جايگاه احزاب در تربيت مديران عاليرتبه
به عنوان يك خصيصه مثبت درباره خود مطرح ميكنند. در حالي كه تحزب به اين معنا است كه اين احزاب هستند كه مديران كشور را تربيت و معرفي ميكنند.
در خصوص وزارتخانهاي مانند وزارت كار، رفاه و تامين اجتماعي بايد گفت كه وقتي مديران عاليرتبه كشور خارج از دايره احزاب شناختهشده انتخاب ميشوند، نظارت بر آنها نيز سختتر خواهد شد. به همين دليل است كه امروز ما شاهد اعلام راهبردهاي متعدد از سوي وزارتخانهها هستيم كه به اعتقاد من اينها اساسا راهبرد نيستند برخي تعدادي شعار هستند كه اساسا محمل اجرايي و عملياتي نيز ندارند. حال نمايندگان كشور قصد دارند كه وزير كار را استيضاح كنند با اين تصور كه استيضاح او معرفي وزير جديدي از سوي رييسجمهوري ميتواند مشكلات اين وزارتخانه را حل كند. غافل از اينكه حل مشكلات صرفا به تغيير افراد، حاصل نخواهد شد. مشكلات مديريتي كشور ريشهايتر از آن است كه بتوان را تغيير افراد حلشان كرد.
وقتي رييسجمهوري كشور مجبور ميشود براي حل مشكلات كشور هر روز دستوري صادر كند، اين خود نشاندهنده اين واقعيت است كه راهبرد ريشهاي براي حل مشكلات كشور وجود ندارد و تصور اين است كه مشكلات با صدور دستور از سوي مقامات عاليرتبه حل خواهند شد. اين درحالي است كه رييسجمهور تنها زماني بايد دستور صادر كند كه موضوع حايز اهميتي خاص باشد. اما صدور دستور در خصوص هر موضوعي، از مهار تورم گرفته تا حل مشكلات معيشتي و از ميان بردن فقر، نشان از اين واقعيت دارد، راهحل اساسي براي حل اين مشكلات هنوز انديشيده نشده است.
در پايان آنچه بايد مورد مداقه قرار گيرد اين است كه راهبرد آزمون و خطا در انتخاب مديران عاليرتبه كشور راه به جايي نخواهد برد. اين احزاب و حلقههاي مشورتي كارشناسي هستند كه بايد در زمينه تعيين راهبردها و نصب مديران عاليرتبه كشور نقش ايفا كنند.