بازگشت فطرت مسالمتجو در منطقه
محمد شريعتيدهاقان
اظهارات اخير محمد بن سلمان، وليعهد سعودي، شاهدي تازه از بازگشت رويكرد مسالمتجويانه و تنشزدايانه در روابط همسايگي ايران و كشورهاي عربي منطقه است. جنگ هميشه با مزاج فطري كشورها نميسازد. هميشه كشورهايي كه تاريخ و تجربه دارند همواره از جنگ گريزانند. همين امروز شاهديم كه افكار عمومي در برابر جنگي كه در اوكراين جريان دارد، نه تنها بيطرف نمانده است، بلكه عليه جنگ موضعگيري ميكند. ممكن است كه برخي سياستمداران و صاحبان مناصب به دليل معذوريتهاي سياسي در آرا و اظهارنظرهاي خود موضع بيطرفانه بگيرند، ولي از نظر افكار عمومي ترديدي در مخالفت با جنگ نيست و ملتها مسير صلح را ترجيح ميدهند. انقلاب ما در ايران انقلاب نور بود. حكومتها و دولتهاي پس از انقلاب يقينا تنشزدايي با همسايگان و محيط پيرامون را به عنوان اصلي براي انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران سرلوحه سياست خارجي قرار ميدادند. هر دولتي در سطح توان خودش به اين موضوع رسيدگي كرد، ولي اين رويكرد در دولتهاي سازندگي، به رياستجمهوري مرحوم آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني و اصلاحات، به رياستجمهوري سيد محمد خاتمي، برجستهتر بود. امروزه هم هيچ راهي جز تنشزدايي با كشورهاي منطقه جلوي راه دولتهاي ايران و عربستان سعودي قرار ندارد، چراكه جنگ جز ضرر براي ايران و عربستان ندارد. اين دو كشور، قدرتهاي بزرگ منطقه هستند و اگر در مقابل هم بايستند، امكاناتشان در رويارويي با يكديگر از بين ميرود در حالي كه امروز نياز زيادي وجود دارد كه امكانات دو كشور صرف رفاه ملتهايشان، ثبات و پيشرفت منطقه شود. عربستان سعودي هم اگر پول فراواني صرف جنگافزار ميكند و در يمن خودشان را درگير كردهاند...
نهايتا تحت فشار افكار عمومي مجبور است كه اين مسير را كنار بگذارد و از صرف اين هزينههاي گزاف در مسيري كه منافع ملتش را تامين نميكند، خودداري كند.
جاي خوشحالي است كه بعد از ۷ سال موضعگيريهاي تندروانه سابق چنين موضعي از سوي بلندپايهترين رهبران پادشاهي سعودي گرفته ميشود. كاملا درست است كه دو كشور نميتوانند يكديگر را نفي كنند و بايد يكديگر را به عنوان همسايه بپذيرند. هيچ كشوري در جهان همسايگانش را انتخاب نميكند.
من علاوه بر اينكه مسير تنشزدايي در روابط تهران و رياض را مسيري مطابق فطرت صلحجويانه ملتهاي ميدانم، در عين حال معتقدم كه نزديك شدن به توافق احياي برجام، يكي از عوامل اين نوع موضعگيريهاي در ميان رهبران منطقه است. متاسفانه برخي دولتمردان فعلي جمهوري اسلامي ايران اينگونه ميگويند كه نبايد سرنوشت، اقتصاد و مسائل ديگر كشور را با برجام گره زد. واقعيت اين است كه بسياري از مسائل مبتلابه كشور با اين توافق گره خورده است، هم روابط ما با همسايگان با اين توافق گره خورده است، هم روابط بينالمللي ما و مسائل اقتصادي و روابط تجاري ما چه بخواهيم چه نخواهيم با برجام گره خورده است. رهبران منطقه احساس كردهاند كه برجام در مرحله احيا و بازگشت به اجراست و معتقدند كه بايد مسيري را انتخاب كنند كه مشكلات در مقابل اجراي آن را كاهش دهند. واقعيت اين است كه جز همسايگان ما در جنوب خليج فارس، قدرتهاي بزرگ آسيايي، يعني روسيه و چين كه به نوعي خودشان را همپيمان ايران معرفي ميكنند هم كاملا از احياي برجام و توافق براي از سرگيري اجراي آن حمايت ميكنند. من معتقدم كه در گام بعد از احياي برجام، اجراي الزامات FATF و پيوستن به پيمانهاي مبارزه با پولشويي نيز منافع ايران را تامين و به مسير تنشزدايي با كشورهاي منطقه و جهان كمك ميكند. به نظرم اين توافقنامههاي بينالمللي، همانند حضور ايران در سازمان ملل متحد هستند. ممكن است گروهي استدلال كنند كه حضور ايران در سازمان ملل متحد چه فايدهاي دارد، وقتي كه سازمان ملل رژيم غيرمشروعي مانند اسراييل را به عضويت پذيرفته است و ما اين همه پول عضويت پرداخت ميكنيم و حتي ممكن است قطعنامهها و بيانيههايي هم عليه ما صادر شود؟ ولي واقعيت اين است كه بهرغم همه اين سخنان، حضور كشور در مجامع بينالمللي و گره خوردن اقتصاد و موسسات مالي ما با ساختار مالي بينالمللي، لازمه پيشرفت و لازمه حركت با مسائل زمانه است.
عقيده من اين است كه مسائلي كه به هر دليل با عربستان سعودي و متحدانش ايجاد شده بود، به مرور زمان برطرف ميشود و به مسير فطري مسالمتجويانه و صلحطلبانهاش باز خواهد گشت. علاوه بر اين معتقدم كه يكي از انگيزههاي تسريع بازگشت به مسير مسالمت، آثار ناشي از قرار گرفتن برجام در مسير احياست. البته عوامل حاشيهاي ديگري هم هست، مانند كنار رفتن دولت تنشزاي پيشين در امريكا كه منطقه را به آشوب و جنگ تشويق ميكرد. به نظر من ملت و دولت ايران همواره بايد از چنين موضعگيريهايي استقبال كند و مسير حركتش را در مسير تنشزدايي و مخالفت با جنگ قرار دهد. همين امروز كاملا مشهود است كه افكار عمومي ملت نسبت به حمله روسيه به اوكراين منفي است. تاسفآور است كه برخي گروههاي منتسب به ايران در منطقه، يا گروهي از شهروندان در برخي مناطق لبنان كه مديريت آن منتسب به ايران است، عكس برخي سران كشورهايي را بلند ميكنند كه در اين جنگ تجاوز كردهاند، بر ديوارها نصب و آنها را تحسين ميكنند، يا برخي رسانههايي كه هزينههاي آن از جانب جمهوري اسلامي ايران تامين ميشود و از گروههاي نزديك به ايران حمايت ميكند، بر طبل حمايت از متجاوزان به اوكراين ميكوبند. مسير كلي ما بايد در مسير صلح، آرامش و تنشزدايي باشد. چند ساعت پيش مصاحبهاي از يك فلسطيني كه شاهد بمبارانهاي رژيم صهيونيستي در غزه بود را ديدم كه از شهر خاركيف اوكراين به لهستان آمده بود و بمباران آنجا و تخريب مراكز حياتي را با تخريب غزه توسط صهيونيستها تشبيه ميكرد. پخش اين مصاحبهها در برخي رسانههاي معتبر جهان عرب يقينا تاثير زيادي بر افكار عمومي ميگذارد. همبستگي با مردم اوكراين در دنيا، صرف نظر از مواضع سياسي دولتشان در موضوعات مختلف و عمدتا به دليل قرباني شدن آنها در تجاوز يك كشور خارجي است.
در مورد بخش ديگري از اظهارات محمد بن سلمان در مورد اسراييل، من معتقدم كه حرفهاي او سازنده و قابل قبول نبود. او فرزند سلمان بن عبدالعزيز است كه حساسيت خاصي نسبت به روابط با اسراييل دارد، اما او در مصاحبه اخيرش گفته است كه جاي همكاري و شراكت با اسراييل وجود دارد. به خاطر موقعيت ويژه عربستان كه هم قبلهگاه مسلمين در آن واقع شده و هم ميزبان سازمان همكاري اسلامي است كه علت وجودي آن تجاوز اسراييل به سرزمينهاي عربي و از بين بردن حق حاكميت ملي فلسطينيهاست، ما از چنين اظهارنظرهايي تعجب ميكنيم. ولي در بخش ديگري از صحبتها كه تاكيد كرده است اسراييل بايد موضوع فلسطين را حل و فصل كند، احساس ميشود كه برخورد محمد بن سلمان بهتر از عدهاي از متحدانش مانند امارات و بحرين باشد كه كوچكترين توجهي به سرنوشت فلسطينيان نشده است. من معتقدم كه هرگونه امتياز به اسراييل باعث ميشود كه خوي تجاوزگري خودش را نسبت به فلسطينيان و نسبت به كشورهاي منطقه بيشتر بكند و بايد بن سلمان را متوجه كرد كه اينگونه توسعه روابط با اسراييل جز ضرر براي خود او و منطقه نخواهد داشت. لكن اگر بخواهيم اين موضوع را به عربستان تذكر دهيم نبايد با تنش چنين كاري را انجام دهيم، بلكه بايد در مسير روابط دوستانه و خوبي كه اميدواريم زودتر روابط ديپلماتيك برقرار شود، اين اختلافات از طريق گفتوگو با بيان صريح و اخلاق خوب بيان شود.