در بهاران كي شود سرسبز سنگ؟!
ببينيم چگونه از سنگ و خاك سبزه و لاله ميرويد. در آستانه نوروز سال ۱۳۹۰ با طيب صالح در طنجه، در ساحل اقيانوس قدم ميزديم، سخن از سال نو و بهار شد. گفتم: ايرانيان نقطه تعادل زمان را در آغاز بهار شناسايي كردهاند. اين نقطه تعادل زمان، همراه با شكفتن شكوفهها و درخشش سبزي برگها و تازه شدن نفس هواست. از اين رو سال نو در تقويم ما با تقوم ميلادي و قمري متفاوت است! گفتم، ما رسم ديد و بازديد و هديه داريم. فضاي زندگي اجتماعي دگرگون ميشود. مردم حتي به ديدن كساني ميروند كه ممكن است بين آنان كدورتهايي اتفاق افتاده باشد. طيب صالح گفت: «من هم به شما به عنوان يك دوست براي رسيدن سال نو و بهار هديهاي بدهم. اين هديه جد من است، در همان روستايي كه در رمان «موسم هجرت به شمال» روايت شده است. جدّم به من گفت: «اهل شكايت و ملامت و ملالت نباش!»
هر چه در اين باره بينديشيم، در آستانه سال نو شايسته است. گاه و بلكه بسا، خانه دلهايمان مثل خانه تنهايمان نياز به زدودن غبار دارد. غبارروبي دلها، زدودن گلايهها و كينهها كه بر دلهاي ما و بر بالهاي پرواز ما سنگيني ميكند. به همين خاطر در معارف ديني و اخلاقي ما توصيه شده است: با كساني كه با شما قطع رابطه كردهاند، پيوند برقرار كنيد. كدورتها را بتارانيد تا سبكبال شويد. وقتي جامعه با دشواريها و زندگي تنگناهاي مختلف روبهرو ميشود، اگر دلهاي ما غبارزدايي نشود و بالهايمان سبك نشود، زندگي دشوارتر ميشود. ميبايست در رابطه با خانواده و دوستان و آشنايان و مردم خود مثل خاك نرم بود و:
در بهاران كي شود سرسبز سنگ
خاك شو تا گُل برويي رنگ رنگ