به بهانه بحث داغ اين روزهاي فوتبال
سربازي مرادمند و يزداني را بهانه كنيد
سامان سعادت
روز موعود فرا رسيد و بالاخره مشخص شد سياوش يزداني و محمد حسين مرادمند دو بازيكن مشمول خدمت سربازي استقلال نميتوانند برابر فجر سپاسي به ميدان بروند.
بحث سربازي دو ستاره آبيپوش از چند هفته پيش شروع و تبديل به سوژه اول ورزش ايران شد. آنها بايد در تاريخ يك اسفند يا حداكثر با دو روز فرجه در سه اسفند خودشان را معرفي ميكردند و در اين بين استقلال تلاش ميكرد با استفاده از قوانين مربوط به سرباز قهرمان اعزام آنها را به تعويق بيندازد. در سمت مقابل هواداران تيمهاي رقيب معتقد بودند اين دو بازيكن از همه ظرفيتهاي قانوني تا به امروز استفاده كردهاند و ديگر فرصتي براي تعويق وجود ندارد و بايد راهي خدمت شوند. وضعيت به وجود آمده فرصت خوبي براي پرسيدن دو سوال مهم است. يك: خدمت سربازي ورزشكاران و فوتباليستها مخصوصا در سطح ملي بايد به چه صورتي باشد؟ و دو: در سطحي كلانتر آيا زمان آن نرسيده كه بازنگري اساسي در قوانين مربوط به خدمت سربازي انجام بگيرد؟ در حال حاضر قوانين مربوط به سرباز قهرمان تسهيلاتي براي ورزشكاران به وجود آورده است كه شرايط آنها را از شرايط ساير پسران ايراني متمايز ميكند. ورزشكاران در صورت كسب مقامهاي درج شده در قانون از جمله مدال المپيك يا بازيهاي آسيايي و جهاني ميتوانند معاف شوند. ورزشكاراني كه نميتوانند مدال كسب كنند اين شانس را دارند كه خدمت سربازي خود را در تيمهاي ورزشي نظامي پشت سر بگذارند كه به هر حال با خدمت در پادگان زمين تا آسمان تفاوت دارد. همچنين فوتباليستها ميتوانند خدمت خود را تا ۲۸ سالگي به تعويق بيندازند. اين عدد براي مليپوشان تا ۳۰ سال است. بعد از آن هم تيمهاي نظامي پذيراي اين بازيكنان خواهند بود. اگر بپذيريم كه عمر قهرماني يك ورزشكار تا سن ۳۴ يا ۳۵ سالگي است (اين ميتواند بسته به رشته مورد نظر فرق كند) بايد اين سوال هم مطرح شود كه چه اصراري است كه ورزشكاران در سن ۲۸سالگي راهي خدمت شوند؟ آن هم خدمتي كه در واقع خدمت نيست. آنها از يك تيم ورزشي به يك تيم ورزشي ديگر ميروند. اگر هم ملاك كمك به تيمهاي نظامي حاضر در مسابقات ورزشي باشد هم بايد گفت ثابت شده تا به حال هيچ كدام از بازيكنان شاخصي كه راهي تيمهاي نظامي شدند نتوانستند كمكي به آن تيم كنند چون در وهله اول خودشان را متعلق به آن تيم نميدانند و در درجه دوم ميدانند اين مدت به عنوان خدمت سربازي محسوب ميشود و نه پاداشي در كار خواهد بود نه حضوري در تيم ملي. نمونهاش كيفيت بازيكنان سربازي كه در سالهاي گذشته تيم تراكتور به خدمت ميگرفت. اين تيم در برههاي ميزبان بسياري از ستارههاي مشمول ليگ برتر بود كه به دوران خدمت رسيده بودند اما عملا توفيقي با حضور آن ستارهها كسب نكرد.
به همين منوال ميتوان بحث خدمت سربازي براي عموم پسران ايراني را هم بار ديگر مورد بررسي قرار داد. نقاط ضعف و قوت اين طرح كه تقريبا يك قرن از تصويب آن گذشته (قانون خدمت اجباري سربازي در سال ۱۳۰۳ تصويب شد) را بار ديگر بايد ليست كرد و بازنگريهاي اساسي در آن اعمال نمود. البته همين كه در چند ماه گذشته بحث خريد سربازي، طرح تغيير مدت زمان سربازي از ۲ سال به ۵ سال با شرايط متفاوت و شكلدهي ارتش حرفهاي به جاي سربازي اجباري مطرح شده يعني شهود عمومي جامعه و حتي قانونگذاران پذيرفتهاند كه قانون فعلي خدمت سربازي ايراداتي دارد. در پايان ذكر اين نكته اهميت دارد كه لزوم بازنگري در قوانين مربوط به سربازي ورزشكاران و در سطحي بالاتر عموم پسران ايراني، نبايد تغييري در اجراي صريح قوانين فعلي براي آحاد مشمولين ايجاد كند. به بيان ديگر تا زماني كه قانون به همين شكل است بايد مو به مو براي همه اجرا شود و اگر تغييري در قوانين به وجود آمد براي همه باشد.