نقش كاسبان تحريم
اما بايد توجه داشت اين دولت نيز كماكان در همان مسيري حركت ميكند كه دولت قبل براساس آن گام برميداشت و مسير مذاكرات از سوي نهادهاي بالادستي تعيين ميشود. البته در فاصله ميان تغيير دولتها در ايران 6الي 7ماه سرنوشتساز از دست رفت كه ميشد از آن براي دستيابي به منافع كلان كشور بهره برد. در بطن اين فرصت از دست رفته، افراد و جرياناتي هم در ايران و هم در امريكا وجود دارند كه مايل به دستيابي به توافق نيستند. اين افراد در برهههاي مختلف و هر زمان كه دورنمايي از توافق مشاهده ميشود، وارد ميدان شده و تلاش ميكنند توافق را به حاشيه بكشانند. در امريكا، جمهوريخواهان تندرو و طرفداران ترامپ هستند كه تلاش زايدالوصفي براي به بنبست كشاندن مذاكرات صورت ميدهند. اين جريانات با ارسال پالسهاي منفي تلاش ميكنند اين پيام را به طرف ايراني ارسال كنند كه حتي در صورت دستيابي به توافق نيز ضمانت جامعي براي اجراي آن وجود نخواهد داشت. در نقطه مقابل در ايران نيز برخي جريانات راديكال قرار دارند كه توافق را برنميتابند و با استفاده از ابزارهاي رسانهاي، مالي و ارتباطيشان تلاش ميكنند توافق را به حاشيه بكشانند. بخشي از مخالفان توافق را نيز كاسبان تحريم تشكيل ميدهند كه بهطور كلي لغو تحريمها را مخالف منافع كلان خود ارزيابي ميكنند. اين در حالي است كه ايران براي ساماندهي به اقتصاد و معيشت و بازگشت به بازار نفت به توافق نياز دارد. از سوي ديگر امريكاي مدل بايدن هم براي پُر بار كردن سبد دستاوردهايش در حوزه سياست خارجي نيازمند دستيابي به توافق است. هر دو طرف نيز به اين واقعيت آگاه هستند كه براي دستيابي به توافق بايد از خود انعطاف نشان دهند. ايران از ابتدا اعلام كرده بود خواستار پايان دادن به تمامي تحريمهاي اقتصادي در عين بهرهمندي از بالاترين ميزان اختيار براي فعاليت هستهاي است. مطالبه طرف امريكايي نيز كاهش وسيع فعاليتهاي هستهاي ايران در ازاي لغو محدود بخشي از تحريمها است. اما نه ايران و نه امريكا نميتوانند مطالبات حداكثري مورد نظر خود را محقق كنند و بايد براي دستيابي به توافق از خود انعطاف نشان دهند. انعطافي كه كاسبان تحريم همواره در برابر آن سنگاندازي كرده و در مسير توافق مانعتراشي ميكنند.