دختران عنكبوتي
محمد بلوري
طي يك جنايت خانوادگي كه حدود 3 سال پيش در تهران اتفاق افتاد، براي نخستينبار عنوان «پرستوها» در جامعه مطرح شد. متهم به قتل يكي از چهرههاي شناختهشده در عرصه سياسي بود كه همسر دومش را به دليل مشاجره خانوادگي با شليك گلولهاي به قتل رساند و در پي اين واقعه ابهامآميز شايعه شد كه اين زن جوان از طرف مخالفان سياسياش به عنوان «پرستو» سر راه متهم قرار گرفته و با او ازدواج كرده است تا از اسرار پشت پرده اين فعال سياسي سر دربياورد، اما اين ماجرا هرگز به اثبات نرسيد ولي عنوان «پرستو» در تعريف زنان و دختراني فريبكار بر جاي ماند. در رژيم گذشته زنان جوان و دختراني توسط سازمان اطلاعات و امنيت كشور معروف به ساواك در دورههاي آموزشي خاصي تحت تعليم قرار ميگرفتند تا با ترفندهاي خاص وارد زندگي خصوصي مردان مطرح در عرصههاي مختلف سياسي و اجتماعي شوند و احيانا از ضعف اخلاقي، انحرافات يا عياشيهاي پنهان اين مردان سر دربياورند. اين زنان آموزشديده كه در جامعه به «دختران عنكبوتي» شهرت پيدا كرده بودند، ماموريتهاي مختلفي در به دام انداختن مرداني از چهرههاي شاخص اجتماعي و سياسي داشتند و شيوههاي خاصي براي دستيابي به انحرافات اخلاقي يا تفريحات شبانه افراد بهكار ميبردند كه صحنههايي از اين تفريحات يا فساد اخلاقي به صورت فيلم و عكسهايي توسط زنان و دختران عنكبوتي تهيه ميشد تا در صورتي كه نياز به رسوايي يك چهره سياسي يا اجتماعي مورد نظر بود دستور پخش فيلمها يا عكسهاي مربوط به صحنههاي غيراخلاقي اين فرد در جامعه داده ميشد.
از دوران فعاليت روزنامهنگاريام در روزنامه كيهان به ياد دارم ساواك بهطور غيرمستقيم عكسهايي را به روزنامهها فرستاده بود كه دو چهره شاخص اجتماعي با دو زن عنكبوتي در دو اتاق خواب را نشان ميداد. ماموران ساواك در اين اتاقها دستگاههاي ضبط صدا و تصوير كار گذاشته بودند و از آن پس اين زنان عنكبوتي ناپديد ميشدند، اما گروه ديگري از دختران عنكبوتي بودند كه به عنوان معشوقههايي وارد زندگي خصوصي مردان سياسي در جامعه ميشدند. رجالي كه سمتهاي مختلفي داشتند و بيشتر اين دختران به عنوان «دوست دختر» در مجالس عيش و عشرت شبانه آنان شركت ميكردند. همين دختران ساواكي بودند كه آنچه شبانه در محافل جمعي و خصوصي رجال مطرح ميشد را به ساواك گزارش ميدادند و بدينترتيب مقامات بالاتر در جريان فعاليتهاي پنهان سياسي اين رجال قرار ميگرفتند. در همين محافل شبانه بود كه حتي هنگام انتخاب هيات دولت جديد، چهره نامزدها براي وزارت و حتي نخستوزيري تعيين ميشدند.
اوايل سال 1356 كه بيش از 4600 روز از نخستوزيري عباس هويدا ميگذشت خبرهايي از بركناري او از نخستوزيري شايع شده بود. يك شب كه عدهاي از وزيران هيات دولت با رفيقهاي خصوصيشان شركت داشتند و سرگرم عيش و عشرت و بادهگساري بودند باهم توافق كردند كه ترتيب انتخاب جمشيد آموزگار را به نخستوزيري بدهند. اين شركتكنندگان در اين بزم كه از طرفداران سياست امريكا بودند همدست شدند و در انتخاب دكتر آموزگار تلاش كنند. خبر مربوط به اين تصميم را رفيقه مهندس روحاني وزير آب و برق به ساواك اطلاع داده بود كه سرانجام همين گونه انجام شد و با بركناري عباس هويدا جمشيد آموزگار طرفدار سياست امريكا به نخستوزيري رسيد. هويدا زماني هم كه شنيد كارتر در انتخابات رياستجمهوري امريكا پيروز شده است مطمئن شد كه دكتر آموزگار به جايش انتخاب خواهد شد. پس از دكتر آموزگار كه به نخستوزيري رسيد داريوش همايون روزنامهنگار با سابقه به عنوان وزير اطلاعات تعيين شد و به دستور او بود كه برخي از خبرنگاران از جمله من به عنوان عناصر نامطلوب در عرصه روزنامهنگاري از كار در مطبوعات ممنوعالقلم شديم كه ماجرايش را در شماره آينده خواهم نوشت.