بازهم شبيخون فقر
چنين حالي شايسته جوامع متمدن نيست. عدالت و تعهد را چاشني كار و زندگيمان كنيم. چشمها را بايد شست و ببينيم و احساس درد كنيم. ببينم كفاف اندك و سفره خالي كه عواقبش جنون است و پريشان حالي، كه موجبش ماييم و ما.اي كه دستت ميرسد كاري بكن پيش از آنكه شاهد اين فاجعهها در كانون خانوادهها باشيم؛ پيش از آنكه كاردها به استخوانها برسد؛ پيش از آنكه نهالهايمان كه بايد قدمها را در راه توسعه سرزمينمان بردارند قرباني فقر و نابرابريها شوند. پيش از آنكه مردمان سرزمينمان، چنان عرصه برايشان تنگ شود و نهال ياس چنان در دلشان جوانه بزند و رشد كند كه نهايتا امر مرگ را بر زندگي ترجيح دهند تا جايي كه عزيزان خود را نيز قرباني اين پديده شوم اجتماعي كنند.
اي كه دستتان ميرسد قدمبرداريد در راستاي كاهش شكاف طبقاتي كه روز به روز مردم فقير را در خود ميبلعد، قدمبرداريد در راستاي منافع عمومي، در راستاي توزيع عادلانه ثروتها در راستاي قرباني كردن منفعت در راه مصلحت.اي كه دستت ميرسد قدمهايتان را در اين راه، محكم برداريد به حكم واژهاي مقدس به نام وجدان، به حكم « انالله يامر بالعدل والاحسان»، قدمهايمان را محكمتر برداريم پيش از آن كز ما نيايد هيچ كار. زني با فقر ميسازد/ زني با اشك ميخوابد/ زني با حسرت و حيرت، گناهش را نميداند/ زني شرمنده از كودك، كنار سفره خالي/ كهاي طفلم بخواب امشب/ بخواب آري/ و من تكرارخواهم كرد سرود لالايي.