كارت سبز ايران به ديپلماتهاي اعزامي طالبان
سخنگوي وزارت خارجه در پاسخ به «اعتماد»:
هيات حاكمه سرپرستي افغانستان هنوز نتوانسته امنيت را برقرار كند
سارا معصومي
رابطه جمهوري اسلامي ايران با امارت اسلامي (طالبان) هر روز پيچيدهتر از ديروز ميشود و هرچند كه اين پيچيدگي تنها مختص ايران نيست و تمام همسايگان افغانستان با مسائلي كم و بيش يكسان و مشابه دست و پنجه نرم ميكنند، اما حساسيتها نسبت به اين رابطه به دليل مواضع پيشين جمهوري اسلامي نسبت به اين گروه شبهنظامي و تلاش تهران براي كمك به دولتهاي افغانستان در 20 سال گذشته بيشتر از سايرين است. در چنين شرايطي كوچكترين تحولي در داخل افغانستان يا در مرز مشترك ميان دوكشور به سرعت به موجسازي خبري درباره رابطه ايران و طالبان تبديل ميشود. از ابتداي تصاحب ارگ رياستجمهوري در افغانستان توسط طالبان و فرار اشرف غني، رييسجمهور پيشين افغانستان يكي از اصليترين پرسشها اين بود كه آيا كشورها به سمت به رسميت شناختن طالبان ميروند؟ آيا اين به رسميت شناختن به معناي پذيرش تصاحب قدرت به زور توسط گروههاي شبهنظامي و مشروعيت بخشيدن به اين روند براي كنار زدن حكومتهاي مشروع و برآمده از پروسهاي دموكراتيك نيست؟ آيا بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي مطرح در پرونده افغانستان از مساله به رسميت شناختن طالبان به عنوان يك اهرم فشار براي وادار كردن اين گروه به تشكيل دولت فراگير با حضور نمايندگان تمام احزاب سياسي و قوميتها استفاده خواهند كرد؟ موضع جمهوري اسلامي ايران در نحوه تعامل با طالبان و مديريت بحران به وجود آمده در كشور همسايه از همان ابتدا چندوجهي و البته پرحاشيه بود. در حالي كه ايران از ابتدا به رسميت شناختن طالبان را منوط به تشكيل دولت فراگير در اين كشور كرد اما سفارتخانه در كابل و 4 نمايندگي ايران در ساير شهرهاي افغانستان به فعاليتهاي ديپلماتيك و ارايه خدمات كنسولي ادامه دادند. همزمان ديدارها ميان ديپلماتها و ساير مقامهاي ايراني با مقامهاي حكومت خودخوانده طالبان هم ادامه داشت و شاهد سفر رسمي مقامهاي طالبان به تهران و ديدار با وزير خارجه بوديم. ديدارهايي كه در هيچ كدام از آنها پرچم طالبان در كنار پرچم كشور ميزبان قرار نگرفت و همزمان تهران به درخواست نيمه رسمي وزير خارجه اين گروه براي تحويل دادن سفارتخانه به طالبان پاسخ منفي داده و آن را به تشكيل دولت فراگير با درنظر داشت خواست و اراده تمام گروههاي سياسي فعال در افغانستان و مردم اين كشور از هر قوميتي وابسته كرد.
همزمان مقامهاي وزارت خارجه و برخي كارشناسان مسائل افغانستان در توضيح سياست ايران در قبال طالبان به چند نكته استناد ميكردند: وجود بيش از 900 كيلومتر مرز مشترك ميان دو كشور، حضور بيش از 5 ميليون پناهنده و مهاجر قانوني و غيرقانوني در ايران و سير صعودي اين روند، اهميت حفظ رابطه اقتصادي و تجاري با افغانستان به دليل شرايط تحريمي تحميل شده بر تهران، امنيت در هم تنيده ايران و افغانستان و لزوم هوشياري در برابر تهديد گروههاي تروريستي چون داعش و بقاياي همچنان فعال القاعده را به عنوان اصليترين عوامل موثر در تصميمگيري ذكر كرده و ميكنند. به گزارش «اعتماد» در كنار اين استدلالها و رابطه كجدار و مريز ايران با طالبان، تهران پروسه به رسميت شناختن طالبان را كه توسط پاكستان پايهگذاري و پيگيري ميشد با عدم دعوت از نمايندگان اين گروه در نشست همسايگان افغانستان به علاوه روسيه در تهران ناكام گذاشت. در حالي كه طالبان با بلوكه شدن اموال افغانستان از عهده اداره اقتصادي افغانستان برنيامد، وزير خارجه ايران در تمام گفتوگوها درباره افغانستان بر لزوم آزادسازي اين اموال به منظور كمك به مردم افغانستان تاكيد داشت. در اين ميان رفتارهاي زيگزاگي طالبان در پروندههاي دوجانبه با تهران هرازچندگاهي باب انتقاد از سياست تعامل ايران را گشوده است. رفتارهايي نظير عدم توجه به حقابه ايران طبق توافقهاي دوجانبه تاريخي و رسمي ميان دو كشور، درگير شدن نيروهاي طالبان با مرزبانان ايراني، انتقادهاي تند و تيز برخي مقامهاي طالبان از حكومت در ايران، عدم مقابله با تعرض به سفارتخانه و نمايندگيهاي ديپلماتيك ايران در كابل و هرات، بازداشت و شكنجه افرادي كه در گلباران سفارتخانه ايران در كابل حضور داشتند، عدم مديريت روند خروج افغانها از اين كشور و ورود غيرقانوني به ايران، تلاش براي مصادره به مطلوب برخي انتقادها از وضعيت پناهندگان و مهاجران غيرقانوني افغان در ايران و در چند روز اخير هم عدم توانايي در تامين امنيت شيعيان و هزارههاي افغان كه خواسته يا ناخواسته بر ميزان فشار بر حاكميت در ايران ميافزايد. در اين فضا رفتار تهران با طالبان بيش از پيش زير ذرهبين قرار گرفته بود كه روز گذشته خبرگزاري آوا از موافقت تهران با پذيرش سه ديپلمات اعزامي طالبان به منظور استقرار در سفارتخانه و نمايندگيهاي افغانستان در ايران خبر داد. به گزارش خبرگزاري آوا، يك منبع مطلع در سفارت افغانستان در تهران از ورود تنها يك ديپلمات دولت اسلامي طالبان به تهران خبر داده و اعلام كرده كه شايد دو ديپلمات ديگر با فاصله زماني به ايران بيايند.
يك منبع مطلع در پاسخ به پرسش «اعتماد» در اين باره تاييد كرد كه طالبان از ايران مجوز لازم براي اعزام 5 ديپلمات را كرده بود كه تهران با 3 نفر آنها موافقت كرده و دو نفر آنها در كنسولگريهاي افغانستان در مشهد و زاهدان مستقر خواهند شد.
به گفته يك منبع مطلع در سفارت افغانستان در تهران در گفتوگو با خبرگزاري آوا، ديپلمات وارد شده به تهران در سطح «دبير سوم» فعاليت خود را آغاز خواهد كرد. به گزارش خبرگزاري ايسنا، پس از پاكستان، قطر، تركمنستان و روسيه، ايران پنجمين كشوري است كه ديپلماتهاي طالبان را براي كار در سفارتها و نمايندگيهاي كنسولي افغانستان پذيرفته است. در سفارتهاي افغانستان در پاكستان و تركمنستان، عملا ديپلماتهاي معرفي شده طالبان به عنوان سرپرست سفارتهاي كشور در پايتخت اين كشورها آغاز به كار كردهاند. به گزارش «اعتماد»، سفارتخانه افغانستان در چين نيز عملا در اختيار طالبان است. ماه گذشته نيز وزير خارجه روسيه اعلام كرد كه اين كشور نخستين ديپلمات طالبان را پذيرفته است. اين در حالي است كه به گزارش بيبي سي نزديك به دو ماه پيش، سفارت افغانستان در واشنگتن امريكا نامهاي از وزارت خارجه امريكا مبني بر بسته شدن اين سفارت و كنسولگريهايش دريافت كرد. عبدالقيوم سليماني، معاون سفير افغانستان در تهران پس از ترك وظيفه توسط عبدالغفور ليوال، سفير سابق افغانستان در ايران، به عنوان سرپرست اين سفارت فعاليت ميكند. پس از ترك محل ماموريت عبدالغفور ليوال، وزارت خارجه طالبان نيز در نامهاي از سليماني خواسته بود به عنوان سرپرست سفارت افغانستان در تهران به كار خود ادامه بدهد.
توضيحات سعيد خطيبزاده: حضور ديپلمات اعزامي طالبان به معناي شناسايي طالبان نيست
سعيد خطيبزاده، سخنگوي وزارت خارجه روز گذشته در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره اعزام يك ديپلمات از هيات حاكمه سرپرستي افغانستان به محل سفارت افغانستان در تهران گفت: رفت و آمد ديپلماتها بين مركز و سفارتخانهها امري عادي است كه سه، چهار و پنجساله براساس تصميم كشورها صورت ميگيرد. اين مساله، موضوعي است كه در كنوانسيونهاي بينالمللي مطرح شده و امر جديدي نيست و ربطي به شناسايي و موضوعات ديگري ندارد. سفارتخانه افغانستان در تهران با آمار چند ده هزار مراجعهكننده در ماه روبهرو است و براساس اعلام سفارتخانه افغانستان حتي به صد هزار نيز اشاره كردند و اين يعني تعداد زيادي كارمند در بخش كنسولي نياز دارد و بايد مساعدت كنيم كارهاي اين سفارتخانه بعد از پايان ماموريت كاركنانشان متوقف نشود. سخنگوي وزارت خارجه در پاسخ به پرسش ديگري درباره اظهارات مقامات ايران مبني بر تشكيل دولت فراگير در افغانستان و حضور ديپلماتي از طالبان در محل سفارت افغانستان در تهران و اينكه آيا اين به معناي هموار كردن راه براي پذيرش طالبان نيست، گفت: ما سفارت را به هيچ دولتي كه به رسميت نشناختيم، تحويل نميدهيم و مقررات و كنوانسيونهاي بينالمللي در اين زمينه روشن است و اين تصميم جمهوري اسلامي ايران است و رسما اعلام شده است. آنچه امروز سوال ميكنيد اين است كه آيا رفت و آمدهاي ديپلماتهاي افغانستان به سفارتخانههايشان از جمله سفارتخانه در ايران انجام ميشود يا خير؟ جواب من اين است هيچ كنوانسيوني نداريم و هيچ مقرراتي ناظر بر اين نيست كه مانع رفت و آمد ديپلماتها شود يا اجازه ندهيم فعاليت سفارتخانه در ايران انجام شود. چند صدهزار افغانستاني در صف مطالبات كنسولي و احوال شخصيه خود هستند و بهتر از من ميدانيد كه سفارت افغانستان طي چند هفته و چند ماه گذشته شاهد فشارهايي از اين حوزه بوده است و اينكه ترميم نيرو كنند، با حفظ وضعيت حقوقي فعلي سفارت كار كاملا عادي است و اين با حفظ وضعيت حقوقي انجام ميشود. مسير شناسايي مسير ديگري است. شناسايي مسيري است كه هيات حاكمه سرپرستي افغانستان بايد با اقدام مسوولانه به دست بياورد.
عدم شناسايي طالبان از حرف تا عمل
در حالي كه سخنگوي وزارت خارجه ايران ميان بحث شناسايي طالبان به عنوان دولت رسمي و مركزي در افغانستان با پذيرش ديپلماتهاي اين كشور تفاوت قائل ميشود، يك ديپلمات ايراني در پاسخ به «اعتماد» اين فاصلهگذاري را با توجه به سطح رابطه ايران و طالبان چندان واقعبينانه نميداند و ميگويد: «جدا از تعارفها و محافظهكاريهاي ديپلماتيك، تحولات در ميدان را معيار قرار بدهيم. سفارتخانه و سركنسولگريهاي ما در 5 شهر افغانستان كاملا باز و فعال هستند. قريب به 100 كارمند رسمي در اين نمايندگيها داريم و همزمان رايزنيهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي ميان ايران و طالبان در جريان است. واقعيت آن است كه ايران روزانه قريب به 5 هزار ويزا براي افغانها صادر ميكند و همزمان صدها نفر به شكل غيرقانوني از طريق مرزهاي مشترك وارد ميشوند. اين جمعيت حاضر در ايران هم براي تمامي امور فردي به نمايندگيهاي افغانستان در تهران و ساير شهرها مراجعه ميكنند. با توجه به اين ارتباط تنگاتنگ، نميتوان فعاليتهاي كنسولي را متوقف كرد و به صلاح هم نيست.»
اين ديپلمات ايراني در پاسخ به اين پرسش كه آيا پذيرش اين ديپلماتها به معناي شناسايي طالبان نيست، ميگويد: «موضع رسمي ايران اين است كه تا زماني كه نظام فراگير با حضور همه اقوام و احزاب سياسي تشكيل نشود، ايران رسما حكومت طالبان را به رسميت نميشناسند و ميبينيم كه از عبارت هيات حاكمه سرپرستي هم براي اشاره به طالبان استفاده ميشود. نكته ديگري كه بايد به آن دقت كرد تفاوت ميان شناسايي كشور و شناسايي نظام سياسي است و ايران هنوز طالبان را به عنوان حكومت مشروع به رسميت نشناخته و شايد هم اين پروسه با توجه به رويكرد طالبان در حصر قدرت چندسال طول بكشد اما فعاليتهاي كنسولي نميتواند متوقف شود. نكته ديگر اين است كه اين عدم به رسميت شناختن طالبان به شكل رسمي مانند يك اهرم فشار است كه ميتواند ترمز طالبان در بسياري از تندرويهاي داخلي شود.»
اين ديپلمات سابق با اشاره به رده ديپلماتهاي اعزام شده به تهران تاكيد ميكند كه ميان تعيين و اعزام سفير و پذيرش آن از سوي دولت ميزبان با كارمندان بخش كنسولي سفارتخانه و نمايندگيها تفاوتهاي معناداري وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار بگيرد.
يك منبع ديپلماتيك ديگر در اين باره به «اعتماد» ميگويد: پذيرش ديپلماتهاي اعزامي طالبان برعهده دولت ميزبان است. در حال حاضر مسكو، پكن، اسلامآباد و دوحه ديپلماتهاي اعزامي طالبان را پذيرفته و مسووليت سفارتخانهها را هم واگذار كردهاند. البته اين مساله در اختيار كشورهاي ميزبان است و به عنوان نمونه در امريكا سفارت و سركنسولگريهاي دولت افغانستان را بستند.
اين ديپلمات سابق در پاسخ به اين پرسش كه آيا پذيرش ديپلماتهاي تعيين شده توسط طالبان به رسميت شناختن آنها نيست به موضوع نگاههاي متفاوت در امر شناسايي اشاره كرده و ميگويد: برخي كارشناسان معتقدند كه كشور شناسايي ميشود و حكومتها ميآيند و ميروند و نيازي نيست هر حكومتي به رسميت شناخته شود. همزمان بحث شناسايي دوفاكتو و دوژو هم مطرح است. به زبان ساده شناسايي دوژو به معناي اعلام رسمي شناسايي است و شناسايي دوفاكتو به اين معناست كه رسما شناسايي را اعلام نكنيم اما عملا روندي را در پيش بگيريم كه به معناي شناسايي است. با اين توصيف ميتوان گفت كه ايران به صورت دوفاكتو طالبان را به رسميت شناخته ولي همزمان فرصت چانهزني را نگه داشته است.
اين ديپلمات پيشين درباره وضعيت سياسي طالبان در داخل افغانستان ميگويد: «يكي از خطاهاي بزرگ و غيرقابل گذشت اشرف غني، رييسجمهور پيشين افغانستان اين بود كه عملا با فرار خود شانسي براي حمل تابوت نظم سابق و بهره سياسي گرفتن از آن باقي نگذاشت. در نتيجه امروز چه بخواهيم و چه نخواهيم همه پذيرفتهاند كه نظم گذشته فروپاشيده و در حال چانهزني در مورد نظم جديد هستند.»
سعيد خطيبزاده در پاسخ به «اعتماد»:
مسووليت قطعي تامين امنيت همه اقوام در افغانستان با هيات حاكمه سرپرستي است
آمادگي داريم تجربيات خود را در مبارزه با اين گروههاي تروريستي به هيات حاكمه سرپرستي افغانستان منتقل كنيم
اعتماد: در يك هفته اخير ما شاهد انفجارهاي زنجيرهاي در افغانستان بوديم كه بهطور مشخص اقليت هزاره و شيعيان را هدف قرارداد.به خاطر داريم حدود يك سال پيش زماني كه طالبان اختيار ارگ رياستجمهوري را به دست گرفت، مقامهاي ايراني ادعا ميكردند كه طالبان براي تامين امنيت شيعيان تضمين داده است. مجموع حوادثي كه رخ داد، نشان ميدهد كه طالبان از تامين اين امنيت عاجز است. وزارت خارجه ايران چه اقدامهايي انجام داده است؟ سوال ديگر اينكه طبيعتا ما بايد تحليل امنيتي از اين انفجارها داشته باشيم و اگر ادعاي طالبان بر دخالت داعش را بپذيريم، ما در سوريه و عراق در مبارزه با داعش پيشرو بوديم، آيا براي مبارزه با داعش در افغانستان برنامهاي داريم؟
سعيد خطيبزاده: وضعيت افغانستان به شمول تمامي گروههاي قومي و مذهبي براي جمهوري اسلامي ايران از روز اول مهم بوده است . مسووليت قطعي «هيات حاكمه سرپرستي افغانستان» نسبت به تمامي اقوام و قوميتها و گروهها يادآوري شده است.ما در افغانستان اقليتي نداريم، اقوام مختلفي داريم كه همه به صورت مشترك در امروز و فرداي افغانستان شريك هستند. پشتونها هم به تعبيري اقليت هستند؛ هزارهها و تاجيكها هم به تعبيري همه اكثريت هستند. اجازه بدهيد يادآوري كنم مسووليت قطعي هيات حاكمه سرپرستي افغانستان را نسبت به وضعيت همه اقوام در افغانستان. متاسفم به نام جمهوري اسلامي ايران اعلام كنم كه اين هيات هنوز نتوانسته امنيت لازم را در برخي مناطق برقرار كند. اين اقدامات تروريستي بهشدت محكوم ميشود. ما آمادگي داريم تجربيات خودمان را در مبارزه با اين گروههاي تروريستي به هيات حاكمه سرپرستي افغانستان منتقل كنيم تا انشاءالله شاهد افغانستاني بهتر براي مردم افغانستان باشيم.