حق با كيست؟

راديوي تاكسي روشن بود و گوينده خبر از احتمال جنگ و درگيري در اوكراين مي‌گفت. 
دختربچه‌اي كه پيش مادرش نشسته بود، پرسيد: «مامان، چرا آدم‌ها با هم جنگ مي‌كنن؟»
 مادر گفت: «چون همه فكر مي‌كنند حق فقط با خودشونه. فكر مي‌كنند فقط خودشون درست مي‌گن، بقيه اشتباه.» 
دختربچه پرسيد: «كي مي‌دونه درست چيه؟ غلط چيه؟» 
مادر گفت: «نمي‌دونم مامان جون.» 
دختربچه پرسيد: «حق با كيه؟»
 مادر دوباره گفت: «نمي‌دونم.»
دختربچه گفت: «شايد همه يه ذره درست مي‌گن، يه ذره غلط.» 
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود رو به دختربچه گفت:‌«چه فيلسوفي  هستي شما.»
 دختربچه پرسيد: «فيلسوف چيه؟» مرد گفت: «فيلسوف تويي.»  دختربچه خنديد. گوينده هنوز از احتمال حمله روسيه به اوكراين و تاثيرات جهاني جنگ قريب‌الوقوع مي‌گفت.