طرحي نو دراندازيد
عباس عبدي
درباره جمعيت- يكي از ويژگيهاي نواصولگرايان بياعتبار كردن مفاهيم موضوعات اجتماعي است. در واقع پرداختن افراطي و نادرست و غيرعلمي به مسائل جامعه از سوي آنان، موجب ميشود كه اعتبار آن موضوع به عنوان يك مساله اجتماعي كه بايد مورد توجه قرار بگيرد از ميان برود. مساله جمعيت و فرزندآوري از اين جمله است كه به نحو مبتذلي در آمده و با قانوني كه سال گذشته در اين باره نوشتند و سر و صداي فراواني كه ايجاد كردند، نشان دادند كه توان زيادي در خراب كردن مفاهيم و مسائل كشور دارند. در اين يادداشت ميكوشم كه تصويري مختصر از وضعيت جمعيت كشور و راهحل آن ارايه دهم، به ويژه آنكه دادههاي آماري سال ۱۴۰۰ نيز در دسترس است. روند تغييرات جمعيت يك كشور حاصل جمع سه عامل است. زاد و ولد، مرگ و مير و خالص مهاجرت، يا تفاضل مهاجرت از كشور و مهاجرت به كشور. هر سه عامل مزبور در چند سال اخير دستخوش تغييرات شديدي شدهاند كه بايد درباره آنها برنامهريزي داشت.
رشد جمعيت- حاصل جمع زاد و ولد منهاي مرگ و مير و به علاوه خالص مهاجرت، رشد جمعيت است. فعلا آمار دقيق مهاجرت را نداريم، ولي افزايش جمعيت زاد و ولد منهاي مرگ و مير در ۴ سال گذشته به اين شرح است.
ملاحظه ميشود كه طي فقط ۴ سال افزايش خالص زاد و ولد به مرگ و مير از ۹۹۴ هزار نفر به ۵۷۰ هزار نفر رسيده، حدود ۴۳درصد كاهش داشته است. اين كاهش موجب شده كه رشد سالانه جمعيت از حدود 2/1درصد به حدود 6/0درصد برسد. رشد جمعيت 6/0درصد رشد بدي نيست. و رشد قبلي 2/1درصد هم خيلي خوب بود، ولي مشكل اينجاست كه ممكن است اين روند با همين سرعت يا كمتر از آن به مسير خود ادامه دهد، ما حتي اگر در يك شرايط طبيعي مثل كشورهاي توسعهيافته به رشد صفر هم برسيم جاي نگراني وجود ندارد، ولي كاهش بسيار سريع اين شاخص اختلال جدي در ساختار جمعيت ايجاد ميكند. اين كاهش محصول هر دو عامل يعني كاهش زاد و ولد و افزايش مرگ و مير است.
روشن است كه طي چهار سال حدود ۱۹درصد از زادوولدهاكاسته شده و از 37/1 ميليون كودك به 11/1 ميليون كودك متولد شده رسيده است، يعني حدود ۲۶۰ هزار كاهش. به نظر ميرسد كه در ميان علل و دلايلي كه براي اين روند ميتوان ذكر كرد، تضعيف توان اقتصادي خانوار اصليترين علت است و بدون حل اين مشكل اميدي به بهبود زاد و ولد نخواهد بود.
طي اين ۴ سال حدود ۴۴درصد بر تعداد مرگ و مير افزوده شده است. البته بخش مهمي از اين مساله ناشي از كرونا است و احتمال زياد دارد كه در آينده روند معكوسي را شاهد باشيم، ولي به گمان بنده بسيار بعيد است كه به رقم سال ۱۳۹۷ برسيم. براي اين ادعا دلايل گوناگوني وجود دارد، از جمله بدتر شدن وضع اقتصادي و بالا رفتن متوسط سن و باقي ماندن عوارض كرونا و احتمالا خود كرونا هم تا مدتها همچنان وجود خواهد داشت.
نسبت جنسي- يكي از ويژگيهاي مهم در ساختار جمعيت، شاخصهاي نسبت جنسي است كه چقدر از متولدين يا فوتشدگان را مردان و زنان تشكيل ميدهند. در اغلب جوامع تعداد متولدين پسر بيشتر از دختر است. در ايران نيز طي چهار سال گذشته در برابر هر ۱۰۰ دختر، ۱۰۶ و ۱۰۷ پسر متولد شدهاند. ولي در عوض مرگ و مير پسران و مردان بيشتر از دختران و زنان است. در چهار سال گذشته اين نسبت ۱۲۸ مرد در برابر ۱۰۰ زن بوده است. به عبارت ديگر با ادامه وضع موجود رشد جمعيت مردان كشور با شدت بيشتري در حال كاهش است.
مهاجرت - از مهاجرت آمار دقيقي در دست نيست، ولي تمامي شواهد حاكي از آن است كه روند مهاجرت از كشور به نسبت گذشته بيشتر شده است، ولي مهمتر از اعداد و ارقام آن كيفيت نيروهايي است كه دنبال مهاجرت هستند. اكنون مهاجرت به داخل كشور از طريق افغانستان در حال افزايش است، ولي كيست كه نداند اين سرعت ورود مهاجرين با كيفيت اقتصادي و تحصيلي پايين چه عوارضي دارد. در عوض رفتن نيروهاي با كيفيت و آموزش ديده و از همه مهمتر صاحبان سرمايه از كشور نيز چه زيانهاي جدي براي كشور دارد. مجموعه سه عامل موثر بر رشد جمعيت، يعني زاد و ولد، مرگ و مير و مهاجرت به گونهاي است كه بدون اتخاذ يك سياست موثر قابل حل نخواهد بود.