شبهاي كييف
حسن لطفي
سالها پيش و همزمان با درگيري و جنگ سوريه، كلاسي داشتم كه بنا بود در آن طي دو روز براي دانشجويان زبان فارسي كشورهاي ديگر از سينماي ايران حرف بزنم. در بين آنها دانشجوي دختر باهوشي بود كه در سوريه زندگي ميكرد. پيگير و كنجكاو بود و وقت استراحت و زنگ تفريح هم دست از پرسش برنميداشت.
در بين پرسشهاي فراوانش از او درباره اوضاع كشورش پرسيدم و خواستم بدانم كدام طرف است. طرف كسي بود كه به جنگ پايان بدهد. برايش فرقي نداشت چه كسي اين كار را انجام ميدهد! مهم پايان روزها و شبهايي بود كه انفجار گلوله، وحشت از مرگ عزيزان، ديدن خرابيها و... غير قابل تحملش كرده بود. روزها و شبهايي كه دركش ساده نيست.
بايد داخل آن باشي تا نكبت، هراس، نفرت، خشونت، آوارگي و تمام بديهاي دنيا را يكجا ببيني. حتي تلويزيونهاي پهنپيكر هم نميتوانند ذرهاي از اين خشونت و... را نشان ديگران بدهند. شايد به خاطر همين است كه سياستمداران به راحتي پشت تريبونها ميروند و با چهرهاي آرام درباره حمله پوتين به اوكراين حرف ميزنند. اينكه ميگويم حمله پوتين و نمينويسم حمله روسيه از عمد است. جنگها توسط كشورها شروع نميشود. آغازكننده جنگها مردان يا به ندرت زناني هستند كه خودشان در امنترين جاي دنيا مينشينند و براي مرگ، آوارگي، هراس و... ديگران تصميم ميگيرند. تصميمي كه باعث خرابي خانهها، ويراني شهرها وصرف ميلياردها هزينه ميشود. اينها به كنار ! خانه و شهرها را دوباره ميشود ساخت.
اما دستهاي قطعشده را دوباره نميتوان سرجايش گذاشت، فرزندان، همسران، پدران و مادران با شليك توپ و تانك در گور خفته را نميتوان از گور بيرون كشيد و به آنها لذت همراهي با عزيزانشان و طعم گيلاس را چشاند. زخمهايي كه وحشت و هراس بر جان و روح كودكان امروز كييف ميزند را نميتوان درمان كرد و... همه اينها باعث ميشود كه ندانم چرا و چطور بعضيها براي حمله پوتين و روياهاي كشورگشايش پي دليل ميگردند. بد بد است و من باور نميكنم حمله پوتين به كييف يا هر جنگ ديگري دليل منطقي و قابل قبولي داشته باشد. لطفا پي توجيه گند ديگران نباشيم. به قول مش قاسم فقيد، دروغ چرا ؟ تا قبر آآآ! روز داوري از آنچه فكر ميكنيم به ما نزديكتر است.