هركجا هست، خدايا به سلامت دارش...
فاطمه راكعي
به بهانه نوع مواجهه دكتر هادي خانيكي با بيماري
در ويديوي كوتاهي كه از دكتر هادي خانيكي در بيمارستان پخش شده است، وي از بستري شدنش در زيرزمين بيمارستان پارس براي شيميدرماني سخن ميگويد و در صفحه اينستاگرامي خود، با اشاره به اينكه به بيماري سرطان پانكراس مبتلا شده است، مينويسد: «من همچنان با اميد بدون خوشبيني در انديشه گفتوگو بر سر سرطانم، هم با خود و هم با ديگران و هم با خداي خود.
بنا به تجربه زيستي اين روزهايم، نتيجه ميگيرم كه سرطان كسي را نميكشد. روايت من هم از رويارويي با آن اين است كه بهبود و رهايي از بيماري وقتي ديدني است كه كسي و جايي، اميد آن را داشته باشد و به واقع ميبينم كه اين اميد، ديدني است.» اواخر دهه شصت بود كه افتخار آشنايي با آقاي دكتر خانيكي را يافتم، گرچه قبل از آن، با نام ايشان كه همواره در جمعهاي فرهنگي به نيكي از آن ياد ميشد، آشنا بودم. دوره وزارت آقاي خاتمي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بود و آقاي دكتر خانيكي از مشاوران و مديران آن وزارتخانه بودند. در آن موقع مسووليت واحد خواهران را به عهده داشتم و براي مديرمسوولي فصلنامه «پگاه» ويژه نقد و معرفي آثار ادبي و هنري زنان اقدام كردم كه بهرغم تصورم، سريعا مجوز آن صادر شد كه قطعا آقاي خانيكي در اين مورد نيز نقش موثر داشتند. پس از ازدواجم با اميرسعيد شهرتاش در دهه70، از طريق وي، با ويژگيهاي شخصيتي و فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي آقاي خانيكي بيشتر آشنا شدم كه خاطرات بسيار خوب از ايشان داشت. از دوره تحصيلش در فرانسه و فعاليت در انجمن اسلامي دانشجويان پاريس در كنار دوستاني مانند محمد تركمان، علي رضا قلي و بسياري ديگر. «هادي بسيار موجود شريف»، «هادي خيلي نازنين است» جملاتي است كه تقريبا در هر يادكرد از ايشان در محفل و نشستي از زبان همسرم شنيدهام. بعدها كه مطالبي را از مبارزات سياسي خانيكي در سالهاي پيش از انقلاب 1357 شنيدم، شخصيت پارادوكسيكال امام علي(ع) برايم تداعي شد كه در عين متانت، مهرباني و فروتني، از مبارزان سياسي بارز آن روزگار بوده است، چنين شناختي از آقاي خانيكي از ايشان شخصيتي فوقالعاده برايم شكل داده بود. در چنين موقعيتي بود كه يك روز ايشان با من تماسي گرفت جهت دعوت براي عضويتم در يك حزب سياسي (مشاركت ايران اسلامي) و من آن موقع عضو شوراي مركزي جمعيت زنان جمهوري اسلامي بودم. در انجمن اسلامي مشترك دو وزارتخانه «فرهنگ و هنر» و «علوم» نيز عضو شوراي مركزي و مسوول كميته فرهنگي بودم و دو نشريه را به عنوان سردبير يا مدير مسوول با عنوان «ندا» و «اعتصام» نشر ميداديم. از تماس ايشان بسيار خوشحال شدم، اما براي عضويت در هيات موسس يك حزب جديد سياسي بايد تامل ميكردم. موضوع را با همسرم و چند دوست مشترك مطرح كردم كه همگي با احترام به اين دعوت، خواستند حتما پيشنهادشان را بپذيرم. تلاشهاي خستگيناپذير دكتر خانيكي در حزب مشاركت، در كميسيونها و كميتههاي مختلف و فعاليتهاي مختلف فرهنگي و تشكيلاتي بسيار پررنگ و چشمگير بود. غير از همكاري فرهنگي با ايشان در كميسيون زنان حزب مشاركت، در خارج از حزب مشاركت، افتخار همكاري فرهنگي با ايشان در «انجمن اخلاق در علوم و فناوري» نصيبم شد و در كميته نشر اين انجمن، سعادت همكاري با دكتر خانيكي را در كنار ديگر بزرگاني چون دكتر قانعيراد، دكتر نجفقلي حبيبي و دكتر مقصود فراستخواه داشتم. دكتر خانيكي بيشك در شكلگيري، برنامهريزي و بعضا اداره بسياري از نهادهاي علمي، فرهنگي و آموزشي كشور نقش جدي داشته است؛ از اين جملهاند: «انجمن اخلاق در علوم و فناوري»، «انجمن جامعهشناسي ايران»، «انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات»، «بنياد رحمان»، «مركز گفتوگوي تمدنها» و بسياري از كميسيونها و كميتههاي علمي، فرهنگي و اجتماعي كشور، در سطوح عالي قواي مجريه و مقننه. همكاري نزديك ايشان با بزرگاني همچون آقاي سيد محمد خاتمي و دكتر مصطفي معين از هنگام مسووليت آنان در سمتهاي عالي مديريتي كشور در سمت معاون و مشاور، تا امروز، همچنان ادامه دارد.
فعاليتهاي ايشان در مقام يكي از اساتيد برجسته علوم ارتباطات و حضور پررنگشان در عرصه مطبوعات و رسانه و ترويج فرهنگ گفتوگو و مدارا بر همگان روشن است. علاوه بر ايفاي نقش در طراحي و راهاندازي نشريات متعدد وزين و معتبر اجتماعي، سياسي و فرهنگي، مديرمسوولي و سردبيري چندين نشريه، ازجمله «نامه فرهنگ» و «آيين» نيز نقش داشتند كه آنها را به عنوان نشريات اجتماعي، سياسي و فرهنگي برتر ميشناسيم. در چند دهه پرفراز و نشيب سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، هر جا حركت و پويشي اصيل و دغدغهمند، با اهداف خدمت به مردم و علم و فرهنگ وجود داشته، هادي خانيكي در آن سهم و نقش درخور و بسزا داشته است. شخصيت معتدل، متين و بردبار و به دور از افراطوتفريط ايشان، اعتقادات محكم معنوي و اخلاقي و باورمندي صادقانهشان به آرمانهاي اصيل انقلاب 57 حضور ايشان در عرصه سياسي، فرهنگي و اجتماعي كشور را حتي براي مخالفان فكر سياسي ايشان تحملپذير ساخته است. در بسياري از نشستهاي طولاني و گاه پرتنش سياسي و اجتماعي ايشان را ميبينيم كه در حالتي بين خوابوبيداري حضور هشيارانه و جدي دارد. اين حالت براي همفكرانشان به اين معني است كه احتمالا در شبانهروز گذشته چهار ساعت هم خواب نداشته است.
عواطف رقيق انساني او، در ارتباط با همگان، به گونهاي است كه حتي آنهايي كه به سختي حاضرند مشكلاتشان را با ديگران در ميان بگذارند، به آساني با او ارتباط ميگيرند و ميدانند كه هر كاري از دستش بربيايد، بيمنت برايشان انجام ميدهد. هرگاه بيماري يا مشكل و مصيبتي براي اساتيد و شخصيتهاي علمي و فرهنگي كشور پيش ميآيد، خانيكي داوطلب اول هرگونه ياري است. در شاديها و سوگواريها حتما حضور مييابد و اين حضور، با توجه به گرفتاريهاي عديده وي، براي ما كه از گرفتاريهايش باخبريم عجيب است و مشخصا در برنامههايش براي اين موارد جايي را باز گذاشته است.
ارتباط شديد عاطفي او با خانواده، حكايتي ديگر است. به خاطر ضعف و بيماري برادر و مادرش كه ساكن مشهد بودند، بيآنكه وقفهاي در فعاليتهايش حس شود، هميشه راهي بود و تا مدتها، به قول دوستان يك پايش تهران بود و يك پايش مشهد. محبتش به دو دختر نازنينش كه حاصل ازدواج اعتقادي او با همسر ارزشمند اوست، مثالزدني است. سادگي، بيپيرايگي، مهرباني و زحمات بيشائبه و بيچشمداشت شبانهروزياش در خدمت خالصانه به مردم و كشور و اعتقادات معنوي، اخلاقي و انساني كه به آنها عشق ميورزد و براي نهادينهشدنشان با همه توان ميكوشد، بر كسي پوشيده نيست؛ مهمتر اينكه بهرغم همهكار كردن براي همه، هرگز از سوي او زحمتي براي هيچكس فراهم نميشود. به خاطر شكنجههايي كه از رژيم گذشته هنوز بر بدن دارد، هر از چند گاهي فقط ممكن است طي تماسي كاري، متوجه بشوي كه دارد از روي تخت بيمارستان صحبت ميكند. اخيرا عمل سختي داشت در ستون فقرات؛ عملي بسيار حساس كه طبق معمول بسياري از دوستان، بعد از بهبودي و مرخصيشان، از آن اطلاع پيدا كردند. همينطور بود بستري شدن همسرشان در اثر بيماري حاد تنفسي در بيمارستان كه به گوش كسي حتي نزديكترين دوستانشان نرسيد. اين خصلتهاي انساني، فردي، اجتماعي، علمي و فرهنگي ارزشمند هادي خانيكي است كه از او شخصيتي مثالزدني ميسازد براي همه فصول و به همين دليل است كه از پير و جوان، هركه او را ميشناسد، در قلب خود براي او جايي ويژه باز كرده است.