• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5198 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۰ ارديبهشت

خطاب به درگذشتگان قائمشهر: «نمي‌دانيد چه چيزي را از دست داديد»

شهر خسته در جشني بي‌كران

علي ولي‌اللهي

بخش عمده‌اي از جذابيت فوتبال به خاطر قصه‌هايي است كه مي‌سازد. وارد شدن توپ به دروازه و بالا بردن جام قهرماني چند لحظه بيشتر طول نمي‌كشد. از آن نقطه به بعد روايت‌هاي آدم‌هاست كه آن لحظات را زنده نگه مي‌دارد. زنده نگه مي‌دارد و مي‌كشاند تا سال‌ها بعد. قصه دست خداي مارادونا، قصه حمله زيدان به ماتراتزي، قصه قهرماني يونان، قصه سر خوردن جرارد، قصه برانكو و ۱۳ بازيكن و فينال آسيا. فوتبال است و همين قصه‌ها. 

امروز به قصه‌هاي فوتبالي يك قصه تازه اضافه شده. قصه‌اي كه جوانان امروز تا سال‌ها بعد مي‌توانند آن را براي بچه‌ها و نوه‌هاي‌شان تعريف كنند. از شبي بگويند كه شهر خسته بلند شد و روي پايش ايستاد و تا صبح رقصيد. از پيرزني بگويند كه بچه به كول با شيپور توي خيابان راه مي‌رفت. از مردمي كه دور ميدان اصلي شهر جمع شده بودند و توي نورها و دود يكديگر را در آغوش مي‌كشيدند. از شبي كه فوتبال دينش را به مردم قائمشهر و تمام عاشقان نساجي ادا كرد.
ابتداي سال ۹۶ كه نساجي براي يك بار ديگر آماده مي‌شد كه در رقابت‌هاي ليگ دسته يك بازي كند، روزهايي كه هواداران اين تيم با بيم و اميدهاي بسيار منتظر بودند ببينند آيا امسال هم به سرنوشت سال‌هاي پيش دچار مي‌شود، به ذهن كسي نمي‌رسيد در ۵ سال آينده چه در انتظار آنها خواهد بود. ببرهاي مازندران سال‌ها بود از سطح اول فوتبال ايران دور مانده بودند و هر سال بعد از ناكامي در صعود با گفتن «ايشالله سال بعد» خودشان را تسكين مي‌دادند. چه عمرها كه در گفتن همين يك جمله ساده نگذشت!
پايان آن فصل اما انگار كه خدا نساجي را گذاشته باشد روي بال چند فرشته، صعود به ليگ برتر رقم خورد. آن اتفاق خودش يك معجزه بود كه داستان‌هايش هنوز دهان به دهان در كوچه پس كوچه‌هاي قائمشهر نقل مي‌شود. ۵ سال بعد از آن روزها نساجي با شكست دادن آلومينيوم اراك توانست به اولين جام تاريخ باشگاه برسد. ۵ سال بعد از روزهايي كه مهم‌ترين آرزوي فوتبالي مردمان شهر خسته برآورده شد و تيم‌شان را در ليگ برتر ديدند، خدا پاداش بزرگ‌تري به آنها داد. نساجي امروز تيمي است كه از ايران هم فراتر رفته و قرار است آسيايي باشد. اين بزرگ‌تر از روياي بسياري از هواداران نساجي است. بيراه نيست اگر عده‌اي به سبك طرفداران ناپولي، در گورستان ‌قائمشهر خطاب به همه هواداران نساجي كه در حسرت موفقيت تيم‌شان درگذشتند بنر بزنند: «نمي‌دانيد چه چيزي را از دست داديد.»
قهرماني يك تيم پرهوادار، ريشه‌دار با مالكيت خصوصي از اتفاقات خوب فوتبال ايران است. تيمي كه نه پشتوانه دولتي دارد و نه پشتوانه صنعتي. تيمي كه از صنايع فلزي و ساختماني و معدني ارتزاق نمي‌كند. چشم‌انتظار بابا مسعود و بابا حميد و بابا محمود هم نيست. خودش هست و يك مشت هوادار عاشق كه براي تيم محبوب‌شان جان مي‌دهند. تمام مجموعه هيات دولت در دوره روحاني و رييسي تنها يك قول به اين تيم دادند و آن هم ساختن يك استاديوم درست و حسابي در قائمشهر بوده كه از پس همين يكي هم برنيامدند تا نساجي به جاي بازي در شهر خودش آواره شهرها و استاديوم‌هاي ديگر بشود. نساجي با اين شرايط قهرمان جام حذفي شده. 
طرفداران نساجي مي‌توانند تا سال‌هاي سال براي ديگران تعريف كنند در دوره‌اي كه استقلال و پرسپوليس تمام فضاي رسانه‌اي و مالي را قبضه كرده بودند و تيم‌هاي سپاهان و فولاد و آلومينيوم و گل‌گهر و مس رفسنجان به درياي بيكراني از منابع مالي دسترسي داشتند، تيمي از شمال كشور با ۶۳ سال سابقه آمد و يك تنه همه معادلات فوتبال را به‌هم ريخت. آمد و در حضور چند ده هزار هوادار در ورزشگاه آزادي كه جز به خاطر بازي‌هاي ملي يا بازي‌هاي استقلال و پرسپوليس شلوغ نمي‌شد، جام قهرماني را بالاي سر برد. اين قصه‌ها قرار نيست به راحتي از ذهن هواداران پاك شود. 
نساجي حالا يك تيم صاحب عنوان در فوتبال ايران شده است. آنها آسيايي هستند. قصه‌ها و جملات قشنگ براي هواداران است و مسوولان ورزش كشور و استان و مديران تيم بايد دنباله كار را بگيرند. نساجي زمين مي‌خواهد. استاديوم اختصاصي مي‌خواهد. اين تيم پتانسيل بالايي براي موفقيت در سال‌هاي آينده دارد. بازيكنان تيم و كادرفني اين را ثابت كرده‌اند. لازم است اين جمله كلشيه‌اي يك بار ديگر تكرار شود كه همين امروز هم دير است. دير است چون مديران ورزشي استان و مقامات دولتي قرار بود استاديوم وطني را بازسازي شده و شيك اول فصل جاري تحويل بدهند. اتفاقي كه نيفتاد و آنها قول نيم‌فصل را دادند. نيم‌فصل هم به پايان رسيد و ليگ در آستانه اتمام است و خبري نشده. پس يعني اگر همين امروز قول بدهند كه استاديوم را اول فصل بعد تحويل مي‌دهند يعني ممكن است تا پايان سال ۱۴۰۲ هم همين آش و همين كاسه باشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون