رسانههاي نوين و تقابل با ناشناختهها
زهرا نژادبهرام
هفته گذشته خبر تصويب كليات طرح صيانت، جامعه را دچار نوعي سردرگمي و التهاب كرد هر چند پس از ساعاتي به دليل عدم همخواني آن با آييننامه داخلي مجلس اين تصويب از اعتبار ساقط شد اما نكاتي داشت كه توجه به آن در بستر رسانههاي نوين قابل توجه است. نخست آنكه پيگيري چنين طرحهايي به نظر ميرسد با روح بهرهگيري از فضاي مجازي و ظرفيتهاي رسانههاي نوين كه كاربردي همهگير و فراگير پيدا كرده در تعارض است! و دوم آنكه با توجه به نگاه جامعه و ميزان بهرهبرداري از اين فضا چه در عرصه مراكز علمي و پژوهشي و اقتصادي و.... ضروري است توجه دوباره به آن صورت پذيرد! زماني كه اينترنت به صحنه زندگي بشري وارد شد نخستين كاركردآن براي اهداف نظامي بود و بعدا به صورت عام در اختيار همه قرار گرفت شايد اگر آن موقع در مورد اين فضا به بحث ميپرداختيم به دليل ناشناخته بودن بسياري از ابعاد آن تصور بر اين بود كه اين فضا ابزاري نامتعارف و غيرقابل اعتماد و غيرقابل دسترسي است. اما با گذشت زمان و بروز و ظهور ابعاد گوناگون آن و از همه مهمتر رسانههاي نوين شكل استفاده از اين فضا و انديشه بشري نسبت به آن با تفاوت چشمگيري همراه شد. رسانههاي نوين با گشايش فرصتهاي تازه براي رونق اقتصادي، ارتباط شهروندان فارغ از زمان و مكان و نشر اطلاعات و ارتباط شبكهاي بستري متفاوت براي زندگي ايجاد كردند. فرصتي كه تا پيش از آن بسيار دور از تصور بود. تحول تكنولوژي و پيوستگي رسانههاي نوين با اين تحول كه از دهه 90 ميلادي تصور انسان نسبت به جهان پيراموني را با انقلابي روبهرو كرد، اين آموزه را در بر داشت كه انسان در جهت ارتباطگيري و ارتباطسازي به دنبال تحول تكنولوژيهاي جديد است. پيوستگي اين مهم با امر دانش فارغ از تجارب فردي يا دانش آكادميك ميل به دانستن انسان را اقناع كرد. در اين ميان دانستن دو امر ضروري است نخست آنكه تولد تكنولوژي جديد فرصت تجربه را چندين برابر كرد و دوم آنكه دانش تبادلشده از حالت اختصاصي به امري عمومي و در دسترس قرار گرفت! اين مهم بيانگر آن است كه رسانههاي نوين عرصه تازهاي از تحول را فراهم كردند كه در قالب شبكههاي ارتباطي مجازي در امر اطلاعرساني مسووليت حقيقي رسانهها را به سرانجام رساندند.
اقبال رسانههاي سنتي به اين تكنولوژي و ظرفيت موجب شده كه امروزه قريب به اتفاق روزنامهها و.... با داشتن سايتهاي مجازي و بهرهگيري از ظرفيتهاي شبكههاي اجتماعي امر اطلاعرساني را با دايرهاي وسيعتر همراه كنند و پيام خود را به مخاطب برسانند. رسانههاي جديد فرصت گسترش دايره اطلاعرساني را براي رسانههاي سنتي توسعه بخشيدند و خود به عنوان منبعي ديگر براي اطلاعرساني امكان همگرايي و شبكهسازي در نشر اطلاعات همراه آوردند. همچنين رسانههاي نوين خودگردان و شخصي هم هستند بهطوري كه كاربر احساس ميكند بر استفاده از محتوا و مستقل از منبع نظارت دارد. اين رسانهها كه از سرعت نشر فزاينده برخوردارند قادر به اتصال مسافتهاي طولاني به يكديگر و ارتباطات دور هستند و داراي دامنه وسيع دسترسي نيز هستند، به طوريكه تمام دنيا از طريق ارتباطات دور و شبكهاي به هم متصل شده است. در اين راستا اين رسانهها از ظرفيت ذخيرهسازي بالايي نيز برخوردارند درحاليكه اين قابليت در ارتباط چهره به چهره كم است و بستگي به قدرت حافظه افراد دارد، يا در رسانههاي چاپي يا رسانههاي آنالوگ محدوديتهاي بسياري در ذخيره اطلاعات وجود دارد، اما آنها اين مهم را به يكباره در اختيار مخاطب قرار ميدهند، ضمن آنكه دقت اطلاعات ارسالي و دريافتي مانند دادهها، اعداد، تصاوير و...را نيز افزايش دادهاند. در رسانههاي نوين امكان گزينشگري و انتخاب داوطلبانه نيز وجود دارد به طوريكه فرد ميتواند از ميان انبوهي از مخاطبان مختلف، يك گروه يا افراد خاص را به عنوان مخاطبان خود انتخاب نمايد. در تحقيقي در خصوص ويژگيهاي رسانههاي ارتباطي نگارندگان معتقد بودند، يكي از دلايل پيشرفت ابزارهاي ارتباطي جديد، اقناع در ارتباط است (1). اقناع فرآيندي است كه در ارتباطات جمعي و رسانهاي بستر اثر گذاري و اثربخشي پيام را به حداكثر ميرساند. به تعبير برخي انديشمندان ارايه انديشه يا پيام و پذيرش آن از سوي گيرنده و نيز ماندگاري آن در ذهن براي هميشه را فرآيند اقناع ارتباطي ميگويند (ساروخاني، 1388.) ازاين رو با دور شدن از ارتباطات رو در رو و شفاهي، اقناع ارتباطي در روابط تعاملي و دو سويه كمتر انتقال مييابد. و اين مهم بيانگر آن است كه اين نوع رسانهها توانستهاند به دلايل مختلف مساله ارتباط رودررو را با ابزار تكنولوژيك كه به ياري رسانههاي نوين آمده برطرف كنند و فرصت همگرايي و ارتباطي بيشتري را ايجاد كنند. در اين راستا توجه به اين مهم ضروري است كه تغيير جنس ارتباطات كه ناشي از ورود رسانههاي نوين به عرصه زندگي بشري است نوعي از تحول را در تعامل ايجاد كرده كه پيش از اين به ندرت امكانپذير بود! رسانههاي نوين با خارج كردن ارتباطات از حالت تكگويي به گويش دو طرفه از يك سو و خبررساني عمومي بستري براي مشاركت بيشتر شهروندان ايجاد كردهاند كه تا پيش از اين امكانپذير نبود. آنها الگوي خطي ارتباطي را به الگوي شبكهاي تغيير شكل دادند. اين مهم فرصت بيشتري را در اختيار رسانه و مخاطبان قرار داد كه كاركرد خبر و اطلاعات را به عرصه عمومي انتقال دهند و فرآيند ارتباطگيري را در حجم وسيعي از مخاطبان تسريع كنند!
سرعت انتقال به همراه شبكه ارتباطي در كنار سادهنويسي و سادهگويي فرآيند درگير شدن جماعت را به عرصه رسانه فراهم كرد و آن را از اختصاصيسازي خارج و بستر گشودهتري براي ارتباط اجتماعي فراهم كرد. هرچند كه در ورود هر تحول جديد در جامعه مواردي از نگراني يا حتي كژراهي شايد قابل مشاهده باشد اما اين به اين معني نيست كه اين تحول ذاتا و ماهيتا دچار مشكل است و بايد جلوي حركت آن را براي فراگيري مسدود كرد! يا با فيلترهاي متفاوت براي محدودسازي آن اقدام كرد. رسانههاي نوين كاركرد تحول جامعه بشري به مداخله و مشاركت در امر تصميمگيري و تصميمسازي است و اين راهي است كه بايد پيموده شود! پس بهتر است با توسعه آن و آموزش؛ استفاده بهينه از آن را تسري داده و فرصتهاي آن را غنيمت شمرد و بستر گشودهاي براي مشاركت همه فراهم كرد! در واقع سرعت نشانه اصلي اين رسانهها است و اين به معني سرعت گرفتن انسان است! انساني كه در تكاپوي دانستن و كسب اطلاعات از همه ظرفيتهاي جهاني با اتكا به اين نوع رسانه قادر است بهرهمند شود. آنگونه كه سرعت حاصل از اين نوع ارتباط براي انسان شتابندگي در شكوفايي تمدن بشري را به دنبال دارد و مفهوم دهكده جهاني كه روز مك لوهان آن را براي رسانه سنتي به كارمي برد الان به معني واقعي معنادار شده است! تحولات ارتباطي شهروندان در زمان شيوع بيماري كرونا كه هم اكنون نيز ادامه دارد و حس مشترك ميان انسانهاي سراسر زمين نسبت به اين بيماري و جان باختن ميليونها نفر؛ براي انسانهايي كه شايد هيچ نوع قرابتي به جز احساس انساني ميان آنها نبود و راههاي پيشگيري از آن و اطلاعرساني جهاني و دسترسي به اين اطلاعات براي همه جملگي نشان از تغييري شگرف در عرصه ارتباطات شبكهاي دارد. يا در همين نزديكي تهاجم روسيه به اوكراين و حس مشترك ميان انسانها و تلاش براي توقف جنگ در ميان همه كشورها كه از سوي مردم بيان شد نيز نشان از آن سرعت و شتاب در حركت دارد كه منجر به توليد نيروي همبستگي شده و افكار عمومي را به عنوان عنصر مداخله كننده در تصميمگيريهاي دولتها وارد ساخته است!
لذا با توجه به اين مهم بر اساس يادداشت آقاي دكتر خانيكي (2) كه برگرفته از يك نظرسنجي در مردادماه امسال بوده 74 درصد مردم با طرح صيانت از كاربران مخالف بودند و حدود 9 ميليون نفر با اتكا به اين نظرسنجي از اين محل كسب درآمد ميكنند كه با توجه به احتساب دونفر در كنار آنها زندگي قريب به 27 ميليون نفر از نظر اقتصادي وابسته به اين رسانهها و فضاي مجازي است! پس تقابل با ناشناخته را كنار بگذاريم و در صدد شناخت و فرصتهاي آن، بستر گشودهاي را برا ي شهروندان و كشور فراهم كنيم و طرحهايي از اين دست را به ايجاد تقابل مبدل نكنيم كه اين فضا خود توليدكننده همبستگي و انسجام بيشتر ميان شهروندان است!
1-http: //ensani.ir/file/download/article/20140617100720-9556-124.pdf
2- روزنامه اعتماد 8 اسفند 1400 صفحه اول