مطلقگرايي
در سياست
سمّ مهلك جامعه
اميد فراغت
سياست در دنياي امروز امري سيال است و بر اساس منافع ملي كشورها پيوسته در حال تغيير است. اگر مسوولان مملكت مطلقگرايي را در سياست داخلي و خارجي سرفصل ادبيات ذهنيشان كنند خيلي زود، دير خواهد شد! همانطوركه ميدانيد اكثريت جامعه امروز ايران به واسطه فناوري و تكنولوژي از نظر ذهني و رفتاري دچار تغيير و تبديل شدهاند بر همين اساس اگر مسوولان مملكت نحوه مواجهه با چنين جامعهاي را بلد نباشند در فرآيند زمان هم مسوولان و هم اكثريت ملت دچار اختلافات فرهنگي، سياسي و اقتصادي خواهند شد.
متاسفانه گاه احساس ميشود مسوولان مملكت بدون توجه به خواست و نظر جامعه فقط به دنبال تامين خواست و مطالبات ذهني خودشان هستند و فكرشان اين است اگر از تاكتيك، استراتژي و شعارهاي پيشين سياسي، فرهنگي و اقتصاديشان عقبنشيني كنند خسارتهاي زيادي خواهند ديد. در دنياي سياست براي تامين منافع ملت يا همان منافع ملي هر گونه مذاكرهاي با دوست و دشمن يك اتفاق بديهي و هوشمندانه است اگر مسوولان مملكت خارج از اين چارچوب عقلاني اقدام و عمل كنند جامعه حق دارد آنان را مورد بازخواست قرار دهد چرا كه تمام هزينهها در زمينه سياست داخلي و خارجي را ملت پرداخت ميكند پس وقتي جامعه هزينههاي اقدام و عملهاي مسوولان را پرداخت ميكند در قبال هرگونه نقص و كاستي در جامعه مثل فقر، بيكاري، گراني، بيعدالتي، فاصله طبقاتي و ...حق دارد اعتراض كند. جامعه امروز ايران و به ويژه نسل نوجوان و جوان مملكت دچار اين ابهام شدهاند نكند مسوولان مملكت به جاي اينكه نگران ملت باشند نگران خودشان شدهاند؟ گاه پافشاريها و عقبنشيني نكردن مسوولان از برخي موضوعات فرهنگي، اقتصادي و سياسي در فضاي سياستداخلي و خارجي، جامعه را دچار شك و ترديد و همچنين دچار نااميدي و افسردگي ميكند چرا كه جامعه انتظار دارد مسوولان متناسب با ذائقه اكثريت ملت تصميمسازي و تصميمگيري كنند. وقتي جامعه دچار تغيير و تبديل شده است قاعدتا مسوولان بايد برآمده از اين تغيير و تبديل باشند در غير اينصورت ناهمگوني و عدم تناسب مشهودي بين مردم و مسوولان به وجود ميآيد. بنابراين ادامه چنين روندي توامان براي مردم و مسوولان هزينهزاست. پس بايد پذيرفت سمّ مهلك جامعه امروز ايران مطلقگرايي در زمينه سياست داخلي و خارجي است هر گونه عدم انعطافي در سياستداخلي و خارجي در فرآيند زمان محكوم به شكست است چرا كه جامعه امروز ايران به واسطه فناوري و تكنولوژي به صورت پيوسته و مداوم در معرض دادههاي جديد محلي و جهاني قرار دارند و بر همين اساس تبديل به شهروند جهاني شدهاند شهرونداني كه به درستي تفاوتهاي سياستهاي داخلي و خارجي كرهشمالي و كرهجنوبي را ميدانند و نيك متوجه هستند كه چرا ونزوئلا با وجود داشتن ثروت طبيعي مثل نفت، ملتي فقير دارد بنابراين شهروندان جهاني آداب مملكتداري را آموختهاند و در قبال هرگونه نقص و كاستي پرسشگري ميكنند و نكته مهمتر اينكه در قبال اتفاقي مثل تجاوز روسيه به اوكراين تحليل و تفسيري جدا از مسوولان و همچنين تبليغات داخلي دارند پس لازم است مسوولان مملكت متناسب با درك و شناخت شهروندان امروز ايران اقدام و عمل داشته باشند.