«عروسكخانه» ربهكا گيلمن منتشر شد
رمانها و مجموعه داستانهاي تازه در كتابفروشيها
هشت كتابِ نشر نيماژ
هشت عنوان كتاب در حوزه ادبيات داستاني از سوي انتشارات نيماژ راهي بازار كتاب شد.مهر گزارش داد به تازگي آثاري چون كتابهاي «تعميد»، «ناشناس»، «دو زن زيبا»، «سوفار»، «فروچاله»، «گذر»، «خوكچه بادنما» و «تيراندازي طبق بخشنامه» از نويسندگان ايراني توسط نشر نيماژ منتشر و وارد بازار نشر شدند.اين آثار عبارتند از چهار مجموعه داستان به نامهاي «تعميد» نوشته مسعود رياحي، «دو زن زيبا» اثر آرام روانشاد، «خوكچه بادنما» نوشته احمد آرام و «ناشناس» نوشته پژند سليماني و پنج رمان با عناوين «سوفار» نوشته افسانه احمدي، «فروچاله» نوشته زينب حبيبي، «گذر» اثر نفيسه مرادي، «تيراندازي طبق بخشنامه» نوشته حسن بهرامي. مجموعه داستان «تعميد» متشكل از ۹ داستان است كه عنصر پيونددهندهشان به يكديگر، حركتِ دايرهواري است از تراژدي به كمدي؛ يا بالعكس «دو زن زيبا» مجموعه داستاني متشكل از هشت داستان با محوريت زنان است كه چند داستان آن در جوايز ادبي برنده شدهاند؛ در تمامي داستانهاي «دو زن زيبا» با زني مواجه ميشويم كه در مواجهه با يك موقعيت خاص در زندگي قرار گرفته و حالا بايد راهي براي مقابله يا كنار آمدن با آن پيدا كند. شخصيت اصلي رمان «سوفار» زن نويسندهاي است كه بهطور تصادفي با مرد ثروتمندي آشنا ميشود و مرد از او ميخواهد در ازاي دريافت مبلغ چشمگيري داستان زندگياش را در خانه قديمي مرد در نياوران بنويسد و… زينب حبيبي كه پيشتر، از او رمان «مرز و حد» منتشر شده بود، در رمان تازهاش يعني «فروچاله» داستان دختري درگير با انديشههاي عميق را روايت ميكند كه مسائلي سطحي دورهاش كردهاند. طنز ضمني و زيرلايهاي رمان لبخندي شايد تلخ بر لب مخاطب مينشاند. رمان «گذر» روايتِ سرخوردگيها و تنهاييهاي زنِ در جستوجوي استقلال در سالهاي پاياني دهه هشتاد است. حكايتي كه با گذشته پيوندي محكم دارد و تلاش زنان جوان تحصيلكرده براي گذر از گذشته و رهايي از آوارهاي آن را روايت ميكند. در «خوكچه بادنما» از پسِ هر داستان ارتعاشات نهادينهشدهاي بيرون ميزند كه آدمهاي داستان را از عمق بالا ميكشد تا جراحتهاي زمانه بر پيكرهاي شناورشان ملموس و باورپذير شود. در داستانهاي اين مجموعه يكجور طنز سياه ريشه دوانده است كه پُل بين خيال و واقعيت را مستحكم نگه ميدارد. «تيراندازي طبق بخشنامه» روايتي از شخصيتي خيالپرداز به نام تيرداد كوهستاني است كه در يكي از گردنههاي برفگير سميرم به دنيا آمده و بعد از سانحه به دليل مرگِ پدر و مادرش او را به پرورشگاه بردهاند. او كه در نوجواني آواره شده به استخدام محيطزيست گچساران درميآيد. او از پشت چشميهاي دوربينِ شكاري روسياش به دختركي زاگرسنشين دل ميبندد و...
«عروسكخانه» ربهكا گيلمن
با ترجمه فرهمندفر
نمايشنامه «عروسكخانه» نوشته ربهكا گيلمن با ترجمه مسعود فرهمندفر توسط انتشارات سياهرود منتشر شد. اين نمايشنامه بدلسازي نمايشنامه مشهور «عروسكخانه» هنريك ايبسن است. عروسكخانه، نمايشنامهاي است در سه بخش. ربهكا كلر گيلمن، نمايشنامهنويس 56 ساله امريكايي، مشاور هنري تئاتر گودمن در شيكاگو و مدرس نمايشنامهنويسي در دانشگاه نُورث وسترن در ايلينوي است. او نمايشنامهنويسي را در 18 سالگي آغاز كرد و در اين مسير از شيوه بزرگاني همچون كريل چرچيل و دونالد مارگوليس و والاس شاون تاثير پذيرفته است. نمايشنامههاي گيلمن به مسائل مهم و گاه بحثانگيزِ جامعه كنوني امريكا ميپردازد و در تمام آنها ميكوشد افراد را در موقعيتهاي پيچيده و گاه پرتناقض قرار دهد. از ميان آثار نمايشي او ميتوان به «سرزمين اسبهاي كوچك»، «گناه من و ديگر هيچ»، «جنايت قرن»، «شكوه زندگي»، «پسران به خانه برميگردند» و «دل، شكارچي تنها» اشاره كرد. نمايشنامههاي گيلمن جوايز بسياري را براي او به ارمغان آوردهاند. از جمله جايزه هارپرلي، جايزه ايونينگ استار، جايزه پرنس و جايزه گوگنهايم. گيلمن نمايشنامه عروسكخانه را در سال ۲۰۱۰ منتشر كرد كه نوعي پاستيش (pastiche) يا بدلسازي از عروسكخانه (۱۸۷۹) اثر كلاسيك هنريك ايبسن است. پاستيش يا بدلسازي در واقع اقتباس يا تقليدي آگاهانه از اثر يا آثار پيشين است كه در نوشتار پسامدرن جايگاه ويژهاي دارد و نشاندهنده بينامتنيت است. گيلمن مانند ايبسن، نمايشنامهاش را در سه پرده تنظيم كرده و با اقتباسي جسورانه و خلاقانه، نورا، شخصيت اصلي نمايشِ ايبسن را به هزاره سوم آورده است و نشان ميدهد، بهرغم گذر زمان و پيشرفتهاي فراوان در علم و فناوري و مسائل مربوط به حقوق بشر، هنوز برخي نگاهها و نگرشها تغيير نكردهاند. نوراي هنريك ايبسن همسري غمگين است كه در پايان نمايش تصميم ميگيرد همسر و منزل خويش را ترك كند و اين عمل، با توجه به بافت اجتماعي و فرهنگي آن زمان، يعني اواخر قرن نوزدهم، در حكم نوعي بيانيه بود. صداي كوبيدن در از سوي نورا در سراسر جهان شنيده شد. اما نوراي ربهكا گيلن در هزاره سوم و در عصر ما زندگي ميكند (سال انتشار اثر: ۲۰۱۰). نوراي گيلمن نياز به كوبيدن در ندارد، زيرا اكنون بسياري از درهايي كه به روي نوراي هنريك ايبسن بسته بود به روي او باز است؛ با وجود اين، در هر دو شخصيت برخي احساسها مشترك است. درست است كه با گذر زمان ممكن است سبك و كيفيت زندگي تغيير كند، ولي برخي مسائل بنيادين در روابط انسانها، همچون احترام متقابل و صداقت، زمانمند نيستند.