بحران اوكراين و روياي شيرين گازي ايران
حميدرضا شكوهي
اين روزها كه بحران اوكراين به اوج رسيده و اروپا و امريكا تحريم روسيه را افزايش دادهاند، برخي از فرصت ايران براي جايگزيني روسيه در صادرات گاز به اروپا در صورت لغو تحريم ايران سخن ميگويند. البته بگذريم از اينكه اروپا و امريكا، در همه حوزهها توانستهاند روسيه را تحريم كنند، به جز نفت و گاز و قطعا پيش از يافتن جايگزين براي نفت و گاز روسيه، تحريم انرژي روسيه را شروع نخواهند كرد. البته اين بازي، يكطرفه نيست و روسيه هم به پول نفت و گاز خود نياز دارد و از تحريم ضربه ميخورد اما پوتين در حمله به اوكراين اثبات كرد كه تمام تبعات اين اقدام را در نظر گرفته؛ البته به جز مقاومت فراتر از انتظار مردم اوكراين! اما پرسش اساسي اين است كه آيا ايران ميتواند جايگزين روسيه در بازار گاز اروپا شود؟ ايران پس از روسيه دومين ذخاير غني گاز را دارد اما در عين حال به دليل مجموعه موارد مختلف همچون تحريم و سياستگذاريهاي اشتباه در توزيع و مصرف – كه قبلا در «اعتماد» درباره آن نوشتهايم – چهارمين مصرفكننده بزرگ گاز جهان است و به همين دليل در بين صادركنندگان گاز جهان، جايي ندارد و صرفا ميزان محدودي گاز به تركيه و عراق صادر ميكند. مصرف داخلي به حدي افزايش يافته كه نه تنها گاه شاهد كاهش صادرات گاز ايران به تركيه هستيم، بلكه صادرات گاز به عراق هم ماههاست از تعهد قراردادي روزانه ۴۵ ميليون مترمكعب، به ۸ ميليون متر مكعب كاهش يافته است. به همين دليل سخنگوي وزارت برق عراق گفته وزراي برق، دارايي و نفت به همراه مديركل بانك تجارت عراق با هدف يافتن راهحلي براي پايدار ساختن صادرات گاز ايران به عراق به تهران سفر ميكنند. در دوره تحريم ايران، عراق براي واردات گاز از ايران از معافيت تحريمي توسط امريكا برخوردار بود اما ما از همين فرصت هم نتوانستيم استفاده كنيم.
چرا؟ چون از يك طرف مصرف داخلي ما، هم به دليل سياستگذاري نادرست در گازرساني به همه نقاط كشور، حتي به نقاطي كه ميتوان در آنها از انرژيهاي تجديدپذير استفاده كرد و عدم رعايت الگوي صحيح مصرف به دليل ضعف در تجهيزات و ساختمانسازي و البته ضعف فرهنگ مصرف، روزبهروز افزايش يافته و از طرف ديگر به دليل تحريم، سرمايهگذاري و توسعه ميادين گازي كشورمان به ميزان موردنياز انجام نشده و فازهاي اوليه ميدان گازي پارس جنوبي دچار افت فشار شدهاند. حالا در چنين شرايطي، صحبت از جايگزين شدن با روسيه براي صادرات گاز به اروپا، حكايت معروف «با حلواحلوا گفتن دهان شيرين نميشود» را به ذهن متبادر ميكند! همين امروز هم تحريم ايران لغو شود، چند مشكل اساسي داريم:
1- مصرف داخلي به حدي بالاست كه توليد گاز در كشور، به سختي كفاف مصرف داخلي و حتي صادرات توافقشده به عراق و تركيه را ميدهد؛ صادرات به مقاصد جديد كه جاي خود را دارد!
2- همين امروز هم سرمايهگذاري در ميادين گازي براي كاهش افت فشار و توسعه ميادين جديد انجام شود، حداقل چهار سال طول ميكشد تا توليد ما از مصرف پيشي بگيرد و امكان صادرات به مقاصد جديد را داشته باشيم؛ آنهم به شرطي كه در اين مدت، برنامههاي بهينهسازي مصرف با جديت اجرا شود و باز هم شاهد افزايش مصرف داخلي نباشيم!
3- اگر از همين امروز سرمايهگذاري كنيم و ميزان توليد گاز را افزايش دهيم و مصرف داخلي را هم كنترل كنيم، تازه به موضوع انتقال ميرسيم كه به دو شيوه امكانپذير است. در صادرات در قالب الانجي يا مايعسازي، تجربهاي نداريم و با وجود وعدههاي فراوان، هيچگاه تكميل تاسيسات الانجي در كشور ما جدي گرفته نشده؛ درحاليكه قطر در اين حوزه بسيار پيشرفت كرده است. صادرات با خط لوله هم نيازمند انعقاد قراردادهاي جديدي است. ميتوان از خط انتقال گاز ايران به تركيه استفاده كرد اما ادامه خط لوله از تركيه به اروپا نيازمند انعقاد قراردادهاي جديد است كه آنهم همانند سرمايهگذاري در توسعه الانجي صرفا در شرايط پايدار ديپلماتيك امكانپذير است. آيا ميتوان مطمئن بود كه تا چند سال آينده، در صورت لغو تحريم، شاهد شرايط باثبات سياسي باشيم كه سرمايهگذاران و شركتهاي خارجي، براي مشاركت گازي با ايران ترغيب شوند؟
خلاصه اينكه صادرات گاز به اروپا امكانپذير است، اما نيازمند تامين شرايطي است كه اگر تامين شود هم حداقل پنج سال طول ميكشد تا بتوان جايگزين گاز روسيه شد. ضمن اينكه شايد سرمايهگذاري براي توسعه صادرات گاز به كشورهاي منطقه، از جمله عراق و تركيه و پاكستان و... بازدهي بيشتري براي ما داشته باشد.