ادامه از صفحه اول
ضرورت جهاد تبيين
تبيين تاريخ؛ جنگ روايتها- بخش مهمي از جهاد تبيين به گذشته و تبيين واقعيات و حقايق آن مربوط ميشود. در واقع، تبيين تاريخ بخش جداييناپذير و اساسي جهاد تبيين است؛ به ويژه در رابطه با تاريخ پيش و پس از انقلاب. دشمنان انقلاب و نظام اسلامي در يك جنگ رسانهاي و تبليغاتي بيسابقه و با ابزارهاي مختلف رسانهاي، هنري، سينمايي و... به دنبال زير سوال بردن دستاوردهاي انقلاب، برجستهسازي نقاط قوت دوران پيش از انقلاب و ايجاد سرخوردگي عمومي از انقلاب هستند. به همين جهت است كه روزانه شاهد توليد محتواي رسانهاي و هجمه رسانهاي گستردهاي در قالب كليپ، عكسنوشته، كتاب، مقاله و... از سوي رسانهها و موسسات معاند نظام و انقلاب هستيم كه تلاش دارند با يك مقايسه جهتدار، تحريفشده و غيرواقعي از شرايط و وضعيت قبل و بعد از انقلاب، واقعيات تاريخي وقوع انقلاب اسلامي و دستاوردهاي 43 ساله آن را تحريف و تضعيف كنند. لذا ضروري است در فريضه تبيين، توجه ويژهاي به تاريخ انقلاب، روايت واقعي آن و جلوگيري از تحريف واقعيات داشت. دشمن با هدف قرار دادن گذشته انقلاب و تطهير آنچه مردم ايران عليه آن انقلاب كردند، در پي تضعيف بنيانهاي فكري و ايدئولوژيك انقلاب هستند. به همين جهت و در راستاي حفظ جلوگيري از تضعيف بنيانهاي عقيدتي و فكري انقلاب اسلامي، لازم است تبيين تاريخي مورد نظر قرار گيرد و جدي گرفته شود.
تبيين حال؛ فوريت- در شرايط حساس و پيچيده كنوني كه دشمن تهاجم گستردهاي را در ابعاد مختلف اقتصادي، فرهنگي، رسانهاي و تبليغاتي عليه مردم ايران و انقلاب اسلامي راهاندازي كرده است، همانطوركه رهبر انقلاب فرمان دادهاند و فرمودهاند، ورود به جهاد تبيين هم قطعي است و هم فوري، لذا اگر در جنگشناختي فعلي، دشمن بتواند بر افكار و اراده عمومي ايرانيان غلبه كند، هم گذشته تحريف خواهد شد و هم چشمانداز آينده تيره خواهد بود. در همين رابطه رهبر معظم انقلاب بيان داشتهاند: شما جوانان عزيز و دانشجويان عزيز كه به معناي واقعي كلمه ميوه دل ملت و اميد آينده اين كشوريد، به مساله «تبيين» اهميت بدهيد. خيلي از حقايق هست كه بايد تبيين بشود. در قبال اين حركت گمراهكنندهاي كه از صد طرف به سمت ملت ايران سرازير است و تاثيرگذاري بر افكار عمومي كه يكي از هدفهاي بزرگ دشمنان ايران و اسلام و انقلاب اسلامي است و دچار ابهام نگه داشتنِ افكار و رها كردن اذهان مردم و به خصوص جوانها، «حركت تبيين» خنثيكننده اين توطئه دشمن و اين حركت دشمن است.
تبيين آينده؛ اميد- جهاد تبيين بيش از هر چيزي معطوف به آينده است. يكي از مهمترين اهداف دشمن در جنگشناختي عليه انقلاب اسلامي، كشتن اميد به آينده در نزد افكار عمومي است. در واقع، دشمن با تحريف تاريخ و گذشته انقلاب و تهاجم چندبعدي در وضعيت كنوني، به دنبال نااميد كردن مردم از آينده انقلاب است. دشمن قصد دارد از اين طريق انگيزه و اراده عمومي براي همراهي مردم با انقلاب را از بين ببرد. انقلابي كه پشتوانه اصلي آن مردم هستند. لذا، در جهاد تبيين بر همگي واجب است تا آيندهاي روشن براساس واقعيات و عقلانيت به مردم نشان دهند.
بر همين اساس، رهبر معظم انقلاب فرمودهاند كه در چنين صحنهاي و با شناخت دقيق مختصاتِ نقشه دشمنان است كه جوانان بايد وارد ميدان «جهادِ تبيين» شوند: «كار بايد اين باشد كه به مردم اميد بدهيد و اطمينان بدهيد. اگر مردم نااميد شدند، اعتماد خودشان را از دست دادند، متزلزل شدند، شكست قطعي است... اين اميد را بايد زنده نگه داشت. عامل اصلي پيروزي، در صحنه بودن مردم است؛ عامل در صحنه بودن مردم، اميد و اطمينان آنهاست.»
لذا همانطوركه در كلام و بيان امام خامنهاي مشاهده ميكنيم، مساله اميد به آينده و جلوگيري از يأس و نااميدي عمومي در جهاد تبيين اهميت زيادي دارد.
«تزريق ناتواني و نوميدي به جامعه ايران»، «القاي مردمسالاري واقعي ايران به عنوان ديكتاتوري»، «تبيينهاي دروغ و غيرواقعي و تحريف حقايق تاريخي از جمله درباره رژيم فاسد، وابسته، ديكتاتور و بهشدت ضعيف ستمشاهي»، «كوچك جلوه دادن پيروزيها و برجسته كردن نقاط ضعف»، «كارشكني و تحريم» از جمله مواردي است كه دشمن در جنگشناختي خود عليه ملت ايران دنبال ميكند و ضروري است در جهاد تبيين اعلامشده از سوي مقام معظم رهبري، بدان توجه ويژهاي شود.
تهديد ركن چهارم دموكراسي
4) سالها قبل در زمان مواجهه ايرانيان با پديدههاي نوين اداري و رسانهاي، واژههايي در كشورمان باب شدند كه در درون خود معاني عميقي داشتند. از جمله اين واژهها، «ارباب جرايد» و «ارباب رجوع» بودند كه بيانگر طرز تفكر ايرانيان در مواجهه با اين پديدههاي جديد بودند. مبتني بر اين تعاريف، عنوان ميشد مردم عادي كه براي پيگيري امور جاري خود راهي ادارات ميشوند در جايگاه ارباب و ولي نعمت متوليان و مديران قرار دارند و بايد به بهترين وجه، امورات آنها پيگيري شود. از سوي ديگر معني واژه ارباب جرايد نيز اين بود كه فعالان رسانهاي در شمايل ولينعمت مسوولان قرار دارند و هر نوع پيگيري از سوي آنان بايد با پاسخ معقول از سوي مسوولان همراه شود. متاسفانه اين واژهها، نيز مانند بسياري از واژههاي ديگر از معنا تهي شدهاند و امروز اصحاب قدرت به خود اجازه ميدهند هر نوع برخوردي با فعالان رسانهاي داشته باشند.
5) به نظرم هر فردي كه قصد دارد در جايگاه مديريت و مسووليت قرار بگيرد، بايد آموزشهاي لازم براي برخورد با ارباب جرايد و اصحاب رسانه را پشت سر بگذارد. در واقع قبول مسووليت بدون بهرهمندي سواد رسانهاي لازم، مانند فردي است كه بدون داشتن گواهينامه، فرمان هدايت خودرويي را به دست گرفته باشد. بايد توجه داشت كه جامعه بدون بهرهمندي از رسانههاي آزاد، مستقل و پرسشگر، هيچ نسبتي با توسعه نميتواند برقرار كند. بايد شأن فعالان رسانهاي و ارباب جرايد حفظ شود تا بتوانند از مردم در برابر سوداگريها، مفاسد، ويژهخواريها و... محافظت كنند. بدون ركن چهارم، اساسا هيچ نوع مردمسالاري در كار نخواهد بود... .