انقلاب، موزه، مردم
رضا دبيرينژاد
انقلابها همواره در تحول موزهها نقش تعيينكنندهاي داشتهاند بهطوريكه ميتوان هر انقلابي را يك نقطه عطف در تاريخ موزهداري تلقي كرد. با انقلاب مشروطه، موزه نهادي عمومي شد و در نخستين قانونهاي پس از مشروطه به آن پرداخته شد. حكومت قانون تلاش داشت تا نهادهاي عمومي پديد آورد، از اين رو موزه نيز به مثابه يك نهاد در اين قوانين جاي گرفت و پس از مدتي موزه ملي به عنوان موزهاي براي ملت ايجاد شد.
اگر عموميشدن و مردمي شدن حاصل انقلاب مشروطه در فرآيند موزهداري است، انقلاب اسلامي57 نقطه عطف ديگري را ايجاد كرد و با گفتمانسازي جديد حاصل از انقلاب سبب پيدايش موزههاي ديگري شد. نخستين مصوبات شوراي انقلاب مربوط به كاخ موزههاي نياوران و سعدآباد بود كه آنها را ملي قلمداد كرده و براي دسترسي و حفظ مجموعههاي ارزشمند تاريخي و هنري تبديل آنها به كاخ موزهها را در دستور خود قرار داد. يعني مبناي انقلاب بر عمومي و مردميكردن همه سرمايههاي ملي است. انقلابي مردمي كه ميخواست شعار دستيابي يكسان و برابر براي آحاد مردم را محقق كند، اين رويكرد را در گشايش كاخهاي موزههاي اول بعد از انقلاب چه كاخ سفيد با نام ملت در مجموعه سعدآباد به سال 1360 و كاخ نياوران در سال 1365 نشان داد. نگاه گردآوري و نگهداري آثار تاريخي و فرهنگي يا مجموعههاي نفيس حتي علمي در اشكال مختلف بعد از انقلاب همچنان وجود دارد تا به شكل موزه در اختيار مردم قرار بگيرند.
آخرين نمونه چنين رويهاي را ميتوان در گشايش كاخ موزه مرمر با نام موزه هنر ايران يا مجموعه موزههاي بنياد مستضعفان در همين سال 1400 مشاهده كرد.
گفتمان دسترسي عمومي و همگاني را ميتوان مهمترين گفتمان تاثيرگذار بر موزهداري متاثر از انقلاب اسلامي دانست. حتي قوانين مرتبط با ميراث فرهنگي در دهههاي اخير نيز سعي كرده است تا همه اموال تاريخي و فرهنگي را در يك مجموعه با نگاه ملي بنگرد و تعاريف موزه نيز همواره شاخص در دسترس قرار دادن را يكي از گزارههاي مهم عملكردي موزهها تعريف كرده است.
با اين حال موزههاي مرتبط با اين گفتمان يا حاصل از انقلاب بيش از اينكه بخواهند بر انگيزهها و گفتمان اوليه انقلاب در ايجاد موزهها تاكيد كنند سعي داشتهاند گفتمانسازيهاي ديگري داشته باشند كه همين موضوع سبب شده كه بيش از آنكه موزهها را به تثبيت مفهومي برآمده از انقلاب مردمي برساند دچار چالشهاي گفتماني كند. شايد بايد يكبار ديگر نگاه انقلابي به موزهها و مفهوم دسترسي همگاني به سرمايههاي ملي را بازخواني كرد اما همخوان با نگاه و ادبيات تخصصي موزهداري.