ميدان آرش سه مانع و دو پرسش
به سه دليل نميتوانيم اميد چنداني به توسعه ميدان آرش داشته باشيم. اول اينكه تحريم هستيم و با محدوديتهاي تحريم، ميادين ديگري در اولويت هستند. دوم اينكه در صورت لغو تحريم، بايد از ديپلماسي قوي و فعال براي رفع اختلافات مرزي در مورد ميادين نفت و گاز بهرهمند باشيم و اين منحصر به ميدان آرش نيست. در درياي خزر هم با چنين مشكلي مواجه هستيم. چشمانداز روشني براي به كارگيري اين ديپلماسي قوي وجود ندارد؛ كمااينكه در بيش از دو دهه گذشته نيز همين گونه بوده است. سوم اينكه حتي در صورت لغو تحريم و اتخاذ ديپلماسي فعال، مشكلات دامنهدار و عميق ما با عربستان، مهمترين مانع در مسير برقراري يك همكاري مشترك بين سه كشور ايران و كويت و عربستان براي توسعه ميدان آرش است. اما دو پرسش مهم وجود دارد. اول اينكه آيا اين ميدان از چنان اهميت و اولويتي برخوردار است كه موانع توسعه آن را از سر راه برداريم؟ پاسخ، مثبت است. هم به دليل مشترك بودن ميدان آرش بين سه كشور كه تاخير در بهرهبرداري از آن، ما را دچار زيان ميكند و هم به دليل نياز كشورمان به گاز كه با توجه به افزايش روزافزون مصرف و همچنين افت فشار و كاهش توليد در فازهاي توسعه يافته ميدان گازي پارس جنوبي، در سالهاي آتي دچار كمبود گاز خواهيم داشت.
پرسش دوم، مهمتر است: با توجه به موانعي كه برشمرديم، ميتوانيم به توسعه اين ميدان، اميدوار باشيم؟ پاسخ اين پرسش هم مثبت است. هميشه راهي براي همكاري هست اگر منافع اقتصادي را در اولويت قرار دهيم. تلاش براي لغو تحريم، ايجاد توازن مطلوب بين ديپلماسي در حوزه سياسي و ديپلماسي انرژي و سرانجام، تلاش براي افزايش تعامل با كشورهاي منطقه به ويژه عربستان، يك مسير سه مرحلهاي است كه نه فقط قفل ميدان آرش، بلكه قفل بسياري از مشكلات سياسي – اقتصادي ما را به ويژه در منطقه باز ميكند. مورد آخر مهمتر است. تداوم اختلاف با عربستان، حتي اگر عربستان مقصر آن باشد، به سود هيچ كدام از دو كشور نيست. راهكاري كه مرحوم هاشميرفسنجاني در زمان رياستجمهوري خود براي بهبود روابط با عربستان دنبال كرد و در گفتوگوها و خاطرات او موجود است، ميتواند راهنماي خوبي باشد؛ البته اگر ارادهاي براي بهبود روابط داشته باشيم.