«اين الرجبيون»
زينب اسمعيلي رضايي
اسلام و به همين معنا شيعه، تاكيد فراواني بر «وقت» دارد. وقت يا همان زمان به معني عرفي و حتي تخصصياش، چه بر اساس وقت نجومي و چه بر اساس زمان در شكل امروزي و قابل فهمش در قرآن و روايات شيعه متوكدند و بنا بر زمانهاي مختلف توصيههاي مختلفي را
رهنمون ساختهاند.
در روايت استكبار ابليس مقابلالله جل جلاله ربي در قرآن آمده است: «قال ربِّ فأنْظِرْنِي إِلي يوْمِ يبْعثُون قال فإِنّك مِن الْمُنْظرِين إِلي يوْمِ الْوقْتِ الْمعْلُومِ»، ابليس مهلت خواست تا زمان برانگيخته شدن انسان والله به او زمان داد اما «تا وقت معلوم». تاكيدي بر بازهاي كه شروعي دارد و پايان، يعني زمان در شكل قابل فهم انساني و دنيايياش. اين تاكيد را شايد بايد شروع فتنه ابليس دانست تا «وقت»ي كه معلوم است و نزد پروردگار است. اين يكي از مثالهايي است كه به زمانمند بودن الاهيات با شاهد مثال ابليس بيان شده است. مثالي كه ظرف استكبار را معرفي ميكند و مستكبران را در اين ظرف، يعني تا وقت معلوم رها
ساخته است.
اما در آيه 189 سوره بقره موضوع زمانمند بودن اسلام به صراحت مطرح شده است. حضرتالله در اين آيه خطاب به رسول خود ميگويد: «يسْألُونك عنِ الْأهِلهِ قُلْ هِي مواقِيتُ لِلناسِ والْحجِّ..» اگر از تو درباره بدر و هلال ماه پرسيدند بگو كه وقت عبادت است و حج. به عبارتي او كه خالق است براي مواقع بدر و هلال يا به معناي امروز زمان، معين كرده و عبادات و مشخص كرده است مناسباتي را كه در كمال انسان و از سويي در شريعتش ساختاري مهم دارند.
اين دو مثال قرآني، كافي است از براي فهم اهميت زمان در اسلام اما در شيعه اين زمانمندي وجوهي اعلاتر دارد. به سبب اتصال اماميه به اهل بيت عليهمالسلام كه سفارش كردهاند به عملي و رهنمون ساختهاند در طريق تعالي. از سوي ديگر نيز چون وليالله هستند و به نقل اميرالمومنين ارادهشان ارادهالله و ارادهالله ارادهشان، پس ولادت و شهادتشان نيز در مبناي اهميت زمان قرار ميگيرد و به پا داشتن ولادت و اقامه عزا در شهادتشان، بخشي از همان «مواقيت الناس»ي است كهالله جل جلاله ربي به آن در قرآن اشاره و تاكيد ورزيده است. با چشم بصر اگر ببيني نيز غير از اين نيست وقتي كه در ايام مباركي كه الله قرار داده، ولادت يا شهادتشان معنايي ديگر بر عبادت بخشيده است.
بنا بر تعريف ارسطو از زمان كه ميگويد: «زمان عبارت است از شمارش حركات بر حسب قبل و بعد» شايد بتوان فهم بهتري از تاكيد اسلام و به خصوص شيعه بر زمان داشت. از آنجا كه زمانمندي و تاكيدات اسلام بر مناسك عبادي هر سال تكرار ميشود و نه از آن كم ميشود و نه به آن اضافه، فهم قبل و حال و بعد در اين دايره مكرر گويي سيري به سوي تكامل است كه انسان در مواجهه مدام با «مواقيت» خود را بازشناسايي و در اين بازشناسايي ترميم كند. در اين معنا، ميتوان به ماه رجب، شعبان و رمضان
اشاره كرد.
در روايات شيعه ماه رجب را ماه استغفار و ماه شعبان را ماه صلوات و ماه مبارك رمضان را ماه صيام با تاكيد بر شب ِ قدر معنا كردهاند. مواجهه هر ساله با رجبِ استغفار و شعبان صلوات و ماه مبارك ِ صيام و قدر، موكد همين دليل است كه هرسال در اين دايره انسان قرار بگيرد و هر سال قدمي ديگر به سوي كمال بردارد. در مثال ماه مبارك رمضان، در مسير اين تعالي به وقت سحرِ كواكبي روزه آغاز كند هر سال و در وقت غروب كواكبي دهان بگشايد. در شكل آييني اين زمان محوري غير از آداب عيان، موكد آداب درون نيز هست. يعني كه وقتي در زمان مندي معينِ او چنين آدابدان شوي، در نهان نيز به زمانِ كمال رهنمون خواهي شد و دريچه اعمال زمانِ او نيز بر تو هويدا
خواهد شد.
ماه رجب است فيالحال و انتهاي اين ماه پر از رازِ زماني در ساحت ِ الهياتي. امام صادق عليهالسلام در روايتي ميفرمايند: «روز قيامت منادي از درون عرش ندا ميدهد اين الرجبيون؟» و در ادامه اين حديث نوراني به جايگاه رجبيون اشاره ميفرمايند. اهل رجب، همانها كه «زمان» رجب را فهم كردهاند در ساحت قيامت شاني خواهند داشت چنان كه طبق اين روايت نوراني «چهرهشان براي مردم محشر ميدرخشد، بر سرشان تاج پادشاهي آكنده از مرواريد و ياقوت است.» اينكه زمان در شيعه چنان مهم است كه اهل يك زمان خاص در قيامت شأني دارند، خود از اعجاب اسرار زمان در الهيات قدسيالله جل جلاله ربي است. بهخصوص كه وليالله اعظم اميرالمومنين، زاده رجب است و شايد اهل رجب، همان اهليتِ تولي و تبري وليالله باشند كه در ماه ميلاد او و به عنايت لطف او به كمال رسيدهاند.
ماه رجب نه بهانه سخن گفتن از اهميت زمان در اسلام و شيعه كه صحبت از زمان در الهيات ديني، بهانه ماه رجب است. ماهي كه در ميانهاش وليالله متولد شده است و در انتهايش رسولالله به رسوليالله عنايت يافته است، ماهي كه مقدمه شعبان است كه نيمهاش بقيهالله متولد شده و پس از آن قدرِ مبارك رمضان است.
به زمانها بايد انديشيد در اين مقياس و فهم و تاكيدي دوباره داشت در تلاش براي فهم بيش از اينكه امروز به آن متوجه هست آدم خاكي.