خيال خوبيها (تورم و حقوق و دستمزد در سال 1401)
مسعود زياري
شكسپير شعري زيبا دارد كه فرهاد مهراد به زيبايي هر چه تمامتر آن را به فارسي برگرداند وبه شيوايي دكلمه نموده است قسمتي از آن شعر به اين صورت ميباشد.
نه هرگز
هيچ كس چنين خطري را
به چنان خاطرهاي تاب نياورد
از آنكه خيال خوبيها
درمان بدهيها نيست
بلكه صد چندان بر زشتي آن نيز ميافزايد
در روزهاي گذشته با معرفي آقاي محمد فاضلي به مطالعه خلاصه بودجه 1401 كه كارشناسان محترم مركز پژوهشهاي مجلس به دقت و ظرافت تهيه كرده بودند پرداختم (در همين جا از زحمات و دقت نظر اين كارشناسان محترم بينهايت سپاسگزارم) در خلاصه تهيه شده اين كارشناسان بهطور عامه فهم به توضيح تورم، علتهاي ايجاد تورم، مشكل ارز، ناترازي بودجه و... پرداختند اما جان كلام آنها يك چيز بود؛ جلوگيري از عمليات برنهارد در بودجه 1401 و در همان خلاصه توضيح دادند كه در عمليات برنهارد چگونه آلمانها قصد داشتند با چاپ اسكناس اقتصاد انگليس را دچار تورم نموده و مشكل اقتصادي شديد براي آنها در بحبوحه جنگ جهاني دوم به وجود آورند و با توضيح ساده و فراوان استدلال نمودند براي آنكه بتوان جلوي كسري بودجه را گرفت (به عنوان يكي از مهمترين عاملهاي وجود و افزايش تورم) دولت ميبايست در بودجه در گام اول با توجه به مشخص نبودن درآمدهاي نفتي در مديريت مخارج بكوشد. با توجه به جدول شماره 7 بودجه اين اقدام مهم متأسفانه از سوي دولت صورت نپذيرفت (هرچند كه از سوي هيچ دولتي نيز طي اين 40 سال در خصوص كاهش رديفهاي جدول شماره 7 اقدامي صورت نگرفت) و گام دوم مديريت حقوق و دستمزد ميباشد با توجه به اينكه بخش زيادي از مخارج دولت مربوط به حقوق و دستمزد ميباشد اين كارشناسان بهطور جدي هشدار دادند براي جلوگيري از پولي شدن كسري بودجه (چاپ پول جهت پوشش كسري بودجه) حقوق و دستمزد كاركناني كه حداقل دريافتي را دارند رشد بيشتري يافته و براي ساير سطوح حقوق و دستمزد درصد رشد كمتر باشد كه با توجه به گمانهزنيها در زمان بررسي لايحه بودجه در مجلس اين رشد براي سطوح پايين تا حدود 20% و براي سطوح بالا در حدود 10% بوده است كه اين درصدها در راستاي توصيه اين كارشناسان محترم بود. اما متأسفانه آنچه كه خروجي شوراي عالي كار ميباشد رشد در حدود 53 درصد براي سطوح پايين و حدود 38% براي ساير سطوح است.در اينكه كارگران و كارمندان در اين فشار اقتصادي مشكلات عديده مالي دارند شكي نيست اما قسمت بد ماجرا آن است كه اين افزايش با رقمي بيشتر در قالب ماليات تورمي (در حقيقت تورم مالياتي است كه دولت از همه بهطور يكسان ميگيرد) از آنها پس گرفته ميشود و اي كاش قدرت خريد مردم به جاي افزايش حقوق و دستمزد حفظ ميشد و بدتر آنكه كشوري كه در حدود 40 سال تورم دو رقمي داشته در اين دو سال اخير تورم در حدود 40 درصدي را تجربه كرده و با توجه به ساختار بودجه و تصميمات اخذ شده اين رقم به احتمال فراوان در حدود 40 يا بيشتر در سال 1401 نيز تكرار خواهد شد كه اين مورد شرايط زندگي را براي تمامي اقشار سخت و سختتر خواهد كرد و تبعات آن براي حاكميت نيز از جنس بحرانهاي آبان 98 و چه بسا با شدت بسيار بيشتر خواهد بود و به نظر لبخندهاي وزير محترم كار و حرفهاي ايشان به قول شكسپير تنها خيال خوبي ميباشد و زشتي آن صد چندان است كه متأسفانه در سال 1401 رخ مينمايد. خلاصه آنكه اگر به علم اقتصاد و تئوريهاي آن كمتوجه هستيم اگر به پيشنهادهاي كارشناسان اقتصادي گوش فرا نميدهيم اگر از تجربههاي كسب شده در گذشته اقتصاد كشور خودمان و ذخيره دانايي استفاده نميكنيم اگر علل وجود تورم 40ساله را به جاي آنكه در كسري بودجه، ناترازي بانك مركزي و بانكهاي دولتي و مديريت نقدينگي جستوجو كنيم به دنبال بگير و ببند و اعمال جريمه براي مرغفروش، سيبزميني فروش و غيره هستيم كاش به شعر استاد سخن سعدي شيرازي توجه ميكرديم.
چو دخلت نيست، خرج آهستهتر كن/ كه ميگويند ملاحان سرودي
اگر باران به كوهستان نبارد/ به سالي دجله گردد خشك رودي
حسابدار رسمي