• 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5158 -
  • 1400 پنج‌شنبه 5 اسفند

ابرها در گذر

اسدالله امرايي

«رمان آن وقت‌ها مشكل زانو داشت و مجبور بود براي اينكه بلند شود و با پارسي سلام و عليك بكند، اول روي مبل به يك طرف بچرخد و بلغزد سمت زمين تا بعدش به كمك دسته مبل و چهارچوب در بتواند خودش را بكشد بالا. پارسي مدعي بود كه اهميتي به غذا نمي‌دهد؛ قيمت رستوران يوگسلاو مناسب بوده و كوبيده و برنج و سس گوجه‌فرنگي به او مزه مي‌دهد، خوردن‌شان هم راحت است. نيازي به كارد نيست، مي‌شود با يك دست لقمه گرفت و بدون اينكه از لقمه چيزي بچكد، بُردش توي دهان. يك شب در ميان با زنش مي‌روند آنجا غذا مي‌خورند و هميشه هم همان غذا را سفارش مي‌دهند، بنابراين رفتند همان‌جا و سه پرس از همان غذا را سفارش دادند. زن عاشق همسرش بود و بازي او را تحسين مي‌كرد.» رمان ابرها بزرگ بودند و سفيد بودند و در گذر نوشته ماتياس چوكه با ترجمه ناصر غياثي در نشر نو منتشر شده است. اين رمان روايت طنز سياهي از زندگي روزمره انسان امروزي است كه نويسنده مي‌كوشد نشان ‌دهد كه زندگي امروز انسان تا چه اندازه كسالت‌بار و بي‌ارزش شده تا جايي كه شخصيت‌هاي داستان التماس مي‌كنند كسي به زندگي آنها پايان دهد. چوكه نويسنده سوييسي و آلماني فضايي هراس‌انگيز خلق مي‌كند. «مادر سالخورده‌اش هزار كيلومتر دور از او زندگي مي‌كرد ... در هفته چندين بار و آخر هفته‌ها تقريبا هميشه به او تلفن مي‌زد تا بپرسد پس بالاخره كي به سراغش مي‌آيد و كارش را يكسره مي‌كند.... رمان هربار همراه با فين كوتاهي به وضوح به گوش مي‌رسيد، مي‌خنديد و مي‌گفت كار به اين سادگي‌ها هم كه مادرش تصوير مي‌كند، نيست.» شخصيت اصلي اين داستان كه رمان نام ‌دارد مامور پايان دادن به زندگي دوستش، دوست مادرش و ديگران مي‌شود و در حقيقت آنها از او مي‌خواهند كه روزي به شهر آنها سفر كند و كار زندگي هريك از آنها را يكسره كند. رمان علاوه بر مادرش دوستي داشت كه او هم از زندگي سير شده بود و هربار در آخرين تلفن‌هاي گاه‌گداري‌اش با تضرع تكرار مي‌كرد چنانكه رمان بعد از اينكه با شليك گلوله جان مادرش را گرفت، سر راه برگشت به برلين توقفي پيش او نكند و جان او را هم با شليك نگيرد، خاطرش سخت مكدر خواهد شد. ماتياس چوكه براي نخستين‌بار با ترجمه ناصر غياثي در ايران معرفي شده است. گفت‌وگوي مترجم و نويسنده هم به پيوست رمان منتشر شده. بسياري از نويسندگان به اعتبار مترجم شناخته مي‌شوند. زماني هم كه اثر با اجازه نويسنده ترجمه مي‌شود و نويسنده و مترجم با هم در ارتباط هستند دنياي همديگر را بهتر مي‌شناسند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون