• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5205 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۲ ارديبهشت

«بهلول» قصاص نمي‌شود!

اعتماد| صبح روز گذشته ۲۰ ارديبهشت ماه رسيدگي به پرونده قتل «شيما صباگردي‌مقدم» دختر ۱۵ ساله به لحاظ جنبه عمومي جرم در شعبه هفتم دادگاه كيفري يك استان تهران پاي ميز محاكمه رفت. در ابتداي اين جلسه پدر شيما عنوان كرد كه با دريافت ديه از قصاص صرف‌نظر كرده است. سپس «بهلول» كه به قتل شيما متهم شده است پاي ميز محاكمه رفت و در دفاع از خود اظهار كرد كه شيما را مخفي نكرده و او را سوار ماشين كرده و شيما با تمايل خود به خانه‌اش رفته است. او اتهام ربودن شيما را رد و عنوان كرد كه شيما مدتي را در خانه‌اش زندگي كرده و يك روز بحث‌شان مي‌شود، شال را دور گردن او مي‌اندازد و شيما خفه مي‌شود. او ادعا كرده كه قصد كشتن شيما را نداشته است.  وكيل شاكي نيز اظهار كرد: زماني كه جسد شيما كشف شده بود اثر دو گره روي گردنش مشخص بوده است. در نتيجه متهم با قصد قبلي او را خفه كرده است. هر چند اولياي دم از قصاص گذشت كردند، اما تقاضاي اشد مجازات از لحاظ جنبه عمومي جرم را خواستار شدند. با توجه به گذشت اولياي دم از قصاص، متهم بنا بر قانون مي‌تواند با قيد وثيقه از زندان آزاد شود و بعد از قطعي شدن راي دادگاه و اجراي حكم در صورت لزوم مجددا به زندان بازمي‌گردد. مادر و پدر خوانده شيما، از لحظه اول بعد از گم شدن دخترشان تلاش زيادي براي پيدا كردن قاتل فرزندشان كردند و همچنين 15 سال براي بزرگ كردن شيما زحمت كشيدند؛ اما ولي دم پدر و مادر اصلي شيما بودند كه مادر شيما با حضور در محضرخانه از قاتل فرزندش اعلام رضايت كرد.
ماجراي قتل شيما چه بود؟
ربودن و قتل شيما 16 ساله يكي از فجيع‌ترين پرونده‌هاي جنايي سال 99 بود. شيما در كودكي توسط پدرش به خانواده صباگردي سپرده مي‌شود و آنها شيما را به فرزندي قبول مي‌كنند. شيما در نوجواني توسط پسري كه در مقابل مدرسه‌اش با او آشنا شده بود، ترغيب به فرار از خانه مي‌شود. هنگامي كه شيما خانه را ترك مي‌كند در ترمينال توسط فردي كه خود را راننده تاكسي معرفي مي‌كند، ربوده مي‌شود و او پس از مدتي شيما را به قتل مي‌رساند. قاتل و رباينده شيما، بهلول پيرمردي حدودا 60 ساله بود. پدرخوانده شيما پس از 15 ماه سرگرداني با اعتراف بهلول به سرانجام تلخي كه شيما دچارش شده بود پي مي‌برد، اما بهلول هر بار در بازسازي از صحنه جنايت تيم جنايي را فريب مي‌داد. سرانجام در باغ خانه شماره نه، محل دقيق تشييع جنازه شيما را نشان داد، ولي از جسد شيما تنها چند استخوان و جمجمه در لباس و مانتوي بزرگي كشف شد.
پليس در ابتداي تحقيقات براي يافتن والدين واقعي شيما وارد عمل شد و چند روز بعد آنها را شناسايي و به اداره دهم پليس آگاهي تهران احضار كرد. در جريان تحقيقات از اين زوج معلوم شد آنها علاوه بر شيما فرزندان ديگري هم داشته‌اند اما به علت مشكلات مالي و شرايط زندگي قادر به نگهداري از او نبودند و شيما را به زوجي كه صاحب فرزند نمي‌شدند، تحويل داده‌اند. 
اعترافات متهم در خصوص قتل شيما
متهم در اظهارات خود در خصوص قتل اين دختر نوجوان عنوان كرد كه شيما ۵۰ روز در خانه‌ام بود. آخرين شب، او هنگام تماشاي تلويزيون از من قرص اعصاب خواست و شروع به فحاشي به خانواده‌ام كرد. عصباني شدم و او را با شالي كه دور گردنش بود، خفه كردم. اين متهم در اعترافات خود از نحوه آشنايي با شيما عنوان كرده بود كه در ترمينال بيهقي با او آشنا شدم و وقتي با هم صحبت كردم، متوجه شدم او از خانه فرار كرده است و پيشنهاد دادم به خانه‌ام بيايد كه پذيرفت. وقتي داخل ماشين نشست اجازه گرفت كه سيگار بكشد كه به او گفتم جز سيگار خلاف ديگري هم مي‌كني كه گفت شيشه مي‌كشم و با توجه به اينكه من هم اعتياد به مواد مخدر شيشه داشتم به من اعتماد كرد و در مدت ۴۰ تا ۵۰ روزي كه در خانه‌ام بود با هم شيشه مي‌كشيديم. شيما علاوه بر شيشه و سيگار، قرص اعصاب هم مي‌خورد. شب حادثه، قرص‌هاي شيما تمام شده بود كه از من خواست برايش قرص بخرم، ساعت ۱۱ شب بود هرجا رفتم قرص اعصابي كه شيما مي‌خواست را نداشتند به همين خاطر به خانه بازگشتم، شيما در حال تماشاي تلويزيون بود، عصباني بود و سر اينكه نتوانسته بودم قرص‌هايش را بخرم شروع به فحاشي به من و خانواده‌ام كرد كه در يك لحظه عصباني شدم و شالي كه دور گردنش بود را كشيدم و بعد از يك دقيقه متوجه شدم شيما فوت شده است. همان شب يك مانتو بزرگ تن شيما كردم و جسدش را داخل نايلون فرش لوله شده گذاشتم و بعد جسد بسته‌بندي شده را با يك ملحفه بسته‌بندي كردم و بعد از يك ساعت از قتل جسد را روي صندلي عقب خودرويم گذاشته و به سمت خانه صاحبخانه‌ام كه در نزديكي خانه‌ام بود، رفتم و خودرو را يك كوچه بالاتر از محل دفن جسد پارك كردم و پياده به خانه صاحبخانه‌ام رفتم و در باغچه حياط خانه شروع به كندن كردم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون