• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5151 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۷ بهمن

نقدي به نگرش توده‌وار

جامعه خمير بي‌شكل نيست

محسن آزموده

يكي از شيوه‌هاي رايج و آشناي انديشمندان براي تحليل رفتارها و كنش‌هاي بزرگ اجتماعي، توده‌وار تلقي كردن آنهاست. از ديرباز در آثار بسياري از متفكران و فيلسوفان بزرگ شاهديم كه با نگاهي از بالا به رفتارها و گفتارهاي جمعي عموم مردم مي‌نگرند و آنها را فاقد عقلانيت و منطق تلقي مي‌كنند. تا پيش از دوران جديد كه نگرش عمده متفكران و فيلسوفان به اكثريت آدم‌ها منفي بود و آنها را جماعتي نابالغ و جاهل درنظر مي‌گرفتند كه از دانايي و هوش لازم براي تمشيت امور خود بهره‌مند نيستند و به ويژه در مسائل مشترك و عمومي نيازمند راهنما و مرشد هستند. در آن نگاه، مردم حق تصميم‌گيري براي سرنوشت خود نداشتند و در نتيجه هر جا كنشي جمعي و عمومي به وقوع مي‌پيوست، با سوءظن و نگاه منفي مورد ارزيابي قرار مي‌گرفت. 
در دوران جديد، در نتيجه تحولات عميق و گسترده سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فكري، آن نگاه منفي به جمعيت‌ها و اكثريت مردم به حاشيه رفت و همسو با حضور هر چه بيشتر شمار بيشتري از مردم در عرصه عمومي و فراگير شدن نگرش‌هاي دموكراتيك، انديشمندان نيز ديگر عموم مردم و همه كردارها و گفتارهاي ايشان را با ديد منفي ارزيابي نمي‌كنند، بلكه از حضور همه انسان‌ها در حوزه عمومي و ضرورت نقش‌آفريني آنها در تصميم‌گيري براي سرنوشت دفاع مي‌كنند. با اين‌همه كماكان نگاه از بالا به عموم جامعه با ابزارهاي مفهومي و عناويني جديد در ميان بسياري از روشنفكران و انديشمندان معاصر به چشم مي‌خورد. 
يكي از اين ابزارها و عناوين جديد، نزد بسياري از متفكران و انديشمندان-‌‌بعضا- تراز اول، براي تحليل كنش‌هاي اجتماعي و ارزيابي رفتارهاي جامعه، «جامعه توده‌اي» است. «جامعه توده‌اي» (mass society) عنواني تحقيرآميز است كه برخي متفكران و انديشمندان براي توصيف صورت‌هايي از جوامع در دوران مدرن به كار مي‌برند. مطابق ديدگاه اين انديشمندان، جامعه توده‌اي، جامعه‌اي است يكپارچه كه در آن افراد هويت مستقل و آزادي ندارند، فردي و عقلاني تصميم‌گيري نمي‌كنند، از تنهايي هراسان هستند، پوچ و درون‌تهي هستند، درك استدلالي و آگاهي عميق ندارند و ضعف و ناتواني خود در پيگيري مطالبات‌شان را از طريق پيوستن به جماعتي بي‌شكل و بزرگ پنهان مي‌كنند، در اين اجتماع توده‌وار و خميري شكل، هويتي تازه و جمعي پيدا مي‌كنند و از منافع و مزيت‌هاي آن بهره‌مند مي‌شوند. 
نگاه توده‌وار به جامعه و فعاليت‌هاي جمعي در دوران مدرن، نخستين‌بار در ميانه سده نوزدهم ميلادي و نزد متفكراني نخبه‌گرا با خواستگاه‌هاي اشرافي و نگاه رمانتيك و از بالا به عموم جامعه پديد آمد. گوستاو لوبون (1931-1841)، جامعه‌شناس و پزشك فرانسوي، يكي از اولين و مهم‌ترين انديشمنداني است كه در كتاب مشهورش، روان‌شناسي توده‌ها (1895)، توده‌ها را جماعتي از انسان‌ها خواند كه تحت شرايطي خاص گرد هم مي‌آيند. «اين جماعت ويژگي‌هايي دارد كه با ويژگي‌هاي هر يك از افراد تشكيل‌دهنده آن، متفاوت است. در توده، شخصيت خودآگاه فرد ناپديد مي‌شود، احساس‌ها وافكار همگي افراد توده به يكسو متوجه مي‌شود. در ايشان روح مشترك معيني پديدار مي‌شود. » نگاه لوبون به چنين جماعتي بسيار منفي بود و آنها را باعث فجايع و اتفاقات ناخوشايند و ناگوار مي‌دانست.
خوزه ارتگا يي‌گاست (1955-1883)، متفكر اسپانيايي، ديگر متفكر مهمي است كه در كتاب اثرگذار «طغيان توده ها» (1930) به صورت‌بندي و نقد جامعه توده‌اي پرداخت. از ديد يي‌گاست «ما [در زمانه او] تحت سلطه خشونت‌آميز توده‌ها به سر مي‌بريم.» او صراحتا خود را آريستوكراتيك مي‌خواند و انسان توده‌اي را موجودي ميان‌مايه، تنبل، بدوي (پريميتو)، احساساتي و هيجاني و فاقد فرديت و نجابت تعريف مي‌كند. يي‌گاست در كتابش مي‌نويسد: ظهور جامعه توده‌اي، چيزي جز هجوم عمودي بربرها نيست.
 در سده بيستم متفكران ديگري هم بودند كه با نگاهي مشابه، اگر نه با شدت و حدت گوستاو لوبون و ارتگا يي‌گاست با ابزار يا نگرش توده‌وار، جامعه را مورد نقد و بررسي قرار دادند. زيگموند فرويد (1939-1856) روانشناس و متفكر بزرگ اتريشي يكي از مهم‌ترين آنهاست كه در جستار مشهور روانشناسي توده و تحليل اگو، ضمن نقد و ارزيابي كار گوستاو لوبون، ويژگي‌هاي روانشناختي جامعه‌توده‌اي را بررسي مي‌كند. الياس كانتي (1994-1905) نويسنده و متفكر معاصر آلماني در سال 1960 يكي از مهم‌ترين آثار را در زمينه نگرش توده‌اي يا توده وار به جامعه نوشته است. 
در مجموعه آثاري كه از آنها ياد شد، نگاه متفكران به جامعه تحت مقوله توده، نگرشي منفي، سلبي و ارزشگذارانه است. اين پژوهشگران نگاهي از بالا و غيرهمدلانه با جامعه دارند. آنها عموم انسان‌ها و جوامع انساني را اكثريتي ميان‌مايه و نادان و كم‌هوش تلقي مي‌كنند كه به بلوغ فكري و خودانگيختگي وجداني دست نيافته‌اند يا به تعبير ايمانوئل كانت، از آن مي‌هراسند وخود را در انبوه توده‌ها گم يا فراموش مي‌كنند. نگاه توده‌اي به جامعه و نديدن تمايزها و تفكيك‌هاي آن، پيشاپيش از شناخت تكثرها و جزييات واقعا موجود در جامعه سر باز مي‌زند و خود را از فهم منطق كنش‌هاي اجتماعي كنشگران در قالب گروه‌ها و جماعت‌ها، محروم مي‌سازد.
 براي درك و توضيح آنچه في‌الواقع در جامعه رخ مي‌دهد، لازم است به جاي برچسب‌هاي كلي و «توده‌واري» مثل «جامعه‌توده‌اي» و اطلاق صفت‌ها و ويژگي‌هايي عمدتا تحقيرآميز، به ميان جامعه رفت و با گروه‌ها و افراد متفاوت صحبت كرد تا منطق كنش آنها را درك كرد و علايق و خواست‌ها و باورهاي‌شان را شناخت، مهارتي كه سياستمداران پوپوليست خيلي بهتر از روشنفكران و انديشمندان برج عاج‌نشين آموخته‌اند و در نتيجه در تعامل با عموم جامعه و بازي كردن با آنها موفق و كامياب هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون