دبيركل اعتماد ملي در نامهاي به پدر معنوي و شوراي مركزي، از سمت خود استعفا كرد
كنارهگيري دبيركل دوم
يك سال پيش در چنين روزهايي بود كه شوراي مركزي حزب اعتماد ملي پس از چهار بار مخالفت با استعفاي مهدي كروبي موسس و دبيركل پيشين اين تشكل سياسي اصلاحطلب، بالاخره با پذيرش استعفاي او، اعلام كرد كه الياس حضرتي را به عنوان دبيركل جديد حزب برگزيدهاند. حضرتي كه پس از تغيير و تحولات نيمه دهه 90 در حزب اعتماد ملي، پيرو ماموريتي كه زمستان 96 در نامه دبيركل محصور اين تشكل سياسي به او در دفتر سياسي حزب محول شده بود تا به همراه 11 نفر از اعضاي شوراي مركزي وقت حزب، مسير را براي عبور اعتمادملي از آن برهه حساس فعاليت كند، درنهايت حدود يك سال پس از عبور سلامت حزب از آن بزنگاه، در جريان برگزاري كنگره مهر ماه 97 با اجماع شوراي مركزي وقت به عنوان قائممقام دبيركل انتخاب شد تا در غياب دبيركل، هدايت حزب را برعهده بگيرد، بيش از 2 سال پس از آن، از نيمه اسفند ماه 99 از سوي شوراي مركزي رسما به عنوان دبيركل اعتماد ملي معرفي شد. دبيركلي كه درحالي 15 سال پس از تاسيس اعتماد ملي، رسما سكان هدايت اين تشكل سياسي اصلاحطلب را برعهده گرفت كه با نگاهي به اسامي اعضاي هيات موسس حزب اعتماد ملي در سال 84، درخواهيم يافت كه او از جمله چهرههاي شاخص در اين جمع 14 نفره بوده و اعضاي اين حزب كه از روز نخست در اين تشكل سياسي فعال بوده است.
حالا اما در شرايطي كه ناظران و آشنايان سياست ايراني، حضرتي را توامان سياستمداري اهل رسانه و فعال مطبوعاتي و مديرمسوولي آشنا با سياست و مملكتداري ميشناسند، او خود ظاهرا بيشتر به اين تمايل دارد كه ادامه مسير را در قامت و كسوت فعاليت رسانهاي و مطبوعاتياش دنبال كند. نكتهاي كه حضرتي در متن استعفايي كه روز گذشته به مهدي كروبي پدر معنوي اعتماد ملي و شوراي مركزي اين تشكل سياسي تقديم كرد، بر آن انگشت گذاشته و با اشاره به «مسووليتي كه از حوزه مجموعه رسانهاي «اعتماد» بر دوش او قرار دارد» و تاكيد بر لزوم تخصيص «وقت» و زمان مقتضي براي پيشبرد اين دست امور رسانهاي و فعاليتهاي مطبوعاتي، از ادامه فعاليت در قامت دبيركل حزب اعتماد ملي كنارهگيري كرده است. حضرتي كه حالا شايد به نحوي در موقعيت مشابه آنچه مهدي كروبي چند سالي با آن دست به گريبان بود، قرار گرفته و طبيعتا بايد منتظر واكنش شوراي مركزي و همچنين دبيركل پيشين و پدر معنوي هميشگي اعتماد ملي بماند، البته در متن نامه استعفاي خود تاكيد كرده كه «در طول ٦ ماه گذشته در شوراي مركزي و كميته تعامل و دفتر سياسي حزب، موضوع استعفا را مطرح و اخيرا در ملاقات حضوري كه خدمت جناب آقاي كروبي داشتم، با ايشان هم طرح موضوع كردم.» دبيركل مستعفي حزب اعتماد ملي همچنين از قائممقام اين تشكل سياسي خواسته كه با همكاري ديگر اعضاي حزب، نسبت به برگزاري نشست شوراي مركزي اقدام و «از ميان شخصيتهاي خوشسابقه و باتجربه»، دبيركل جديد اعتماد ملي را انتخاب كنند. دبيركلي كه عملا سومين دبيركل حزبي خواهد بود كه نيمه نخست سال 84 و پس از حواشي بحثانگيز انتخابات رياستجمهوري آن سال با محوريت مهدي كروبي تاسيس شد. زماني كه «شيخ اصلاحات» به عنوان يكي از كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري نهم كه به روند برگزاري انتخابات معترض و همچون بسياري از ناظران و البته برخي از ديگر حاضران آن انتخابات، معتقد بود كه پيروزي محمود احمدينژاد در آن انتخابات، با تخلفاتي در روند برگزاري و به خصوص شمارش آراي رقم خورده، در حالي اقدام به تاسيس اعتماد ملي كرد كه پيش از آن، از تمامي مسووليتهاي خود در حكومت از جمله عضويت مجمع تشخيص مصلحت نظام خارج شده و حتي از دبيركلي مجمع روحانيون مبارز نيز كناره گرفته بود. حزبي كه از همان 5-4 سال پس از اعلام موجوديت با حصر دبيركلش، در شرايطي دشوار قرار گرفت اما بهرغم تمامي اين دشواريها و ناهمواريهاي اين مسير 16 ساله تا به امروز با قدرت فعال بوده است. حزبي كه چه در دوران دبيركل كروبي، چه وقتي او به حصر خانگي رفت و رسول منتجبي در غياب كروبي، وظايف دبيركلي حزب را انجام ميداد و چه اين 4-3 سالي كه حضرتي ابتدا در قامت قائممقام دبيركل و اين اواخر نيز به عنوان دومين دبيركل حزب اعتماد ملي از ابتداي تاسيس تا به امروز حزب را راهبري كرده، همواره از جمله مهمترين احزاب جبهه اصلاحات ايران بوده و آنطور كه دبيركل مستعفي حزب تاكيد دارد، ادامه راه را نيز با همين كيفيت در راه اصلاحات ثابتقدم خواهد بود.