نقش دانش بوميان شرق و جنوب شرق ايران در تمدن فلات ايران
بندسار از قنات قدمت بيشتري دارد
محمدمهدي گوهري
دانش بومي كه سينه به سينه به دست ما رسيده در سايه بيتوجهي براي هميشه نابود ميشود و هيچ اثري از آن براي آيندگان نميماند. ثبت ملي و در ادامه ثبت جهاني يكي از راهكارهاي حفظ ميراث و دانش گذشتگان است. به عنوان نمونه بوميان منطقه خشك همجوار با بيابان لوت با ايجاد «بندسار» سيلابها را كنترل و با آن ضمن تغذيه منابع آب زيرزميني، كشاورزي ديم انجام ميدهند. دانش بوميان اين منطقه به تازگي در فهرست ملي ميراث فرهنگي ناملموس كشور به ثبت رسيده و در مرحله ورود به فهرست ميراث جهاني قرار دارد. بهمن ايزدي، پيشكسوت محيطزيست كه در فرآيند ثبت اين دانش تلاشهاي بيوقفهاي را انجام داده است در اين باره ميگويد: پس از سالها تلاش و انجام مطالعات محيطي در كنار دستاندركاران بومي بلوچ طايفه نارويي، نهايتا در سال گذشته پرونده سازه خِردمحور «بندسار» به عنوان الگوي مديريت حفاظت و بهرهبرداري پايدار از منابع آب و خاك را به سازمان ميراث و گردشگري استان سيستان و بلوچستان ارايه كردم و با دفاعم از ارزشهاي ملي بندسار در شوراي ملي ثبت ميراث فرهنگي ناملموس كشور كه به رياست آقاي مصطفي پورعلي مديركل ثبت و حريم آثار و حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي كشور برگزار شد، نهايتا با موافقت و تاييد آن شورا، سازه «بندسار» در فهرست ملي ميراث فرهنگي ناملموس كشور ثبت شد تا زمينه ورود آن به فهرست ميراث جهاني آثار فرهنگي ناملموس فراهم شود. همچنين اين ثبت باعث شد تمامي هموطناني كه دل در گرو آباداني كشور دارند، مردمان استان سيستان و بلوچستان، بوميان بلوچ طايفه نارويي مناطق چاه حسين علي و نوك آباد به ويژه حاج مصريان قباد نارويي و فرزندان وي، مراد علي قباد نارويي و فرزندانش كه سالهاست با اجراي عملي سازه بندسار، دانش بومي اجدادشان را زنده نگه داشتهاند، مسرور شوند.
دانش بومي مديريت آب و خاك در جوار بيابان لوت
بيابان فرا گرم و خشك لوت جزو 2درصد خشكترين مناطق دنيا قرار دارد و سازه بندسار از جمله شيوههاي دانش محور تحت تاثير شرايط چنين اقليمي است. اين سازهها در واقع الگويي راهبردي براي مديريت منابع آب و آبخيزداري و همچنين انجام كشاورزي پايدار هستند. ايزدي در اين باره ميگويد: شيوه خردمندانه بندسار، كارشناسان بخشهاي آب و خاك و تمام كنشگران محيطزيست را با يكي از ارزندهترين شيوههاي مديريت حفاظت و بهرهبرداري از منابع آب و خاك كه مبتني بر دانش بومي مردماني است كه در سختترين شرايط طبيعي زندگي ميكنند، آشنا ميكند. بوميان ساكن در اقليم خشك و گرم همجوار با بيابان لوت از صدها سال پيش با ايجاد «بندسار» در كنترل سيلابها و تامين و تعديل سفره آبهاي زيرزميني و همچنين جلوگيري از پيشروي بيابان (تپههاي ماسه بادي) و بهبود رويشگاههاي طبيعي با فرآيند ايجاد معيشت كشاورزي تلاش ميكنند. بوميان بلوچ طايفه نارويي با تاسيپذيري از دانش و شيوه اجداد خود همچنان در تلاش هستند چراغ دانش نياكانشان درخصوص حفاظت از منابع پايه و ارزشهاي ميراث فرهنگي كشور با گذشت سالها و قرنها فراموش نشود و از مهاجرت روي برگردانند. وقتي به كارنامه هزارهها در تشكيل مراكز اجتماعي، ايجاد راههاي مواصلاتي و رونق اقتصادي مبتني بر فعاليتهاي فلاحتي و... دقت ميكنيم متوجه ميشويم كه نياكانمان با شناخت شاخصهاي زيستي و كاركردهاي آنان در سرزمين خشك و نيمه خشك ايران، حتي در حواشي خشكترين و گرمترين بومسازگان بياباني جهان كه بيابان لوت است، كهنترين سكونتگاهها و تمدنهاي ديرينه بشري را پايهريزي كرده و با محدوديت منابع آب، اما با اعمال مديريت حفاظت منابع پايه، باعث ماندگاري جوامع و رونق و دوام كشاورزي با حفظ حرمت طبيعت در اقليم خود شدهاند.
شيوه محلي مديريت حفاظت و پايداري منابع سرزميني
آبراههها، مسيلها و رودخانهها به صورت طبيعي در اكوسيستمهاي مختلف ايجاد شدهاند و متناسب با شرايط اقليمي گوناگون و موقعيتهاي توپوگرافي، اثرگذاري گوناگوني بر اراضي سر راه خود دارند. بهمن ايزدي در مورد نقش سازه بندسار در مديريت آب در بيابان لوت ميگويد: فقدان هر يك از منابع آب، خاك، باد و انرژي خورشيد و كمبود آنها محدودكننده شرايط ماندگاري مردم در بوم ناحيههاي بياباني و كاهش يا عدم كشاورزي است. بنابراين ساكنان مناطق خشك از هزارههاي پيش با درك محدوديتهاي موجود در اقليمهاي خشك، با درايت و شناخت واقعي منابع موجود، نسبت به ايجاد متد و روشهاي گوناگون درخصوص پايش و نگهداري منابع آب و خاك با ايجاد كشاورزي ديم و كم آببر، ضمن مقابله با بيابانزايي، موفق به ايجاد تعادلهاي طبيعي و اجتماعي شدهاند. ابداع و احداث سفتهها و بيش از چهل هزار رشته قنات، احداث آببندها، بندسارها، خوشابها، دگارها، هوتكها، آبياري سيلابي، آبياري كوزهاي و... نمونههايي از فعاليتهاي بيوقفه متكي بر دانش بوميان مناطق خشك ايران است كه بعضا با تسطيح اراضي شيبدار انجام ميدادهاند. سيلاب هنگامي اتفاق ميافتد كه سرعت آبهاي جاري از سرعت نفوذ تجاوز كنـد. اما روشهاي مختلـف عمليـات مكـانيكي و بيولوژيكي بندسار سعي در كاهش سرعت آب و كنترل شدت جريان سيلاب و هدايت آب به لايههاي زيرين زمين را دارد. از اينرو با كاركرد رسوبگيري و نهشتهگذاري خاكهاي سيلآورد در عرصه بندسار، بهترين روش حفاظت از آب و خاك ايجاد ميشود.
هندوانههاي بومي داروي امراض كليوي
ايزدي در مورد چگونگي ايجاد سازه بندسار ميگويد: در ناحيه اجتماعي شرق بيابان لوت ميزان ريزش باران در سال بهطور معمول از حدود سي ميليمتر تجاوز نميكند و در برخي سالها نيز هيچگونه بارشي صورت نميگيرد و اين ميزان نيز به صورت بارشهاي مقطعي شديد به وقوع پيوسته است. بوميان مناطق موصوف و ساير جوامع مسكون محلي لوت پس از عبور مسيلها از ارتفاعات و رسيدن به شيب توپوگرافي ملايمتر، در زمينهاي پهن و گستردهاي كه در مسير مسيلهاي اصلي قرار دارند اقدام به ايجاد بندهاي خاكي گاه تا ارتفاع چهار متر كرده و با اين كار عملا جلوي مسيلها را در ميان اراضي مسطحِ توسعه يافته مسدود ميكنند. به اين ترتيب سيلابها در پشت بند كه در واقع سد خاكي است در حوضچه بندسار از حركت باز مانده و تبديل به تالاب گستردهاي ميشوند.
براي سرريز تخليه آبهاي مازاد از حوضه تالاب، در كناره جانبي خاكريز بندسار محل مطمئني را كه به آنها «سرريز» ميگويند، ايجاد ميكنند تا آبهاي اضافي در حوضچه از آن مجرا خارج شود. اين كار موجب كنترل فشار آبهاي موجود در حوضه تالاب به منظور حفاظت از ديواره سد خاكي بندسار و نگهداري آب به منظور انتقال متناوب آب به لايههاي خاك زيرسطحي ميشود. بعد از فرونشست آبهاي موجود تالاب به سفرههاي زيرزميني، اندك آبي كه در عرصه مسطح پشت بندسارها هنوز مانده است، در اواخر فروردين ماه بر اثر شدت دما به سرعت تبخير ميشود و در نتيجه بر سطوح خاكهاي اراضي بندسار، خشكي شديد غلبه ميكند و به اصطلاح «سله» ميبندد، همين امر موجب ميشود سلههاي خشك مانند عايق عمل كنند و از خاك مرطوب لايههاي زيرسطحي در برابر شدت دما و فرآيند تبخير محافظت كنند و عملا سطح تالاب تبديل به عرصه مزرعه ميشود.
كشاورزان نيز در زمان كشت كه معمولا در ابتداي ماه ارديبهشت آغاز ميشود در سطح مزرعه بندسار و در نقاط خاص با فاصلههاي تعيين شده مبادرت به ايجاد گودال كوچكي تا عمق 40-30 سانتيمتري ميكنند و بذر هندوانه، خربزه و ساير صيفيجات را با غلبه هندوانه كه عمدتا واريتهاي بومي است و از نسلهاي گذشته و اجدادشان به آنها رسيده است، ميكارند. بذر مذكور با استفاده از رطوبت موجود در لايه زيرين خاك شروع به رشد و نمو ميكند و با رسيدن به نور و گرما، رشد آن براي رسيدن به سطح زمين مضاعفتر و در ادامه با استفاده از رطوبت موجود در لايههاي خاك زيرين بارور ميشود. محصول هندوانه بندسار كاملا ارگانيك و بدون استفاده از هرگونه كود و سموم آلي و شيميايي است و يكي از وعدههاي غذاي اصلي بوميان محسوب ميشود و به علاوه داراي خواص دارويي است و بوميان براي مقابله با امراض كليوي و كبد از آن بهره ميبرند.
كشت ديم در سرزمينهاي خشك
بهمن ايزدي در مورد سابقه تاريخي بندسار ميگويد: تاريخ دقيق احداث بندسارها و كشاورزي مبتني بر اين سازه به درستي مشخص نيست، اما آنچه مسلم است قدمت شكلگيري بندسارها به هزاران سال پيش برميگردد و بسيار كهنتر از ايجاد سفتهها و قنوات در فلات ايران است. باتوجه به مطالعات محيطي، طايفه و تيرههاي بلوچ نارويي در شرق بيابان لوت و در محدوده مناطق بين واحههاي نخيله، جوزك، چاه حسين علي، نوك آباد و... از قرون گذشته در راستاي استمرار كاركرد و حفظ و احياي بندسارهاي
نوك آباد و چاه حسين علي نقش موثري داشته و باعث شدهاند حداقل 400 ساله دانش ساخت بندسار كه از اجدادشان نسل به نسل به آنها منتقل شده را همچنان زنده نگه دارند. هنوز مكانيسم بندسار علاوه بر استان سيستان و بلوچستان كه به نظر ميرسد هسته مركزي شكلگيري سازه هوشمندانه بندسار باشد و از آنجا به نواحي ديگر منتقل شده باشد، در بوم ناحيههاي همگون مانند خراسان جنوبي، جنوب خراسان رضوي و كرمان بهطور پراكنده به ويژه در برخي سالهاي پربارش، بندسارها فعال ميشوند كه براساس مطالعات موجود قدمت آنها حدود 300 سال است. اما براساس مطالعات و واقعيات، بندسارهاي نخيله، نوك آباد و چاه حسين علي و... توسط عشاير بلوچ تيره «ميروزهي» از طايفه نارويي از گذشتههاي دور ابداع شده و حداقل تاريخ مشخص آن به چهار قرن پيش باز ميگردد. اما همانطور كه پيشتر گفته شد محققان قدمت كشتهاي سيلابي و تغذيه آبهاي زيرزميني در ايران را پيش از اختراع سفتهها و قنوات ميدانند و متذكر ميشوند كه ساكنين جنوب شرق و شرق ايران، آبهاي زيرزميني خود را با سيلابهايي كه از مخروط افكنهها كه به عرصه بندسارها منتهي ميشده تغذيه ميكردند و با فرآيند اين عمليات به آبخوانداري و كشت ديم ميپرداختند.
آيا برونداد كاركردهاي هيدرولوژيك بندسار در راستاي آبخيزداري يا آبخوانداري است و اصولا فوايد كشاورزي بندسار در چه رديفي از عملكرد بندسار قرار دارد؟ همچنين آبخوانداري با آبخيزداري چه تفاوتي دارد؟ ايزدي پاسخ ميدهد: آبخيزداري يعني مديريت پايدار حوضههاي آبخيز كه صرفا مربوط به اعمال مديريت حفاظت آب نيست و شامل كل منابع طبيعي اعم از آب و خاك ميشود. آبخوانداري يعني آبخيزداري روانآبهاي سطحي و زيرزميني. بدين معنا كه براي مديريت هدايت و نگهداري آب صرفا به روي زمين تكيه نميكنيم و با هدايت روانآبها به نواحي تحتالارضي، به تغذيه سفره آبهاي زيرزمين كمك ميكنيم. لذا آبهايي كه از مجراي آبخيزها در ارتفاعات خارج ميشوند و در سلسله گيسويي مخروطهافكنههاي منتهي به دشتها ميرسند، به مرور به لايههاي زيرين زمين منتقل ميشوند و سفرههاي آب زير زميني را تغذيه ميكنند.
بنابراين به عمليات هيدرولوژيك و مديريت آب در لايههاي زيرين زمين آبخوانداري ميگويند.بنابراين پر واضح است كه عملكرد و فوايد بندسارها به منظور ايجاد اعتدال اكولوژيك و هيدرولوريك سرزمين با آبخوانداري، بسيار فراتر از فوايد اقتصادي درآمدهاي كشاورزي بندسار است و اشاعه متد و شيوه بندسار در شرايط سخت اين روزها، بهترين الگوي كاهش بحران آب و خاك كشور محسوب ميشود.
بوميان ساكن در اقليم خشك و گرم همجوار با بيابان لوت از صدها سال پيش با ايجاد «بندسار» در كنترل سيلابها و تامين و تعديل سفره آبهاي زيرزميني و همچنين جلوگيري از پيشروي بيابان (تپههاي ماسه بادي) و بهبود رويشگاههاي طبيعي با فرآيند ايجاد معيشت كشاورزي تلاش ميكنند.