يك چنين برهوتي از همدلي‌ها و هم‌انديشي‌ها است كه فكر مهاجرت و پر كشيدن از وطن در ذهن دانشجويان و اساتيد كشور شكل مي‌گيرد. اما بايد ديد ريشه يك چنين مشكلاتي از چه زماني پديدار شده است؟ از ميانه‌هاي دهه 80 خورشيدي، روندي در دانشگاه‌هاي كشور شكل گرفت كه ارتقاي اساتيد در هر مرحله منوط به تاييديه‌هاي جديد شد. در آن دوران كانون‌هاي جذب اساتيد و دانشجويان در دانشگاه‌ها به نحوي سازمان يافتند كه جذب نيروها در مسير خاصي انجام شود. به اين مشكلات، ماجراي بورسيه‌هاي غيرقانوني را نيز اضافه كنيد كه دكتر فرجي دانا، قرباني آنها شد (ظاهرا هنوز هم شمشير داموكلس پيگيري قضايي موضوع بورسيه‌هاي غيرقانوني بر سر دكتر فرجي دانا و همكارانش باقي است). در همين دهه بود كه برخوردهاي سياسي و جناحي باعث حذف اساتيد برجسته‌اي چون حسين بشيريه استاد سرشناس علوم سياسي دانشگاه تهران شد كه فقدان آن هنوز هم ضربات سنگيني بر انديشه‌ورزي حوزه سياسي در كشور زده است. با عبور از اين دوران و طي ماه‌هاي اخير، باز هم قصه كميته‌هاي جذب و نپسنديدن اساتيدي كه مورد علاقه دانشجويان و جامعه هستند، به اشكال تازه‌اي روايت شده است. اين اساتيد از دانشگاه‌هاي مختلف تلاش مي‌كنند تا رويكردهاي نويني را در حوزه انديشه‌ورزي كشور شكل دهند. اما جماعتي كه گمان مي‌كنند محيط دانشگاهي، محل فعاليت‌هاي حزبي و جناحي و گروهي است و شأني براي علم و دانش و انديشه‌ورزي قائل نيستند، كمر به حذف اساتيدي بسته‌اند كه اتفاقا مورد اقبال دانشجويان و اصحاب دانشگاه قرار دارند. با گسترش اين برخوردهاي سلبي، پديده جديدي در فضاي عمومي كشور شكل خواهد گرفت كه بايد الزامات آن را درك كرد. نبايد فراموش كرد در تاريخ معاصر ايران، همواره دانشگاه‌ها كانون اصلي توليد نظريه در كشور محسوب مي‌شدند. اما با خروج اين اساتيد برجسته از دانشگاه‌ها و همچنين گسترش فرآيند ارتباطات و ظهور شبكه‌هاي اجتماعي در فضاي مجازي، ساحت توليد فكر و انديشه از دانشگاه‌هاي ايران رخت بربسته و بيشتر در فضاي مجازي شكل گرفته است. آرام آرام غلبه جولان انديشه در فضاي مجازي بر ساحت رسمي توليد فكر (دانشگاه) و گسترش علم، پيشي خواهد گرفت. به‌رغم اينكه اين پديده از نظر من، مبارك و ميمون تلقي مي‌شود، اما آثار منفي فقدان انديشه ورزي نظام‌مند در دانشگاه‌ها، كماكان به عنوان يك مساله نگران‌كننده باقي خواهد ماند. در حال نوشتن اين يادداشت بي‌اختيار به ياد استاد دانشكده الهيات، شهيد جهل و دگم‌انديشي، استاد مرتضي مطهري مي‌افتم كه در كتاب «پيرامون انقلاب اسلامي» مي‌نويسد: «براي تدريس ماركسيست، برويد استادي كه واقعا ماركسيسم را شناخته باشد و مومن به ماركسيسم باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد، به هر قيمتي شده پيدا كنيد، حقوق گزاف به او بدهيد تا بيايد اينها را تدريس كند.» اين عبارات مهم، بهانه‌اي شد براي يادآوري اين واقعيت كه‌ اي كاش با گذشت بيش از 43 سال از پيروزي انقلاب به انديشه پدران انقلاب اسلامي ايران بازگرديم. كساني كه به جاي دگم‌انديشي و تحجر، مسيرهاي نويني پيش روي انسان ايراني قرار دادند. نبايد فراموش كرد، در تاريخ معاصر ايران، همواره دانشگاه‌ها، بستري بودند تا دانشجويان ممتاز در آنها فارغ‌التحصيل مي‌شدند يا اساتيدي كه آثار قابل توجه و نظريات ارزشمندي داشتند به مرور جذب مي‌شدند. مكانيسمي كه كمك فراواني به پويايي فكري جامعه مي‌كرد و چشم‌انداز روشني پيش روي جامعه ايراني قرار مي‌داد. هرگز براي بازگشت به اصول متعالي انقلاب و بازجستن روزگار وصل خويش، دير نيست. اگر بدانيم....

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون