نخستين گزارش زنده
مرتضي ميرحسيني
راديو تا مدتي پس از جنگ اول جهاني، نه رسانهاي براي عرضه محتواي صوتي كه ابزاري براي ارتباط دوطرفه بود و بيشتر در حملو نقل دريايي و نيز سازمانهاي نظامي به كار ميرفت. اما اين ابزار ارتباطي، به قول هري ديويس (از مديران شركت الكتريكي وستينگهاوس) ابتكاري با امكانات نامحدود بود و ميتوانست بسيار بيشتر در خدمت جامعه قرار بگيرد. شركت آنها سال 1920 اولين ايستگاه راديويي را در ايالات متحده ثبت كرد و مجوز رسمي فعاليت رسانهاي از طريق اين ابزار جديد را گرفت. آنان حدود شش ماه بعد با پخش زنده گزارش رويدادهاي ورزشي، ظرفيت راديو را براي تبديل شدن به رسانهاي فراگير محك زدند. نخستين رقابتي كه پوشش دادند مسابقه بوكس بين جاني رِي و جاني داندي بود كه يازدهم آوريل 1921 در پيتسبورگ برگزار ميشد. فلورنت گيبسون، دبير بخش ورزشي روزنامه پيتسبورگ ديليپست اين رقابت را - كه در راند دهم با پيروزي دني ري به پايان رسيد - گزارش كرد و از اينرو اين روزنامهنگار امريكايي نخستين كسي شد كه رقابتي ورزشي را همزمان با برگزارياش براي انبوهي از مخاطبان بيرون از ورزشگاه گزارش ميكرد. جالب اينكه او و همكارانش براي درگير كردن هر چه بيشتر شنوندگان با روند مسابقه، صداي تماشاگران حاضر در ورزشگاه را حذف نكردند و كوشيدند تا تشويقها و حتي توهينهاي آنان همراه با صداي گزارشگر به گوش شنونده برسد. حتي گزارشگر كه با هيجان، جزييات مسابقه را گزارش ميكرد، گاهي براي چند لحظه ساكت ميماند تا فقط صداي حاضران در ورزشگاه از راديو پخش شود. به اين ترتيب راديو براي عموم مردم اين امكان را ايجاد كرد تا رقابتي كه شرايط تماشاي از نزديك آن را نداشتند - البته با واسطه- پيگيري كنند و از روند و نتيجه رويدادي ورزشي، همزمان با برگزاري اين رويداد مطلع شوند. تجربه موفق در پخش زنده مسابقه بين جاني ري و جاني داندي، بعدتر با گزارشهاي ديگري از ورزش بوكس تداوم يافت و سپس رشتههاي ورزشي ديگر مثل بسكتبال و بيسبال هم را نيز زير پوشش خود گرفت. رفتهرفته پخش زنده مسابقات مهم ورزشي به برنامه عادي و معمول راديو تبديل شد و در فهرست دلايل جذابيت اين رسانه نوظهور جاي گرفت. البته ناگفته نماند كه راديو تا اوايل دهه 1930 هنوز كالايي لوكس بود و بيشتر خريداران آن به طبقات بالاي جوامع ثروتمند محدود ميشدند. در گذر از آن دهه بود كه راديو به تعداد بيشتر و قيمت كمتر در بازار عرضه شد و از انحصار ثروتمندان بيرون رفت. از آن پس نه فقط طبقات متوسط كه حتي بسياري از فقرا هم - با صرفهجويي و چشمپوشي از هزينههاي ضروري - آن را ميخريدند. اريك هابسبام در كتاب «عصر نهايتها» توليد انبوه راديو و فراگيري آن را يكي از مهمترين تغييرات اجتماعي قرن بيستم ميبيند و مينويسد: «راديو زندگي تهيدستان و به ويژه زنان تهيدست خانهنشين را به گونهاي بيسابقه دگرگون كرد. راديو، جهان را به اتاق آنها آورد و از اين پس تنهاترين آدمها نيز هرگز تنها نبودند و كل گستره آن چيزي كه ميتوانست گفته شود، خوانده يا نواخته شود يا به صوت درآيد، اكنون در دسترسشان بود.» همچنين راديو نظم و عرصه عمومي خاص خودش را هم ايجاد كرد و «براي نخستينبار در تاريخ، مردمي كه همديگر را نميشناختند، ميدانستند كه هركدام شب قبل چه چيزي احتمالا شنيده است.»