كفه سواد دانشآموزان سبك
نرگس ملكزاده | اپيدمي ويروس كرونا تهديدي جدي و پيشبيني نشده براي چهره سنتي آموزش و پرورش بود، آموزشي كه سالها بستري سنتي و سقراطي را ميگذراند به يك باره و به جبر راهي جز قدم نهادن به آموزش به شيوه نوين را نداشت، در سالهاي اخير كه آموزش سعي بر آن داشت تا با قدمهايي آرام و با طمانينه به بسترسازي آموزش مجازي و الكترونيك ورود كند همهگيري و شيوع كرونا وادارمان كرد كه سريعتر گام برداريم و در مواردي براي رسيدن به حد اوليه دويدن را جايگزين قدم زدن كنيم.اين فرصتي بود كه كرونا ناخواسته ما را برآن داشت تا چارچوبي را فراهم كنيم كه تهديدهاي اينچنيني نتواند آموزش را تحت تاثير قرار دهد تا بتوان از اين تغيير مسير، تحول در آموزش را داشته باشيم.
كفه پايين و فقر سواد در دوران آموزش
دارا بودن يك پلتفرم مجازي با گستردگي ملي آغازگر نقطه شروعي بود كه بايد سالها قبل جديتر به آن ميانديشيدم كه در بحران آموزشي دستاورد كرونا، به يكباره در سردرگمي خلأ ايجاد شده بين فضاي حقيقي و مجازي به دنبال آدرس دادن و كروكي كشيدن براي تهديدها و فرصتها نباشيم.خوب يا بد استارت زده شد و توپ در زمين آموزش الكترونيك و محتواي ديجيتال افتاد و حال بعد از گذشت نزديك به سه سال اگر نتيجه را برد اعلام نكنيم، تساوي عادلانهترين است ماحصل براي آموزش و پرورش خواهد بود .تهديدهايي كه فرصت ساخت و آغازگر تجربههاي زيسته هر كدام از ما در آموزش مجازي شد.
در كنار تمام اتفاقات خوب كه ريلگذاري جديد براي تغيير مسير آموزش صورت گرفت متاسفانه باگهاي زيادي گريبان آموزش را گرفت و به دليل نداشتن پيشينه پژوهشي مناسب معايب استفاده از سيستمها و آموزش مجازي چهره جديدي از خود آشكار ساخت.زماني كه مدارس آموزش تركيبي را در دستور كار خود قرار دادند و حضور دانشآموزان را در مدرسه داشتيم اين فرضيه كه ايام كرونا و آموزش مجازي كاهش قابل ملاحظهاي درسطح يادگيري و سواد دانشآموزان داشته است به يك نظريه آموزشي تبديل شد. اگر از نبودن امكانات آموزش مجازي كه عملا بازماندگان از تحصيل را بين طبقات كم برخوردار و محروم ايجاد كرد چشمپوشي كنيم، اگر سواد دانشآموزان طبقات متوسط به بالاي جامعه را نيز در كفه ترازو بگذاريم نسبت به سالهايي كه آموزش در مدارس حتي با محدوديتهايي مانند تراكم بالاي كلاس را داشتيم هنوز كفه به نفع آموزش پيش از كرونا سنگيني خواهد كرد.نبود نظارت و پيوستگي كنترل در كلاسهاي درس مجازي، عدم تمركز دانشآموزان در زمان تدريس و حتي حل تمرين، حضور همزمان در كلاسهاي درس و وبگردي در شبكههاي اجتماعي، وابستگي شديد دانشآموزان به همراهي پيگيري والدين توانست گره زيرساختي آموزش مجازي را كورتر كند .افت در كاهش كيفيت آموزش و تدريس نبود، زيرا معلمان سريع خود را بهروز كردند و حتي اگر توانايي و سواد رسانه ديجيتال را نداشتند از محتواي آماده شده در فضاي مجازي بهره لازم را بردند، اين افت آموزشي پنهان، در مهارت يادگيري بود كه بيشتر متوجه دانشآموزان و خانوادههايشان شد و بزرگترين معضل جديد نظام آموزشي را رقم زد.حتي دانشآموزان در مهارت ابتدايي و پايه خواندن و نوشتن ناتوان نشان دادند كه اين خود شروع يك دوره سخت آموزشي در پساكرونا خواهد بود.
با توجه به دوگانه سلامت و آموزش و برتري دادن به سلامت دانشآموزان بايد شرايط را به نفع آموزش حضوري و در شرايط حال به سمت آموزش تركيبي تغيير داد اما اگر توانايي تغيير اين شرايط را نداريم بايد فكري اساسي و متكي به پژوهشهاي دانشگاهي با محوريت اين موضوع داشته باشيم كه بعد از پايان اين روزها دچار درماندگي آموزشي نباشيم و مشكلات دوران كرونا را به انبوه معضلات آموزش و پرورش در سالهاي اخير اضافه نكنيم.مدير مدرسه