خيلي چيزها به برجام وابسته است
حتي طلب بازيكن پرسپوليس
علي ولياللهي
رييسجمهور و وزير امور خارجه ميگويند مسائل جاري كشور را به امضاي توافقنامه هستهاي گره نزدند اما آنچه در عمل اتفاق افتاده حاكي از آن است كه اتفاقا همه چيز به شكل غيرقابل تفكيكي در هم تنيده شده.
مديرعامل باشگاه پرسپوليس به محمد انصاري بازيكن سابق تيم كه بابت دريافت مطالباتش راهي باشگاه پرسپوليس شده بود، گفته: «دعا كن برجام امضا شود تا با آزاد شدن پولهاي كشور ما هم بتوانيم طلب تو را بدهيم.» اين جمله در ابتدا تبديل به يك سوژه خنده در فضاي مجازي شد و بعد هم اسبابي براي انتقاد از نوع بيان و عملكرد مديرعامل پرسپوليس. در واقع اين سوال جدي از درويش مطرح شد كه آيا شما نميدانستي وضعيت منابع ارزي باشگاه به چه صورت است؟ و آيا با اميد امضاي برجام قول رفع مشكلات مالي تيم را داده بودي؟
از اينها مهمتر كنار هم قرار دادن اظهارات رييسجمهور و مديرعامل باشگاه پرسپوليس است. اگر شرايط مخصوصا اقتصادي كشور به امضاي توافقنامه هستهاي گره نخورده پس چرا تيم پرسپوليس نميتواند منابع ارزياش را آزاد كند؟ چند روز پيش مقامات فدراسيون فوتبال در حاشيه قرعهكشي جام جهاني همين مساله را با اينفانتينو در ميان گذاشتند و از رييس فيفا خواستند فكري به حال پولهاي بلوكه شده ايران نزد فدراسيون جهاني فوتبال بكند. پس لااقل در فوتبال مسائل جاري به شدت وابسته به امضاي توافقنامه هستهاي يا همان برجام است.
گفتن اينكه بازارهاي ديگر هم دستكمي از فوتبال ندارند تكرار مكررات است. معاملات زمين و مسكن، ماشين، لوازم خانگي و بسياري چيزهاي ديگر فعلا معطل امضا يا عدم امضاي توافق مانده.
تيم ملي فوتبال ايران در آستانه جام جهاني بيشتر از هر زمان ديگري نياز به منابع ارزياش دارد. براي برگزاري بازي دوستانه، براي سفر، براي پرداخت دستمزد مربيان و پاداشهاي بازيكنان. دولت كه طبق قانون حتي يك ريال هم نميتواند به فدراسيون فوتبال كمك كند، مديران فدراسيون هم كه توانايي درآمدزايي ندارند، ميماند همين پولي كه نزد فيفاست. در ايام مناظرات انتخاباتي برخي نامزدهاي نزديك به جناح پيروز وعده ميدادند راهحل آزاد كردن پولهاي ايران در خارج از كشور از جمله نهادهاي ورزشي را بلدند. تنها كمتر از چند ماه زمان نياز بود تا ثابت شود اين وعدهها قرابتي با واقعيت نداشتند.
جزييترين مسائل كشور به امضاي توافقنامه هستهاي گره خورده. كاش ميشد گره نخورده باشد و براي هيچكس در ايران مهم نباشد كه سيگنالهاي مثبتي از سوي وين ميآيد يا منفي. كاش واقعا اينطور بود. آن وقت نيازي نبود محمد انصاري كه ميخواهد مطالباتش را بگيرد و به خيريه بدهد، يكبار هم براي امضاي توافق نذر و نياز كند.