• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5147 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۱ بهمن

گذري بر فيلم شهرك به كارگرداني علي حضرتي

واقعي‌ترين خيال

تينا جلالي

شهرك قصه رسيدن و وصل است و از عاشقانه‌ها حكايت مي‌كند ولي نه آن عاشقانه‌هايي كه در اطراف‌مان به‌كرات مي‌بينيم. عشقي رازآلود كه تجسم آن روي مرز خيال و واقعيت است. جايي بين بودن و نبودن، ديدن و نديدن، خواستن و نخواستن؛ همچون آزموني بر سنجش عيار آدمي در برابر سختي‌ها و ناملايمات زندگي ولي به شيوه‌اي سخت‌تر و دشوارتر. هدف تنها رسيدن به معشوق است حتي به شوق تماشاي لحظه‌اي يادشده به قدر نوشيدن جرعه‌اي. درست مصداق اين شعر حافظ كه «دست از طلب ندارم تا كام من برآيد/ يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد»

جوان عاشق بازيگري كه براي نيل به آرزوي ديرينه و عاشقانه‌اش بايد طي دو ماه، تمرين‌هاي فشرده روحي و رواني را بپذيرد و اگر بتواند در قالب نقشش قرار بگيرد اجازه حضور در فيلم را دارد. آزمون از خود جدا شدن و شكل ديگري گرفتن، سختي زجرآوري كه تنها با قدرت عشق تحمل آن آسان مي‌شود كه اگر عشقي در كار نباشد اساسا قدم گذاشتن به اين راه بيهوده است. آدم‌هاي فيلم شهرك براي مدتي مشق مي‌كنند از خود دور باشند از آنچه هستند و وانمود كنند به آنچه نيستند تا ديگري شوند. ديگري بودن را مي‌پذيرند چون بخشي از جهان ذهني‌شان بر آن استوار شده و اساسا براي ورود به آن سختي‌هاي روحي- رواني را پذيرفتند.  اهميت شهرك اما تنها در اين نكات نيست كه در چند وجهي بودن است؛ نخست آنكه فيلمي جوان‌پسند است با دغدغه‌هاي خاص قشري كه مي‌خواهند از نگاه خودشان جهان را عوض كنند كه از قضا عرصه دشوار هنرپيشگي را انتخاب مي‌كنند؛ همان‌هايي كه براي بازيگر شدن از تمام زندگي‌شان مي‌گذرند حتي به قيمت چند ثانيه حضور مقابل دوربين.  دوم اينكه اين فيلم اهميت تمرين و ممارست قبل از حضور در پروژه‌هاي سينمايي را يادآوري مي‌كند و فيلمي است در ستايش سينما و از اين منظر بد نيست بعضي از هنرمندان شهرك را ببينند (منظور عده‌اي كه شب قبل از بازي جلوي دوربين نقش‌شان را مرور مي‌كنند) و به اين پرسش پاسخ دهند كه آيا حاضرند چنين مشقت‌هايي را براي حضور در فيلم‌هاي سينمايي بپذيرند؟  سوم اينكه اين فيلم به خيال و رويا قدرت مي‌بخشد و اين نكته را يادآوري مي‌كند كه هرچه تصور كني و در ذهن بپروري روزي محقق مي‌شود آن‌هم با روحي پرشور و اميدوار و با اراده‌اي استوار و تزلزل‌ناپذير.  تغيير آدم‌ها در شرايط مختلف هم يكي ديگر از نكات كليدي فيلم شهرك است. مثل آن جمله معروف كه مي‌گويد: «تو ديگر آن آدم سابق نيستي. تو فرق كرده‌اي.» در فيلم شهرك كاملا قابل لمس است و نشان مي‌دهد چگونه موقعيت‌هاي مختلف باعث تغيير نگرش و جهان‌بيني انسان مي‌شود. همچنين ترديد و عدم قطعيتي كه در لايه‌هاي فيلم به شكل مرموز و معلق‌واري پيش چشم مخاطب قرار مي‌گيرد و در بعضي صحنه‌ها گلوي بازيگران فيلم (بازيگران فرضي شهرك) را مي‌فشارد به فيلم ارزش بالايي مي‌بخشد و ذهن را به خود مشغول مي‌كند. درست آنجايي كه مشاهدات‌شان رنگ واقعيت به خود مي‌گيرد به ناگاه از خوابي عميق بيرون مي‌آيند و دقيقا همان جايي كه به دنياي توهم و نيستي و نبودن وارد مي‌شوند و به عمق خيال پناه مي‌برند ناگهان حقيقت چهره مي‌نماياند و آنها را در آغوش مي‌گيرد. ولي آنچه در اين آزمون زيباست جهان را از زاويه‌اي ديگر ديدن و با خيال همراه شدن است. شهرك به ما يادآور مي‌شود خيال‌ها هم مي‌شود واقعي باشند به شرطي كه به آن قدرت ببخشيم. قدرتي كه در سايه صبر و استقامت بروز مي‌كند و توان آدمي محك زده مي‌شود.  و آخر اينكه تمام اين نكات يادشده با هوش و ذكاوت و خلاقيت علي حضرتي در مقام نويسنده و كارگردان و با بازي باورپذير بازيگران در لايه‌هاي فيلم تنيده مي‌شود و به شهرك جلوه‌اي متفاوت مي‌بخشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون