سياست خارجي فرانسه پس از انتخابات
ابوالقاسم دلفي
پيروزي امانوئل مكرون در انتخابات فرانسه به معناي استمرار سياست در فرانسه است و مرحلهاي ديگر از رياستجمهوري او با راي مردم فرانسه آغاز شده است. در جريان مبارزات انتخاباتي فرانسه آنچه از نامزدها در دو هفته اخير براي دور دوم و در يكي، دو ماه گذشته شنيده شد، حاكي از اين بود كه مكرون به سياستهاي خودش در قبال تحولات بينالمللي به خصوص نقش فرانسه در اتحاديه اروپا و به ويژه نقش فرانسه در قبال بحران اوكراين و آنچه مربوط به تلاشهاي او براي حل و فصل اين غائله به روش مسالمتآميز بود، ادامه خواهد داد. اما در برابر اين نگاه رويكرد مارين لوپن قرار داشت كه مبتني بر چند محور مهم منعكسكننده ديدگاههاي راست افراطي فرانسه بود. جبهه ملي پيشين فرانسه كه توسط پدر مارين لوپن، ژان ماري لوپن تاسيس شده بود و اجتماع ملي فرانسه كه در اين انتخابات تحت رهبري مارين لوپن در انتخابات شركت كرد، ديدگاههاي خاصي درخصوص سياست خارجي فرانسه داشتند. برآيند اين سياستها حاكي از تغيير رويكرد فرانسه در قبال اتحاديه اروپا در صورت پيروزي مارين لوپن بود. موضوع عضويت فرانسه در ناتو از جمله مسائل موردنظر مارين لوپن بود و خروج از فرماندهي مشترك ناتو، از شعارهاي او محسوب ميشد. استراتژيك شدن روابط مسكو و پاريس به خاطر ارتباطهايي كه خانم لوپن با ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه داشت، از جمله ديگر تغييراتي بود كه ممكن بود در سياست خارجي فرانسه رخ دهد. مجموعه اينها باعث تحولات جدي در سياست خارجي فرانسه چه در سطح اروپا و چه در عرصه بينالمللي ايجاد ميكرد.
آرايي كه روز يكشنبه به صندوقهاي آرا ريخته شد، بهرغم تفاوتي كه با راي دوره قبل داشت و نمايانگر رشد آراي لوپن و كاهش آراي مكرون بود و با وجود قهر و دلخوري رايدهنده فرانسوي از وضعيت موجود، ترجيح داد كه فرمانده ميدان را در شرايط فعلي تغيير ندهد و وضعيت را به همان شكلي كه هست حفظ كند. حفظ وضعيت موجود به معناي استمرار سياست فرانسه در عرصه بينالمللي و به خصوص حضور اين كشور در خاورميانه است. مكرون شعار مشخصي درخصوص تحول در سياست خارجي فرانسه در دوران مبارزات انتخاباتي بيان نكرده بود. سياست اعتدالي كه در پنج سال گذشته از سوي پاريس پيگيري ميشد، ادامه خواهد داشت. بايد منتظر بود و ديد كه آيا تحولات اوكراين وضعيت اروپا را به سمت و سوي ديگر خواهد برد يا نه.
درست است كه فرانسه با انتخاب آقاي مكرون، رييسجمهور خود را براي 5 سال پيش شناخت، اما براي اينكه اين رييسجمهور بتواند سياستهايش را آنگونه كه ميخواهد اجرا كند، بايد منتظر انتخابات مجمع ملي فرانسه كمتر از دو ماه ديگر در ماه ژوئن باشد. اين انتخابات مشخص ميكند كه مردم فرانسه چقدر با سياستهاي مكرون همراهي خواهند كرد. در پنج سال گذشته مكرون آزادي عمل تقريبا مطلقي داشت، چراكه بر مجمع ملي مسلط بود و اكثريت كرسيها را دراختيار داشت. اين اكثريت باعث شده بود كه گاهي حتي مكرون نيازي به مراجعه به مجمع ملي احساس نميكرد و حتي نظر نمايندگان را هم براي اجراي سياستهاي خود نميگرفت. اينكه در انتخابات مجمع ملي چه اتفاقي خواهد افتاد، در عملكرد مكرون تاثير خواهد داشت. او اگر اكثريت را دوباره به دست بياورد، با فراغ بال بيشتري سراغ سياستهايي كه قبلا اعلام كرده خواهد رفت. اگر شرايط متفاوت شود و آنگونه كه مخالفان و رقباي مكرون انتظار دارند، اكثريت دراختيار مخالفان مكرون قرار بگيرد، آنگاه وضعيت رييسجمهور و دولت متفاوت خواهد شد. در چنين شرايطي احتمالهاي مختلفي در مورد دولت آينده وجود دارد، از زندگي مسالمتآميز ميان احزاب مختلف پارلمان گرفته تا دولت ائتلافي براي 5 سال آينده ممكن است.
تهاجم نظامي روسيه به اوكراين و آنچه در مرزهاي اروپا در حال وقوع است و نقشه اروپا را در آستانه يك تغيير مجدد قرار داده است، موضوعي كه اتحاديه اروپا در 5 دهه گذشته تلاش ميكرد تا از تكرار آن جلوگيري كند. امانوئل مكرون، در قبال اين پرونده تلاش ميكند كه از طريق گفتوگو با طرفين نزاع بتواند اين وضعيت را كنترل كند و به آرامش برساند. فقدان دفاع اروپايي و نداشتن يك ارتش قابل اتكا در جريان بحران اوكراين نشان داد چقدر براي تحركات اروپا مضر است. مكرون از روزي كه رياستجمهوري را انتخاب كرد تلاش كرد كه اين شعار را محقق كند، ولي در اروپا به دلايل مختلف اين شعار عملي نشد. يكي از دلايل اصلي ناكامي مكرون در پيشبرد شعار ارتش واحد اروپايي، حضور ناتو بود و اينكه ناتو براي بسياري از كشورهاي اروپايي كفايت ميكرد. اين سياست حتما ادامه خواهد داشت و مكرون براي تحقق اين هدف تلاش بيشتري خواهد كرد.
موضوع روابط با آلمان از ديگر مسائل پيش روي مكرون است. در پنج سال گذشته بخش اعظم دوران رياستجمهوري فرانسه، با صدراعظمي آنگلا مركل همراه بود كه وزنه سنگيني در اتحاديه اروپا محسوب ميشد و يكي از حاميان سياستهاي اروپاگرايانه بود، اگرچه در موضوع ارتش اروپايي با مكرون همنظر نبود. حالا با وضعيت جديد در آلمان و روي كار آمدن سوسياليستها، شايد كمك كند كه ارتش واحد اروپايي و دفاع اروپايي شكل بگيرد.
موضوع ديگري كه در دستور كار مكرون است، بحث انرژي و قطع وابستگي به انرژي روسيه است. همچنان روسيه بخش بزرگي از نفت و گاز مورد نياز اروپا را تامين ميكند. اروپاييها به اين درك رسيدهاند كه وابستگي منابع انرژي خارج از اروپا و به ويژه روسيه، پاشنه آشيلي خواهد بود كه روسها هر زمان بخواهند ميتوانند از آن استفاده كنند. قطعا اروپا به دنبال تنوع منابع انرژي خواهد بود. يكي از موضوعاتي كه ميتواند براي ما در ايران اهميت داشته باشد، همين موضوع نياز اروپا به تنوع منابع انرژي است كه ميتواند ما را به عنوان يكي از منابع تامين نفت و گاز مورد نياز اروپا مطرح كند.
در فضاي حاضر سياسي به خصوص با توجه به بحران اوكراين، اروپا و به ويژه فرانسه به اين نتيجه رسيدند كه ايالات متحده امريكا و ناتو، آنگونه كه بايد و شايد دراختيار اهداف اروپا نيست و توقعات اروپاييها را تامين نميكند، بلكه به دنبال تامين نيازهاي امريكا در آن سوي جهان است. بنابراين اروپاييها بايد راهكاري پيدا كنند كه چگونه سياستهاي خودشان را با نگاه اروپاييها امريكا و ناتو تنظيم كنند.
دولت مكرون در يكي، دو سال اخير و به خصوص در آنچه مربوط به مذاكرات هستهاي ما و امريكا و 1+4 بود، نقش مشخصي براي خود درنظر گرفته بود. گهگاه در ايران شاهد بوديم كه نسبت به نقش فرانسه در مذاكرات در قالب بازي پليس بد، پليس خوب بود. اما به اعتقاد من امانوئل مكرون، به ويژه پس از روي كار آمدن دونالد ترامپ در ايالات متحده امريكا، با علم به اينكه ترامپ و جمهوريخواهان امريكا دنبال بههم زدن برجام هستند، تلاشهاي بسياري كرد كه اين توافق را سر پا نگه دارد. به هر حال فرانسويها موضوع هستهاي، عدم اشاعه و برجام را يكي از دستاوردهاي مهم بينالمللي در حوزه خلع سلاح و انرژي هستهاي ميدانند و سرمايهگذاري خوبي براي حفظ آن انجام دادند. قطعا تهران و پاريس هدف مشتركي را دنبال نميكنند، اما داشتن اين انگيزه برخلاف ديگر اعضاي 1+4 كه فقط به عنوان ناظر و رايدهنده عمل ميكنند، باعث شده فرانسه در موقعيت ويژهاي قرار گيرد. با انتخاب مجدد مكرون اگر با اكثريت قوي در مجمع ملي همراه شود، ميتواند در موضوع مذاكرات هستهاي موثرتر باشد.
فرانسويها سالهاست به وضعيتي رسيدهاند كه در خاورميانه نقش كمرنگي دارند و تقريبا از خاورميانه دور شدهاند. سوريه، لبنان و خاورميانه عربي در سياست خارجي فرانسه كمرنگتر شدهاند. مكرون با اشراف به اينكه امريكاييها درصدد خروج از منطقه هستند، در تلاش براي اين بود كه فرانسه را گزينهاي براي جانشيني امريكا در منطقه بكند. اين رويكرد فرانسه ميتواند براي ايران كه داراي نقش و نفوذ در منطقه است، زمينهاي براي همكاري مشترك باشد. نياز دو طرف و امتيازي كه دو طرف از اين همكاريها داشتند، نزديكي سياسي ميان دو كشور را ميتواند تامين كند. ايران و فرانسه درخصوص مسائل انتخابات لبنان همكاريهايي داشتند كه نتايج مثبتي براي لبنان داشته است. انتخابات لبنان نزديك است و فرانسويها بسيار مشتاق هستند كه در اين قضيه با ايران همكاري داشته باشند و بتوانند از نفوذ ايران براي حل و فصل مشكلات لبنان استفاده كنند، هر چند با بقيه كشورها هم همكاريهايي انجام ميدهند. روابط فرانسه با عربستان سعودي به دلايل مختلف چندان صميمانه و قابل اتكا نيست. اما سابقه روابط تهران و پاريس و حضور فردي مانند مكرون كه شناخت كافي نسبت به اين مناسبات دارد، ميتواند آينده اين مناسبات را به مقدار قابل توجهي تغيير دهد، اگرچه ما در سياست خارجي و ديپلماسي، رويكرد نگاه به شرق را در دستور كار قرار دادهايم، اما منافاتي با اين ندارد كه در چارچوب نگاه به شرق از روابطمان با غرب، اروپا و به خصوص فرانسه را در جهت حل و فصل مسائل منطقهاي و همكاريهاي منطقهاي براي صلح و امنيت منطقه بهرهبرداري كنيم.