در آستانه زادروز مرتضي حنانه، جاويد مجلسي از اهميت او در موسيقي ايران ميگويد
عبور از بنبستها در سايه ايمان به موسيقي
سيمين سليماني
كمتر كسي در ميان دوستداران موسيقي وجود دارد كه بر نقش پررنگ و اهميت ويژه مرتضي حنانه در موسيقي ايران همچنين تلاش و خدمات او در ارايه موسيقي جدي و حرفهاي واقف نباشد. حنانه براي فيلمهاي متعددي موسيقي ساخته است اما شايد مخاطبان عامه موسيقي، او را بيشتر با موسيقي متن ماندگار سريال «هزاردستان» به ياد آورند. اين آهنگساز و موسيقيدان شهير هر فرصتي را غنيمت ميدانسته تا گوش مخاطبان را به تدريج با آثار هنري، جدي و به اصطلاح polyphonic (چندصدايي) آشناتر كند. سوييت شهر مرجان، كاكوتي، رقصي براي او و كاپريس براي پيانو و اركستر از جمله آثار حنانه هستند. جاويد مجلسي كه در نوجواني شاگرد زندهياد حنانه بوده معتقد است كه استادش در طول عمر هنري خود هر قدمي كه برداشته، بجا بوده است؛ مجلسي پژوهشها و تلاشهاي بيوقفه حنانه را كارهايي راهگشا ميداند كه مسير را براي افراد بعد از او باز كرد. حنانه 11 اسفند 1301در تهران متولد شد و 24 مهر 1368 در زادگاهش از دنيا رفت. شرح فعاليتها و تلاشهاي هنري گسترده اين موسيقيدان فقيد در اين مقال نميگنجد؛ با اين حال به بهانه زادروز او سراغ جاويد مجلسي رفتم و درباره نقش و اهميت حنانه در موسيقي ايران با او گفتوگو كردم.
در ابتداي اين گفتوگو ميخواهم از آشنايي خودتان با آقاي حنانه بگوييد.
اطلاعات من بيشتر مربوط به بعد از سال 41 است كه شاگرد ايشان شدم. زماني كه من شاگردشان شدم، حدود يك سال بود كه ايشان از ايتاليا آمده بودند. قبل از آن در هنرستان عالي موسيقي آهنگسازي ميخواندند و به عنوان ساز اصلي، ساز هورن را نزد يك معلم اتريشي آموزش ميديدند. پس از اتمام دوره هنرستان مدتي براي تحصيل به ايتاليا رفتند. ايشان حدود سال 40 به ايران بازگشتند، پس از آن بود كه من و دو نفر از دوستانم به عنوان اولين شاگردان هورن با ايشان كار ميكرديم.
شما از اولين كساني بوديد كه ساز هورن را از آقاي حنانه فراگرفتيد. به نظر شما بعد از اينهمه سال، امروز وضعيت آموزش اين ساز در ايران چگونه است؟
من تا جايي كه ميتوانم در آموزش اين ساز تلاش ميكنم ولي دوست داشتم اين ساز را كسي تدريس كند كه از من برتر است و او هم به من درس دهد و استاداني را داشته باشيم و آموزش دهند كه من بعد از آقاي حنانه داشتم. من استادان لهستاني و فرانسوي و بهترين اساتيد را داشتم. در حال حاضر از داشتن چنين اساتيدي بيبهره هستيم. در عين حال شاگردان خوبي وجود دارند و پيشرفت خيلي خوبي هم دارند اما اين ميزان كافي نيست. در آن زمان اگر قصد داشتيم در تابستان كلاسي برويم؛ به فرانسه، ايتاليا و آلمان ميرفتيم. به همين راحتي به كشورهاي خارجي دسترسي داشتيم كه از دانش آنها استفاده كنيم ولي در حاضر اين امكانات وجود ندارند و اگر كسي بخواهد در آن كشورها آموزش ببيند، بايد از هفتخوان رستم عبور كند.
اشاره كرديد به دورهاي كه آقاي حنانه از ايتاليا برگشتند؛ پس از اينكه ايشان به ايران آمدند و با توجه به اينكه به عنوان يك مدرس و استاد موسيقي در ايران مشغول به فعاليت شدند، ميخواهم از تاثير ايشان بر موسيقي ايران بگوييد.
بايد بگويم آقاي حنانه از همان سالي كه از ايتاليا برگشتند، تحولي در موسيقي ايراني به وجود آوردند. آن موقع بهترين اركستري كه فقط موسيقي ايراني كار ميكرد، اركستر گلها بود كه هارموني داشت و با سبكهاي خارجي تا حدودي قابل مقايسه بود. آقاي حنانه كه آمد كار را متحول كرد. هارمونيهاي خيلي پيچيدهتري را آورد. حدود سال 1341 هم اركستر فارابي تاسيس شد.
شما هم در اين اركستر حضور داشتيد، درست است...
بله. از سال 43 من هم وارد اركستر فارابي شدم. آن موقع 14 يا 15 ساله بودم كه وارد آن اركستر شدم.
در اركستر فارابي چه كساني همكاران شما بودند؟
تمام اعضا از نوازندههاي اركستر سمفونيك و تحصيلكرده موسيقي بودند؛ منتها زماني كه اركستر سمفونيك تمرين نداشت يا تعطيل بود مثل پنجشنبهها در اركستر فارابي تمرين ميكرديم و جمعهها براي ضبط ميرفتيم.
چرا اين اركستر پس از مدتي متوقف شد و ديگر به فعاليت خود ادامه نداد؟
بعد از مدتي در كنار اركستر فارابي اركسترهاي ديگري آغاز به فعاليت كردند و به مرور اين اركستر كمرونق و تعطيل شد. من هم آن زمان در راديو نبودم و از سال 46 وارد اركستر سمفونيك تهران شدم. از زماني كه آقاي فرهاد مشكات وارد اركستر سمفونيك شد، ديگر به نوازندهها اجازه فعاليت در جاهاي ديگر داده نميشد و به اين شكل بود كه رفتهرفته، اركستر فارابي كمرونق و منحل شد.
حالا كه صحبت از اركستر سمفونيك به ميان آمد، درباره حضور آقاي حنانه در اركستر سمفونيك نيز بيشتر بگوييد.
قبل از اينكه آقاي حنانه به خارج كشور بروند، اركستر سمفونيك رهبر دايمي نداشت. آن زمان آقاي مينباشيان مسوول اداره موسيقي كشور بود كه موسيقي را متحول كرد و كمكم اركستر سمفونيك تاسيس شد. چند سال پرويز محمود سرپرست اركستر بود و يكي، دو سال هم قبل از حشمت سنجري كه در اتريش تحصيل ميكرد، آقاي حنانه رهبر اركستر شدند.
آقاي حنانه آثار خود را در سه دسته مختلف طبقهبندي كرده بودند. «دسته اول آنهايي هستند كه منحصرا در گروه موسيقيهاي هنري قرار ميگيرند؛ دسته دوم آنها كه از جستوجو و تامل فارغ نيستند اما تا اندازهاي نسبت به دسته اول خصلت عموميتر دارند و مقدمهاي براي رسيدن به دسته اول هستند و دسته سوم كارهايي كه براي پيشبرد اقتصاد زندگي نوشته شدند.» درباره اين دستهبندي آثار، نظر شما چيست؟
ببينيد، بايد در اينجا نكتهاي را بگويم؛ آقاي حنانه هميشه سعي ميكرد كاري را كه دوست دارد، انجام دهد حتي اگر براي هدف مالي باشد. براي مثال اگر موسيقي فيلم ميساخت، سعي ميكرد از تكنيك و هارمونيهاي خودش استفاده كند و قطعا سمت جنبه بازاري و مورد پسند عام بودن آن نميرفت. هنر هم چيزي است كه هرچه جنبه هنرياش بيشتر شود مخاطب خاصتر پيدا ميكند و استاد حنانه ترجيح ميداد اثرش خاص شود؛ حتي اگر از طرفداران او كم شود؛ در واقع همه كارهاي ايشان خارج از چارچوب خودشان نبود؛ بهتر بگويم، كارهايشان براي خوشامد ديگران ساخته نميشد.
ساخت موسيقي فيلم، بخشِ جداييناپذير از كارنامه آقاي حنانه است، در آن دوره موسيقي فيلم از نگاه شما چه جايگاهي داشت و كار آقاي حنانه داراي چه ويژگي خاصي در بينِ آثار آن زمان بود؟
همانطوركه گفتم، آقاي حنانه سعي ميكرد آن چيزي را كه دلش ميخواست ارايه دهد. در ساخت موسيقي فيلم اگرچه به خود فيلم هم توجه ميكرد كه مثلا با توجه به داستان، در چه زماني از چه نوع موسيقي بايد استفاده كند ولي بيشتر سعي داشت كار خودش را انجام دهد و اولويت را به ايده و كار خودش كه موسيقي بود، ميداد و همان چيزي را كه فكر ميكرد درست است، اجرا ميكرد.
آقاي حنانه در جايي گفته بودند هنگامي كه سازمان راديو از ايشان خواست تصنيفهايي پليفونيك بسازند، ايشان هم فرصت را غنيمت شمردند و دست به كار شدند؛ درباره دغدغه ايشان كه ارايه هنر جدي و آثار چندصدايي بود، صحبت كنيد .
ايشان هميشه بنا داشت اثري خلق كند كه بينالمللي باشد. قطعات و هارمونيهايي كه در اركستر گلها اجرا ميشد، امكان اجرا در اركستر برلين را نداشت چرا كه آن هارمونيها و تكنيكها فقط مخصوص موسيقي دستگاهي ايران بود ولي آقاي حنانه ميخواست تا جايي كه ميتواند آثار را بينالمللي بسازد كه البته بعدها ديگران اين كار را انجام دادند. آهنگسازهاي خيلي خوب ايراني كمكم آمدند و وضعيت بهبود پيدا كرد طوريكه قطعات ايراني فراگير شدند و در اركستر برلين، اركستر پاريس يا اركستر لسآنجلس هم قابليت اجرا پيدا كردند. فارغ از اينكه آقاي حنانه چقدر در اين كار موفق بوده است، بيترديد جزو پايهگذاران اين ايده بود و تمام سعي و تلاش خود را براي انجام اين امر و ارايه آثار پليفونيك به كار برد.
درباره ارتباط آقاي پرويز محمود و آقاي حنانه هم صحبت كنيد؛ اين دو دغدغه مشتركي داشتند. درست است؟
بله، همينطور است. هر دو همدغدغه بودند؛ البته درباره ارتباط اين دو من اطلاعات زيادي ندارم اما آنچه مشخص است اينكه پرويز محمود جزو اولين كساني بود كه هنرستان موسيقي را بنيان كرد و هدفش ساخت فضاي علمي و آكادميك بود كه همهچيز حساب و كتاب داشته باشد و اين امري بود كه به انجام هم رسيد. همچنين ايشان جزو اولين رهبران اركستر سمفونيك بود و به خاطر همين فكر ميكنم از جمله افرادي است كه براي موسيقي ايران گامهاي بزرگي برداشت. البته در حال حاضر آهنگسازهاي خيلي جواني داريم كه خوب كار ميكنند و قطعاتشان در خارج از كشور هم اجرا ميشود اما اهميت افرادي مثل پرويز محمود يا مرتضي حنانه در اين است كه پلههايي براي صعود جوانان امروز بودند.
نقش آقاي حنانه در بحث اركستراسيون و همچنين سازبندي موسيقي ايراني اهميت دارد. شما چه نظري در اين باره داريد؟
ببينيد، در آن دوره سازبندي در موسيقي ايراني توسط اساتيدي مثل حنانه كمكم در حال شكل گرفتن بود و سعي ميكردند هارموني را وارد موسيقي ايراني كنند. طوريكه مخصوص موسيقي ايراني باشد كه اگر در جاي ديگري اجرا شد، مخاطب بفهمد كه قطعه متعلق به يك ايراني است؛ به همين دليل قطعات حنانه خيلي خاص بودند و هر كسي كه كمي به موسيقي وارد باشد، با شنيدن قطعه كاملا متوجه ميشود كه اين موسيقي متعلق به حنانه است. بهطور كلي بايد بگويم اينكه در حال حاضر اين اندازه آهنگساز جوان با آثار خوب بينالمللي داريم، نتيجه كار آن زمان و افراد آن دوره است كه آزمون و خطا انجام شده، پايههايي گذاشته شده و...
اگر بخواهيد درباره خدمات آقاي حنانه در موسيقي ايران صحبت كنيد، از نگاه خودتان مهمترين گام ايشان در اين زمينه چه بوده است؟
آقاي حنانه اهميت زيادي براي هدف عالي درون ذهنش قائل بود و هميشه به ديگران هم اين را توصيه ميكرد و ميگفت اگر از درستي راه و هدفتان اطمينان داريد، حتي اگر مجبور شديد سرتان را به ديوار بكوبيد ولي راهتان را ادامه دهيد. اگر روبهروي شما ديوار بود، باز هم مسيرتان را تغيير ندهيد بلكه ديوار را از پيش روي خود برداريد. به خاطر همين حرف هم بود كه برخي به او اعتراض ميكردند و هارمونيهايي كه وارد موسيقي ايراني كرده بود را ناديده ميگرفتند ولي با وجود همه اين مسائل، ايشان كار خود را ادامه ميداد و اعتماد به نفس بالايي داشت. به نظر من هارمونياي كه ايشان وارد موسيقي ايراني كردند و تبديل به امضاي او شد، مهمترين گام ايشان بود؛ طوريكه هنوز هم اگر موزيسيني به قطعات آقاي حنانه گوش كند و يكي از آثارش را بشنود، آن اثر را خواهد شناخت و حتي اگر قطعهاي را گوش نكرده باشد، متوجه ميشود كه اثر، اثرِ حنانه است و اين يعني اينكه امضا و كاراكتر ايشان در آثارشان مشهود است و وجود دارد.
خدمات يكسري از هنرمندان، محدود به دوره خودشان نميشود؛ به گواه بسياري از كارشناسان و بزرگان آقاي حنانه از آن دسته هستند و در اين شكي نيست؛ اگر بخواهيد تاثير حضور ايشان را در اين دوره بگوييد، چيست؟
همين الان كه درباره آقاي حنانه صحبت ميكنيم، نشانه تاثير او بر موسيقي ايران است چرا كه آهنگسازان بسيار ديگري هم در آن دوره بودهاند ولي جايگاه ايشان را نداشته و خدمات و كارهاي او را انجام ندادهاند. اين در حالي است كه بايد اين موضوع را هم به ياد داشت كه متاسفانه آقاي حنانه در سن ۶۶ سالگي فوت كرد در حالي كه اگر زنده بود هنوز ميتوانست كارهاي بسيار ديگري انجام دهد و به چيزي بيشتر از پختگي آن زمان برسد. امروزه هم دانشجويان و جواناني هستند كه به موسيقي هزاردستان، كاكوتي يا ديگر آثار ايشان گوش ميدهند و آنها را مورد بررسي قرار ميدهند و همين نشاندهنده علاقهاي است كه به ايشان همچنان وجود دارد. براي آنها مهم است كه آقاي حنانه از چه هارمونيهايي استفاده ميكرده است تا آن را راهنماي مسيرشان قرار دهند.
در پايان خاطرهاي از آقاي حنانه بفرماييد.
از زمان هنرجويي خودم به ياد دارم كه 14يا 15سال داشتم و تهران را خوب بلد نبودم، روزهاي پنجشنبه كه تمرين داشتيم خود استاد حنانه با ماشين دنبال من و دوستم ميآمد و ما را با ماشين شخصياش براي تمرين به راديو ميبرد و بعد از تمرين هم ما را به خانه خودمان برميگرداند، اين خضوع و اهميتي كه براي ما قائل بود هيچگاه از ذهن من پاك نميشود. در نهايت بايد بگويم كه آقاي حنانه شخصيت بزرگي بودند و من افتخار ميكنم كه از شاگردان ايشان بودهام.
آقاي حنانه از همان سالي كه از ايتاليا برگشتند، تحولي در موسيقي ايراني به وجود آوردند. آن موقع بهترين اركستري كه فقط موسيقي ايراني كار ميكرد، اركستر گلها بود كه هارموني داشت و با سبكهاي خارجي تا حدودي قابل مقايسه بود. آقاي حنانه كه آمد كار را متحول كرد. هارمونيهاي خيلي پيچيدهتري را آورد. حدود سال 1341 هم اركستر فارابي تاسيس شد.
آقاي حنانه اهميت زيادي براي هدف عالي درون ذهنش قائل بود و هميشه به ديگران هم اين را توصيه ميكرد و ميگفت اگر از درستي راه و هدفتان اطمينان داريد، حتي اگر مجبور شديد سرتان را به ديوار بكوبيد ولي راهتان را ادامه دهيد. اگر روبهروي شما ديوار بود، باز هم مسيرتان را تغيير ندهيد، بلكه ديوار را از پيش روي خود برداريد.