نگاهي به نمايش «دوستان»
تاراجگران آشنا
محمد شريعتپناه
تم و درونمايه اصلي نمايش «دوستان» تداعيكننده اين بيت شعر از لسانالغيب حافظ شيرازي است؛ من از بيگانگان هرگز ننالم/كه با من هر چه كرد آن آشنا كرد!! نادر نادرپور نمايشنامه «دوستان» نوشته نويسنده مشهور ژاپني «كوبه آبه» كه به دليل شباهت خارقالعاده آثارش به فرانتس كافكا به او لقب كافكاي ژاپني دادهاند را به روي صحنه برده است.تئاتر «دوستان» بدون حاشيه رفتن و مخدوش كردن ذهن تماشاگر صريح و بيپرده مخاطب را درگير پيرنگ نمايش ميسازد.شبهآدمهايي را روايت ميكند كه با شعارهاي عوامفريبانه و اغواگرانه خانه، مامن و در حقيقت سرزميني را تصاحب ميكنند و با نيرنگ و تظاهر خودشان را منجي انسانها جلوه ميدهند.اين شبهآدمها مال و اموال و منابع مردم را با كثيفترين ترفندها به يغما ميبرند، نسبت به ناموس ديگران رحم و شفقتي ندارند، انديشه و روان آدمها را تسخير ميكنند، خودشان را خيرخواه، نيكانديش و پاكطينت نشان ميدهند.اين آدمنماها همانند بختك بر جامعه سايه ميافكنند و مدعي قانون و قانونمداريند و معتقدند رفتارشان با مردم بيگناه برابر «مر» قانون است. نمايش دوستان از خائنان و جنايتكاراني سخن ميگويد كه با پوشش مودت و نوعدوستي هست و نيست انسانها را به تاراج ميبرند و سرنوشتي شوم و تراژيك را براي مخالفان، منتقدان و كساني كه با آنها همراه نشوند، رقم ميزنند.
«هاما» مرد جواني است كه شب هنگام خانوادهاي هشت نفره ناگهان وارد آپارتمان او ميشوند و ادعا ميكنند به دنبال دوستي و مساعدتند، اما در اصل تصاحب آپارتمان را در سر ميپرورانند. «هاما» كه اهل مطالعه و مداراست نيازي به داشتن ارتباط و مراوده با اين خانواده عجيب و سلطهجو احساس نميكند و ميخواهد آزاد و انتخابگر باشد و خودش اختيار زيستش را در دست داشته باشد. او هر چه تلاش ميكند به آنها بقبولاند از وضعيتي كه دارد خشنود است و نياز به قيم و تصميمگير ندارد، نتيجهاي نميگيرد. بنابراين براي نجات با پليس تماس ميگيرد تا خانواده اشغالگر را از آپارتمانش بيرون كند اما به شدت از كردهاش پشيمان ميشود.
هاما براي رهايي از اين مخمصه با لحني ملتمسانه و عاجزانه از پدر و آقاي خانواده ميخواهد آپارتمان او را فورا ترك و او را به حال خودش رها كنند، اما آقاي خانواده پاسخ ميدهد قصد آنها صيانت از هاماست و حاضر به ترك آنجا نيستند. هاما درمانده و مستاصل از كساني ميشود كه هموطن، همزبان و همكيش او هستند؛ خارجي و بيگانه نيستند اما همانند او به فلسفه زيستن نميانديشند و بر اثر آموزههاي نادرست تصوري وحشتناك از حيات انسانها پيدا كردهاند. نمايش «دوستان» با فضاسازي و ميزانسن مطلوب و بهرهمندي از موسيقي زنده و ايفاي نقش به قاعده بازيگران توانسته همذاتپنداري در مخاطب ايجاد و ماجرايي باورپذير، پيامدار و تاملبرانگيز از غارتگران و چپاولگران در پوشش دوستان و ناجيان دروغين را روايت كند.