ايران و جنگ اوكراين
حسين مسعودنيا
همانطور كه از مدتها پيش انتظار ميرفت روسيه در بامداد روز پنجشنبه تهاجم نظامي خود به شرق اوكراين را به بهانه حمايت از روستبارهاي ساكن در دو ولايت دونتسك و لوهانسك آغاز كرد، رويهاي كه قبلا نيز روسيه در تهاجمات نظامي خود به كريمه و برخي كشورهاي واقع در قفقاز برهمين اساس رفتار كرده بود بدينمعنا كه روستبارهاي ساكن در اين مناطق از وضع موجود ابراز نارضايتي كرده و گاه با تشكيل جمهوري خودخوانده، تقاضاي كمك از دولت روسيه ميكنند موضوع نيز در دوماي روسيه مطرح و معمولا به دولت اجازه استفاده از نيروي نظامي در اين مناطق براي حمايت از روستبارها داده ميشود. پس از تهاجم نظامي روسيه به اوكراين دو تحليل درخصوص علت اين لشكركشي مطرح شد: تحليل نخست مبتني بر درك واقعيتهاي حاكم بر سياست خارجي روسيه و تحليل دوم مبتني بر تئوري توطئه. براساس تحليل نخست پس از احياي قدرت روسيه بهويژه در دوران پوتين اين كشور درصدد احياي نفوذ تاريخي خود در مناطق خارج نزديك برآمده و با تحولاتي كه امنيت اين كشور را به مخاطره اندازد، مقابله ميكند. در سمت غرب منطقه كريمه و اوكراين يكي از اين حوزههاست كه روسيه با پيوستن اوكراين به ناتو و پيشروي ناتو به شرق اروپا مخالف و آن را چالشي بزرگ فراروي امنيت ملي خود ميداند لذا به قول پوتين پس از بارها درخواست براي عدم پيشروي ناتو به شرق و هشدار به اوكراين مبني برخودداري از پيوستن به ناتو، براي روسيه براي تامين امنيت خود راهكاري جز توسل به نيروي نظامي باقي نمانده بود. اما در مقابل عدهاي بر اين باورند كه غرب بهويژه امريكا عليرغم آگاهي از حساسيت روسيه به تحولات اوكراين، تمايلي به حل اين مناقشه نداشته تا زمينه براي شكلگيري اين بحران فراهم گردد. از نگاه طرفداران اين نظريه امريكا از وابستگي اروپا از نظر انرژي به روسيه ناخشنود بوده و درصدد بود تا با ايجاد بحران در روابط اروپا و روسيه اتكاء كشورهاي اروپايي از نظر انرژي به ويژه گاز را به روسيه كاهش و در مقابل بازاري براي فروش انرژي از سوي خود به ويژه نفت شل را فراهم كند مضافا اينكه گسترش روابط اروپا با روسيه و به ويژه كشورهاي محوري آن مانند آلمان و فرانسه با روسيه ميتواند در بلندمدت سبب كاهش وابستگي كشورهاي اروپايي به امريكا گردد، موضوعي كه طبعا خوشايند سياستمداران امريكايي نيست. ولي صرفنظر از علت تهاجم روسيه به اوكراين تامل در رفتار سياسي روسيه در قبال اوكراين و پيامدهاي آن بيانگر چند نكته كليدي است: 1- روسيه در دوران پوتين تا اندازه زيادي احيا گرديده است و اين كشور درصدد است تا در عرصه بينالمللي ايفاگر نقش شوروي سابق گردد 2- براي روسيه موضوع حفظ نفوذ سنتي خود در مناطق خارج نزديك و تامين امنيت مرزهاي اين كشور از اولويت اساسي برخوردار بوده و اين كشور به هيچوجه حاضر به مصالحه درخصوص امنيت خود در اين مناطق نميباشد 3- دولتهاي غربي به ويژه امريكا به اين نتيجه رسيدهاند كه رويارويي با روسيه در اوكراين از نظر هزينه و عايدي قابل صرفه نيست لذا تنها به اعمال برخي تحريمها اكتفا ميكنند 4- تامل در رفتار سياست خارجي روسيه در مناطق خارج نزديك بيانگر نوعي تداوم در سياست خارجي اين كشور در اين مناطق صرفنظر از رژيمهاي سياسي مستقر در اين كشور ميباشد بدينمعنا كه تامين امنيت، حضور در بازارهاي اقتصادي و تداوم نفوذ سياسي در اين مناطق سه مولفه اصلي تاثيرگذار بر سياست خارجي روسيه درقبال مناطق پيراموني خود است و روسيه براي نيل به اين سه هدف در اين مناطق معمولا از سه مولفه اصلي تامين امنيت، ايدئولوژي و نژاد استفاده ميكند مضافا اينكه براي حفظ نفوذ سنتي خود در اين مناطق حاضر به مصالحه با غرب بر سر برخي حوزههاي ديگر از جمله متحدين خود در خاورميانه بوده است 5- كارگزاران سياست خارجي و امنيتي جمهوري اسلامي ايران بايد از تحولات اوكراين به يك نكته كليدي آگاه شوند و آن اينكه روسيه در مناطق خارج نزديك جنوب خود يعني قفقاز و آسياي مركزي نيز همين حساسيت را دارد و اگرچه با جمهوري اسلامي ايران در مواردي مانند مقابله با نفوذ غرب و اسلامگرايي افراطي همكاري ميكند اما نفوذ سياسي، اقتصادي و ايدئولوژيك جمهوري اسلامي ايران در حوزه جنوب را تا زماني برميتابد كه منافع امنيتي و اقتصادي اين كشور خدشهدار نشود اما اكنون مهمترين پرسشي كه مطرح ميشود اين است كه بحران اوكراين چه پيامدهايي براي جمهوري اسلامي ايران ميتواند داشته باشد؟ به نظر ميرسد اين بحران براي ديپلماسي و اقتصاد جمهوري اسلامي ايران هم يك فرصت است و هم يك چالش. براي ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران درحالي كه اين روزها مهمترين موضوع مذاكرات احياي برجام در وين است بحران اوكراين ميتواند به دو دليل يك فرصت باشد: 1- اين بحران شكاف ميان روسيه و غرب را تشديد كرده و اكنون جمهوري اسلامي ايران بهتر ميتواند از اين شكاف به نفع خود در مذاكرات استفاده كرده و بيشتر از حمايت دولتهاي روسيه و چين برخوردار شود 2- بحران اوكراين طرفهاي غربي مذاكرهكننده با ايران در وين را در حال حاضر با دو بحران مواجه كرده است؛ يكي موضوع اوكراين و ديگر بحران هستهاي ايران لذا به نظر ميرسد از آنجا كه در حال حاضر دغدغه اصلي آنها بحران اوكراين است جمهوري اسلامي ايران ميتواند از شرايط به وجود آمده براي پاك كردن پرانتزهاي باقيمانده در مذاكرات و اتمام آن در كوتاهترين زمان ممكن استفاده نمايد، چراكه تامل در تاريخ سياست خارجي غرب بهويژه امريكا بيانگر اين مهم است كه اين كشور و متحدين آن بهندرت خود را همزمان درگير دو بحران خارجي ميكنند. اما بحران اوكراين علاوهبر بعد ديپلماتيك، از نظر اقتصادي نيز ميتواند به نفع جمهوري اسلامي ايران به سه دليل باشد 1- شكلگيري اين بحران و درگير شدن امريكا در آن سبب كاهش توجه امريكا به موضوع تحريمهاي ايران گرديده و اين فرصت را در اختيار مقامات جمهوري اسلامي ايران قرار داده است تا با توجه به اختلال ايجادشده در بازار انرژي و نياز جامعه جهاني به نفت با فراغ بال بيشتري اقدام به صادرات نفت بيشتري نمايد 2- فراهم شدن فرصت براي جمهوري اسلامي ايران جهت اطمينان دادن به جامعه جهاني به ويژه اروپاي غربي مبني بر داشتن آمادگي براي تامين انرژي به ويژه در حوزه گازي و عدم استفاده از آن به عنوان يك ابزار سياسي برخلاف دولت روسيه. 3- افزايش جهاني قيمت نفت و فراهم شدن فرصت براي افزايش صادرات نفت براي ايران امكان بهبود وضعيت ارزي ايران و فراهم شدن فرصت براي دولت جهت مقابله با مشكلات اقتصادي را فراهم كرده است. اما بهرغم فرصتهاي ديپلماتيك و اقتصادي كه بحران اوكراين فراروي جمهوري اسلامي ايران قرار داده است اين بحران ميتواند به يك چالش بزرگ نيز تبديل شود، چراكه تجربه تاريخي بيانگر اين مهم است كه ممكن است غرب با روسيه بر سر موضوع اوكراين به توافق و نوعي سازش برسند؛ به زبان سادهتر غرب با روسيه در موضوع اوكراين سازش كند چراكه خوب ميداند كه اوكراين اولويت اول سياست خارجي روسيه است و حاضر به گذشت در اين موضوع نيست و در مقابل روسها از كارتهاي خود در خاورميانه براي معامله با غرب استفاده كنند بدون ترديد يكي از اين كارتها ايران و ديگر سوريه است لذا كارگزاران سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد به دقت اوضاع بينالمللي را رصد و اين سناريو را هم مدنظر قرار دهند كه ممكن است روسيه در قبال سازش و كوتاه آمدن غرب درقبال بحران اوكراين حاضر به مصالحه درخصوص موضوع هستهاي ايران و مذاكرات برجام شود لذا بايد از فرصت به وجود آمده نهايت استفاده را برده و سعي در پاك كردن پرانتزهاي باقيمانده در مذاكرات وين و به نتيجه رساندن مذاكرات در كوتاهترين زمان ممكن با تامين حداكثر با تامين حداكثري منافع ملي جمهوري اسلامي ايران كنند.