عمليات والفجر 8
مرتضي ميرحسيني
گويا شماري از فرماندهان سپاه به دلايلي منطقي با طرحي كه محسن رضايي براي عمليات در فاو پيش كشيده بود مخالف بودند. مثل غلامعلي رشيد كه ميگفت تجهيزات كافي براي پشتيباني از نيروها را نداريم و با تكيه به حداقلها نميتوانيم عمليات موفقي را اجرا كنيم. او حتي پيشبيني ميكرد كه صدام براي عقبزدن ما احتمالا از سلاح شيميايي هم استفاده ميكند و هر بهايي را كه لازم باشد براي «شكست نخوردن» ميپردازد. بحثها مدتي ادامه داشت و به مرور برخي از كمبودها و كاستيها رفع و مخالفتها نيز كمتر شد. هدف اصلي فاو بود و نقشه عمليات موسوم به والفجر 8 در اين منطقه به اجرا درميآمد، اما براي پنهان نگه داشتن آن، عمليات ديگري هم پيش از عمليات اصلي براي فريب دشمن در هور انجام شد. نقشه فريب بينقص بود و دشمن بعد از چند درگيري محدود، كاملا به خطا افتاد. از پاييز 1364 بعثيها مطمئن شده بودند كه نيروهاي ايراني براي تسلط بر هور ميكوشند و عمليات بزرگشان را در اينجا آغاز ميكنند. طرحريزي درست و جابهجايي بيسروصداي نيروها به سمت منطقهاي كه عمليات اصلي در آن انجام ميگرفت نيز غافلگيري دشمن را ممكن كرد. سرانجام عمليات والفجر 8 بهمنماه همان سال در چنين روزي با رمز يا فاطمهالزهرا شروع شد. عراقيها كه فريب خورده بودند يك روزه فاو را از دست دادند و تازه بعد از 2 روز متوجه شدند كه محاسباتشان اشتباه بوده و هدف ايران نه هور كه فاو است. نيروهاي ما به سرعت در فاو و اطراف آن مستقر شدند و براي تثبيت مناطق فتحشده، ضدحملات دشمن را يكي از ديگري دفع كردند. در طرح عمليات، مسيرهاي حركت نيروهاي عراقي براي ضدحمله به دقت مشخص شده بود و از اينرو نيروهاي ما براي مواجهه موثر با آنان آماده و مجهز بودند. يكي از فرماندهان ردهبالاي عراقي به نام حمداني بعدها اعتراف كرد «براي اولينبار در طول جنگ، ايرانيها در اين عمليات مهارت نظامي فوقالعادهاي از خودشان نشان دادند. آنها هر كاري بلد بودند انجام دادند تا توان خودشان را بالا ببرند و از توان رزم عراق بكاهند.» نقشه هوشمندانه و محاسبات كمنقص فرماندهان و البته زحمات واحد اطلاعات و عمليات سپاه يك طرف، مقاومت جانانه نيروهاي ما بود كه نتيجه نهايي عمليات والفجر 8 را رقم زد. آنان ضدحملات سنگين دشمن را درهم شكستند و هربار يك قدم جلوتر رفتند. به روايت مجيد نداف در كتاب «نبرد فاو» در پايان روز نخست «فاو سقوط كرد. شب دوم رزمندگان دستگاههاي مهندسي را با همت بسيار از آب عبور دادند. وظيفه اين گروه ساختن خاكريز و تغيير شكل دادن به زمين است تا خط دفاعي محكمي براي رزمندهها ايجاد شود، خطي كه با پاتكهاي بعدي دشمن، موفقيتهاي عمليات را از بين نبرد. بيشتر بچههاي مهندسي نيروهاي جهادند كه در چندصد متري دشمن بيجانپناه مشغول كارند... آنها ميان آتش و دود كار ميكنند تا جاي رخنه در خاكريز باقي نماند. دستگاهها پنچر ميشوند يا گلوله ميخورند، اما تا وقتي كه كار ميكنند رانندهها دست از سرشان برنميدارند. تيربارهاي عراق كه بيهدف شليك ميشوند بعضي از بچهها را شهيد كردند، اما باقي به كارشان ادامه دادند.» درگيريها كه زمستان 1364 شروع شده بود 2 ماه و 10 روز طول كشيد و تا بهار سال آينده ادامه داشت و درنهايت با پيروزي ايران به پايان رسيد. والفجر 8 موفقيتي درخشان در صحنه نظامي بود و جاي پاي ايران را در فاو تثبيت كرد. حتي بعثيها - چنان كه غلامعلي رشيد پيشبيني كرده بود - از سلاح شيميايي نيز استفاده كردند، اما كاري از پيش نبردند.