تاخير در احياي برجام خطرناك است
احمد زيد آبادي
در سفر نوروزي با مردمانِ ساكن حاشيه مركزي كوير ايران به گفتوگو نشستم. عموم آنها به طرز بيسابقهاي از شرايط زندگي خود و وضعيت كشور ناراضي بودند. حرفهاي من در مقابل اظهارنظرهاي تند آنها واقعا «محافظهكارانه» به حساب ميآمد. بسياري از آنان نسبت به آينده كشور، سخت بدبين و نوميد بودند و شماري از مردم عادي و غيرسياسي هم كه به «حسن نيت» سيد ابراهيم رييسي براي حل معضلات كشور باور داشتند، تنها اميدشان به احياي برجام بود. در نگاه بسياري از مردم، احياي برجام فقط توافقي براي فروش نفت و لغو تحريمهاي اقتصادي نيست، بلكه نشانه و نمادي از رويكرد تازهاي در اداره كشور است؛ رويكردي كه اميدوارند همراه با تمركز بر امر توسعه همهجانبه و حل مشكلات واقعي جامعه و فاصله گرفتن از جنجالهاي پوچ و منفصل از زندگي آنها باشد. از اين رو، تاخير در امضاي توافقنامه جديد برجام، افراد زيادي را كلافه و عصبي كرده است و برخي از آنها ميپرسند: پس اين «نزديك بودن توافق» چه زماني است كه به سر نميرسد؟ در واقع، فراز و فرودهاي روند مذاكرات و بيم و اميدها و سرد و گرم شدنهاي متناوبِ ناشي از آن، بخشي از جامعه را نسبت به امضاي توافق بيحس و بيتفاوت كرده است. بر خلاف نظر پارهاي از محافل رسانهاي و رسمي، اين بيتفاوتي به معناي پذيرش ادعاي عدم پيوند وضعيت اقتصادي كشور با امضاي برجام نيست، بلكه به معناي نوميدي از بهبود وضعيت جامعه است.
به نظرم مذاكرات برجام بدون هر گونه دليل موجهي، در روندي فرسايشي گرفتار افتاده و از اين جهت احياي توافق با تاخير زيادي روبرو شده است. تاخير در امضاي برجام به سود دشمنان اين توافق است و حتي ميتواند اصل آن را به مخاطره بيندازد.
احزاب راستگراي اسراييل كه با احياي برجام سر ناسازگاري و خصومت دارند، در حال گفتوگو با غربيها و كشورهاي عرب منطقهاند تا آنها را متقاعد كنند كه احياي توافق، صرفا به نفع جمهوري اسلامي است و در عين حال، عدم احياي آن، به ديگر كشورها ضرر و زياني وارد نخواهد كرد.
در تحولي همراستا با اين ماجرا، نوعي همگرايي بين تمام كشورهاي منطقه به استثناي ايران، در حال بروز و ظهور است چنانكه گويي قرار است شكافهاي سياسي بين كشورهاي خاورميانه به نحوي ترميم شود و در عوض، بين ايران و تمام آن كشورها وضعيتي دو قطبي پديد آيد.
در همين زمينه، تركيه به سرعت در حال بهبود روابط خود با اسراييل از يك سو و عربستان و امارات متحده عربي و حتي مصر از سوي ديگر است. قطر هم از مدتها پيش به اختلافات اصلي خود با عربستان و ديگر اعضاي شوراي همكاري خليج فارس پايان داده و با اسراييل نيز روابط اسرارآميزش را حفظ كرده است.
از طرفي اسراييليها بهطور مرتب با سران عرب در تماسند و جلسات دو جانبه و چند جانبهاي با آنها برگزار ميكنند كه مهمترين دستور كارشان نيز چگونگي مقابله با «مساله ايران» است. اجلاس نقب با حضور وزيران خارجه اسراييل و امريكا و مصر و مغرب و بحرين و امارات نمونهاي از اين همگرايي و همكاري فزاينده منطقهاي است كه بايد زنگهاي خطر را براي ايران به صدا در آورد.
اگر در روند كنوني تغييري پديد نيايد، جمهوري اسلامي به زودي خود را در مقابل جبهه وسيعي از كشورهاي منطقه خواهد يافت كه عمده هدفشان همكاري امنيتي و نظامي و اقتصادي به منظور تحت فشار گذاشتن بيسابقه ايران است.
واقعيت شگفتانگيز در اين ميان اين است كه تاكنون دولت جو بايدن با ايجاد چنين صف متحدي در برابر ايران، همراه نشده است و اين دولت، همچنان اميدوار است كه با احياي برجام، مسير تحولات آينده به رويارويي با ايران ختم نشود. از همين رو، دولت بايدن تحت فشار علني و مخفي راستگرايان اسراييلي و حاميان آنها در حزب جمهوريخواه امريكا قرار گرفته و حتي حضور آنتوني بلينكن وزير خارجه دولت بايدن در اجلاس نقب، به عنوان امري منفي و اقدامي بازدارنده در برابر اتحاد اسراييل و كشورهاي عرب عليه ايران از سوي تندروهاي اسراييلي مورد نكوهش قرار گرفته است.
همه اينها در حالي است كه نوك پيكان حملات سياسي در داخل ايران به سوي دولت بايدن هدفگيري ميشود!
به نظرم مسوولان ايراني در فهم جهتگيري تحولات منطقه دچار سوءتفاهم شدهاند و در حال از دست دادن فرصتِ محدودِ پيش رو هستند.
بنابراين لازم است دستگاههاي تصميمگيرنده، ارزيابي و محاسبه تازهاي از آرايش و جهتگيريهاي تازه منطقهاي به عمل آورند. ارزيابي خارج از ملاحظات دستوپاگير در محافل رسمي ايران اما نشان ميدهد كه تاخير و تعلل و ترديد در امضاي سريع برجام به مثابه از دست دادن فرصتي تاريخي است و از دست دادن اين فرصت نيز بدون ترديد پشيماني تاريخي به بار خواهد آورد. پس لازم است تصميمگيران كشور، خود را از ملاحظات صوري و قيد و بندهاي آزاردهنده بر سر برجام رها كنند كه از قديم گفتهاند؛ در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست!