ادامه از صفحه اول
ساحت تاريك خشونت
خشونت است كه مشكلساز ميشود. در سطوح بالاتر، شاهد رفتارهاي تند در برخي شهرها هستيم. مشكلاتي كه بين اقوام مختلف در شهرهاي چندقوميتي شكل ميگيرند از جمله اين رفتارها هستند. در سالهاي قبل از انقلاب سال57، اشكال تازهاي از خشونت در بستر عمومي جامعه شكل گرفت كه رنگ و بوي ايدئولوژيك داشت. تنازعاتي كه بين نظام حاكم براي كنترل منتقدان و دشمنان شكل ميگرفت از جمله اين نمادهاي تازه خشونت بود. رژيم گذشته براي مقابله با منتقدان، دستگاههايي را ايجاد كرد كه خشونت را به صورت افسارگسيخته اعمال ميكردند. رفتارهايي كه توسط ساواك، شهرباني و... اعمال ميشد و در مقابل آن گروههاي منتقد نيز براي تداوم حيات خود در درون رفتارهاي سازماني خود تلاش كردند براي مقابله، سازمانهايي را با رويكردهاي مسلحانه و نظامي ايجاد كنند. اين روند در دهه 40 با شكلگيري سازمان فداييان اسلام جديتر دنبال شد. سازماني كه ترورهايي را به شكل سياسي و عقيدتي دنبال كرد و ترور شخصيتهاي برجسته سياسي مانند سپهبد رزمآرا، علاء و در بعد عقيدتي كسروي را برنامهريزي و اجرا كرد. در اين مسير حتي دو بار ترور شخص محمدرضا پهلوي نيز در دستور كار قرار گرفت. اين روند در دهه40 باعث شكلگيري و توسعه سازمان مسلح با رويكردهاي اسلامي (مجاهدين خلق و موتلفه) يا سازمانهايي با رويكرد ماركسيستي مطلق (فداييان خلق و پيكار) كه باعث شد ورژنهاي جديدي از خشونت در دهههاي 40 و 50 شكل بگيرند. اين روند تا زمان پيروزي انقلاب خشونتهاي افسارگسيختهاي را شكل داد و باعث شكلگيري فجايع گوناگوني در قالب حكومت نظامي شد. بعد از انقلاب نيز متاسفانه اين روند نه تنها متوقف نشد، بلكه در قالب رفتارهاي تند انقلابي ادامه پيدا كرد و با شكلگيري دادگاهها انقلاب و اعدامهاي ابتدايي انقلاب، عريانتر شكل گرفت. از سوي ديگر، مشكلاتي كه در استانهاي مختلف با رويكرد گريز از مركز ايجاد شد، فضاي بيشتري در اختيار طرفداران افراط و خشونت قرار داد تا از اين فضا به نفع خود استفاده كنند. برخي گروهها مانند دولت موقت مهندس بازرگان و جريانات نزديك به نهضت آزادي نيز كه تلاش ميكردند رفتارهاي مسالمتآميز را ترويج كنند و افكار عمومي را متوجه خطرات خشونت و افراط سازند به خاطر اين رويكرد انقلابي از ميدان خارج ميشوند. در اين برهه، خشونت (فردي و جمعي و سياسي و ايدئولوژيك) تبديل به ارزش شده و مورد تاييد سيستم قرار ميگيرد. مبتني بر چنين رويكردهايي است كه رخدادهايي مانند، تسخير سفارت امريكا حادث ميشود كه مشكلات بينالمللي فراواني را براي كشور ايجاد كرد. از اين نقطه تاريخي است كه رفتارهاي غيرقانوني به بخشي از هويت برخي جريانات بدل ميشود و گروههايي مانند انصار حزبالله براي خود رسالتي فراتر از قانون را متصور ميشوند. در اين دوران برخورد با گروههاي سياسي منتقد، حمله به برخي سينماها، برخورد با بانوان و...در دستور كار قرار ميگيرد و نه تنها نظام سياسي حاكم از اين رفتارها برائت نميجويد و با آن مقابله نميكند، بلكه بهطور زيرپوستي از اين رفتارها حمايت نيز ميكند. در ادامه اين نوع رفتارهاي خشن است كه ماجراي قتلهاي زنجيرهاي بروز ميكند. يعني ساختار و نهادي كه بايد حافظ جان و مال و ناموس مردم باشد به خاطر خوانشهاي تند در خصوص مقابله با روشنفكران، تندترين رفتارهاي ممكن را از خود بروز ميدهد. در آن مقطع دولت اصلاحات ايستادگي كرده و اجازه نداد اين روند گسترش پيدا كند. اما بعد از پايان دولت اصلاحات همچنان گفتمانهاي تند به طرق مختلف ترويج شدند. ماجراهايي مانند حمله به سفارتخانههاي انگليس، دانمارك و عربستان در چنين دوراني به وجود آمدند. اما آمران و مجريان اين رفتارهاي تند نه تنها مجازات نشدند، بلكه به مدارج بالاي اجرايي و مديريتي دست پيدا كردند. اين روايتها نشاندهنده آن است كه متوليان امر هنوز متوجه تبعات زيانبار خشونت نشدهاند و مقابله با آن را ضروري نميدانند. اين گفتمان خشن در كنار ناهنجاريهاي اقتصادي، فرهنگي و... باعث شده تا اين روزها شاهد بروز دامنه وسيعي از رفتارهاي خشن در جامعه باشيم. البته برخي رفتارها نيز در بستر عمومي جامعه مشاهده ميشود كه به نظر ميرسد ناشي از برنامهريزيهاي دولتهاي خارجي است. رفتاري كه در همدان با يك روحاني رخ داد يا ماجرايي كه در مشهد با 3طلبه صورت گرفت، برآمده از چنين دخالتهاي بيروني است. در نهايت معتقدم موضوع بايد از منظر علمي و تخصصي با مشاركت اساتيد دانشگاهي، تحليلگران و اهالي فن پيگيري شود تا زمينه بروز اين رفتارها به حداقل برسد. تداوم اين گفتمان خشونتزا در جامعه بدون ترديد در ادامه خطرات جبرانناپذيري را در جامعه شكل ميدهد و هزينههاي فراواني را بر دوش مردم تلنبار ميكند.
آموزش حضوري شد اما...
يعني پاك كردن صورت مساله؛ چون واحدهاي آموزشي عمدتا از امكان مكاني برقراري فاصلهگذاري آموزشي برخوردار نيستند و در تعداد زيادي از كلاسهاي درسي، ۳۰ تا ۴۰ دانشآموز در يك كلاس هستند و زيرساختها هم فراهم نشده است پس اين گزينه حذف ميشود!
۵- هيچگونه پيششرطي براي واكسيناسيون دانشآموزان به جهت حضور در مدارس نيست درحالي كه همه ميدانيم واكسن از مهمترين مولفههاي مقابله با ويروس كرونا است.
و در پايان مديران مدارس مكلف به تسريع «اقناعسازي و آگاهيبخشي و رفع نگرانيها و ايجاد آرامش، نشاط و انگيزه حضور دانشآموزان در مدارس و هماهنگي كامل با خانوادهها» شدهاند. حال سوال مهم اين است كه اقناعسازي با دستورات يكباره امكانپذير است؟ آيا رفع نگراني نيازمند فراهم آوردن زمينه و زيرساختهاي لازم نيست تا اوليا با مشاهده آن بتوانند با اطمينان خاطر فرزندان خود را به مدرسه بفرستند؟
برقراري آموزش حضوري لازم و ضروري است اما در شرايطي كه روي لبه تيغ پيك هفتم كرونا قرار داريم، نيازمند استانداردهايي در موضوع رعايت پروتكلهاي بهداشتي است كه به نظر ميرسد در روزهاي گذشته مدارس امكانات فراهم آوردن آنها را نداشتهاند و پيچيدن يك نسخه واحد جوابگوي كل كشور نيست و دستورالعمل بازگشايي مدارس، نياز به بازنگري دارد تا با رويكردي متفاوت و سلامتمحور مجدد تدوين شود.