ادامه از صفحه اول
مانيفست انقلاب (2)
ولي با اوجگيري نهضت رفتهرفته مسائل جديدي مورد بحث قرار ميگرفت و خصوصا با وجود التقاطيها، مليگراها، ماركسيستها، تودهايها، مسائل چون مسائل آفرينش، اقتصاد اسلامي جنبش كارگران و كشاورزان، نوع حكومت مورد قبول اسلام، نقش روحانيت و مخصوصا امام خميني و حتي نحوه زندگي در دوران طاغوت شبهات و پرسشهايي داشت و التقاط و انحراف در ميان گروههاي مبارزه در سخنرانيها در دانشگاهها، حسينيه ارشاد، مساجد و پايگاههاي مبارز ديده ميشد. افراط در ميان بعضي از آنها حتي به حذف فيزيكي يكديگر هم كشانده شد كه به افراط در عقايد معروف شد. با مردمي شدن و پيوستن مردم به انقلاب روز پيروزي فرا رسيد. در غروب 22 بهمن 57 فجر انقلاب اسلامي طلوع كرد. ولي بهرغم سالها مبارزه و آنهمه شهيد و مجروح باور سقوط پهلوي دشوار بود زيرا نظام شاهنشاهي در ايران ريشهاي 2500 ساله داشت. اين گمان كه روزي نظام ديگري در ايران مستقر شود دور از ذهن بود. پخش سرود «اي ايران» از راديو تلويزيون ايران كه به صورت كشوري جنگزده درآمده بود آرام گرفت. مركز نظامي و حكومتي به دست مردم افتاد و در زندانها باز شد، در مدرسه علوي شور و شعف وصفناپذيري حاكم شد و مردم بعضي از وابستگان رژيم و فرماندهان نظامي را به مدرسه رفاه تحويل ميدادند، مهندس بازرگان براي استقرار نظام جديد عازم نخستوزيري شد. عوامل پيروزي را ميتوان ابتدا در وضع نامطلوب رژيم و شرايط بد اقتصادي و سياسي دانست كه بستر مناسبي براي مخالفت با او شد. دوم روحيات مذهبي مردم و مبارزه رژيم پهلوي با اين تعصب مذهبي مردم را قويتر كرده بود، عامل سوم رهبري امام خميني و همفكران كه قدرت مردم را جهت داد و هماهنگ و متحد كرد و امام خميني وظيفه رهبري را خوب به عهده گرفت و خوب هم از عهده آن برآمد. البته شاگردان متعهد و آگاهي هم داشت كه ايشان را در اين مسير همراهي ميكردند و مرجع ديني بودن امام هم مشروعيت و مقبوليت كلام ايشان را دو چندان ميكرد و در نهايت شبكه روحانيت به صورت يك حزب نيرومند عمل ميكرد. حزبي كه در درون خود بودجه، مساجد و حسينيهها و تريبون و برنامه داشت.
اعدامها- بعد از پيروزي انقلاب ديري نپاييد كه بعضي از افراطكاري كه نشان از قبل از پيروزي داشت، خود را يكي بعد از ديگري نشان داده و اولين مورد برخورد با سران شناختهشده رژيم پهلوي بود كه به سرعت نادرستي محاكمه و اعدام شدند. تعداد به 30 نفري كه رسيد، با پيگيري شوراي انقلاب و دولت موقت كه در اعدامها نقشي نداشتند فورا در اواخر اسفند 57 با حكم امام به آن سروسامان داده شد. جلوي افراط گرفته شد و مقرر شد آييننامهاي تنظيم شود و لذا محاكمات متوقف شد و بدينوسيله خطر اولين افراط محدود شد و ماهيت انساني انقلاب جلوي افراط در اين زمينه را گرفت. در يادداشت بعدي به گزارههايي چون خطر تندروها و افراطيها در حوزه مباحثي چون، درخواست براي انحلال ارتش، منازعات قومي و منطقهاي، ترورها و... اشاره خواهيم كرد كه آسيبهاي فراوني را به كشور و ملت وارد ساخت.
بيش از 20 قتل ناموسي در 2 سال
مونا حيدري در ۱۲ سالگي به عقد پسر عمويش سجاد درآمده بود و در 17 سالگي، هنگام قتل هولناك به دست همسر و برادر همسرش، يك پسر ۳ ساله داشته است.
پدر رومينا اشرفي به جرم بريدن سر دخترش با داس به ۹ سال زندان و پرداخت ديه محكوم شد.
ريحانه عامري، دختر جوان ۲۳ ساله نيز در خرداد سال گذشته به قتل رسيد.
سميه فتحي دختر جوان ۱۸ساله در كرمانشاه با خوراندن قرص برنج به دست مردان خانواده به قتل رسيد.
فاطمه برحي زن ۱۹ساله آباداني به دست شوهرش سر بريده و قرباني كودك همسري و قتل ناموسي شد.
اعظم-شيدا-دختر ۲۱ساله نجفآبادي هم پاييز سال گذشته، با انگيزههاي ناموسي به دست پدرش به قتل رسيد.
مژگان زن ۲۴ساله و مادر ۳ فرزند آبان سال ۹۹ با ضربات يك لوله آهنين توسط همسرش به قتل رسيد.
سال گذشته روزنامه همشهري خبر داد كه يك مرد ۴۲ ساله در شهر قدس همسرش را با ادعاي «ارتباط با فردي ديگر» به قتل رسانده است.
زهرا نصوري، دانشآموز ۱۶ساله اهل كنگان با انگيزه ناموسي از سوي برادرش به قتل رسيد. پس از انتشار اين خبر منابع داخلي مدعي شدند كه زهرا خودكشي كرده است.
گلاله شيخي تازهعروس سقزي هم خرداد امسال با مشتهايي كه همسرش به سرش وارد كرد، جان سپرد. همسرش جسد او را به آتش كشيد.
شهريور امسال مبينا سوري ۱۶ ساله، اهل لرستان به دست همسر روحاني اش و با انگيزه ناموسي به قتل رسيد. او در سن ۱۴ سالگي با پسر عمه خود ازدواج كرده بود.
روزنامه جامجم آذر امسال گزارش داد مردي بهنام سهراب، همسرش را بهدليل آنچه «خيانت» عنوان كرده، جلوي چشمان پسر ۹ سالهاش به قتل رساند.
ديماه گذشته نگين درويشي ديگر قرباني كودكهمسري بهدليل درخواست طلاق به ضرب گلوله توسط همسرش به قتل رسيد؛ نگين ۲۴ ساله و اهل شوشتر بود.
دو دختر ۱۷ و ۱۸ساله كه از خانهشان در يكي از شهرستانهاي سيستان و بلوچستان فرار كرده، پشيمان ميشوند و به خانه بازميگردند. مردان خانواده اما با گلوله به استقبال آنها ميروند. ديماه سال جاري ويديويي از اجساد اين دو دختر منتشر شد.
قتل يك دختر مقابل دانشكده پرستاري خوي به دست پدرش، قتل دختري به نام «ز» در كهگيلويه و بوير احمد به دست برادرش، قتل دختر كرماني به دست برادر ناتني در كرمان، قتل خديجه دختر آباداني به دست دو عمويش با انگيزه ناموسي، قتل شهين نصراللهي به اتهام خيانت به دست برادر، آتش زدن گلبهار دختر چهارمحال و بختياري و ... نيز ازجمله قتلهاي ناموسي پر سروصدا در رسانهها و فاصله اواسط دهه 80 تا اواسط دهه ۹۰ بودند.