• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5205 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۲ ارديبهشت

راز پنهان قتل نوه مصدق

محمد بلوري

قتل معصومه مصدق؛ نوه 49‌ساله دكتر محمد مصدق كه بيست و چهار سال پيش در خانه ويلايي‌اش در نياوران كشته شد از جمله جنايات ابهام‌آميز به شمار مي‌آيد. در حالي كه با تمام تلاش‌هاي كارآگاهان، عاملان اين جنايت همچنان ناشناس مانده‌اند. معصومه فرزند دكتر غلامحسين مصدق بود كه پدربزرگش دكتر مصدق به او از دوران كودكي‌اش علاقه خاصي داشت و به همين خاطر به عزيزدردانه مصدق معروف بود و تنها فردي بود كه  هر لحظه مي‌خواست بدون مخالفت ماموران و مراقبان در ساختمان نخست‌وزيري وارد اتاق كار پدربزرگش مي‌شد تا در آغوش دكتر مصدق خستگي را از تن پيرمرد به در آورد. در حالي كه با شوق كودكانه‌اي همه اوراق و وسايل تحرير روي ميز نخست‌وزيري پدربزرگش را به هم مي‌ريخت و دكتر مصدق سرشار از مهر نسبت به نوه دردانه‌اش مي‌خنديد. معصومه مصدق در جواني با يك مرد امريكايي ازدواج كرده بود كه در امريكا سكونت داشتند. در حالي كه خانه ويلايي‌اش با پلاك شماره 9 واقع در كوي خزابي نياوران با يك سرايدار به حال خود رها شده بود تا اينكه تصميم گرفت اين خانه ويلايي يادگار از پدربزرگش را به فروش برساند. معصومه مصدق سرانجام تصميم گرفت براي چند روزي به ايران سفر كند تا خانه ويلايي‌اش در نياوران را بفروشد. اواخر فروردين ماه سال 1377 بود كه وارد تهران شد و به‌طور موقت ساكن همان ويلا شد تا مشتري براي خريدش پيدا شود. به چند بنگاه معاملات ملكي هم سپرده بود تا ترتيب معامله را بدهند و مشتري پيدا كنند. معصومه مصدق در اين خانه ويلايي اشيا و اسناد گرانبهايي از پدربزرگش دكتر محمد مصدق به يادگار نگهداري مي‌كرد و به همين خاطر به اين سفر چند روزه اقدام كرده بود تا اين آثار گرانبهاي تاريخي را با خود ببرد تا اينكه به طرز مرموزي در همين ويلا به قتل رسيد. هر چند از خواب شبانه در اين خانه وحشت داشت و سرايدار ويلا گفته بود يكي دوبار افراد ناشناس نيمه‌هاي شب وارد باغ شده‌اند و سعي داشته‌اند وارد ساختمان ويلا شوند. تا اينكه آن واقعه هولناك در شب چهارم ارديبهشت‌ماه سال 77 پيش آمد.  معصومه مصدق در اين سفر چند روزه‌اش به ايران بيشتر شب‌ها تصميم مي‌گرفت در خانه يكي از آشنايان‌شان يعني كوروش زعيم بماند اما آن شب چهارم ارديبهشت 77 را به خاطر جمع‌آوري مداركي در ويلاي خودش گذراند. شبي كه جنايت اتفاق افتاد صبح روز چهارم ارديبهشت بود كه سرايدار ويلا به خانه كوروش زعيم تلفن زد و با صداي پرمضطربي گفت؛ هر چه در اتاق خواب خانم (معصومه مصدق) را مي‌زنم جوابي نمي‌دهد. كوروش زعيم هم به ناچار تصميم مي‌گيرد به پليس محل خبر بدهد و ماموران با گشودن در ورود به اتاق با صحنه وحشتناكي روبرو مي‌شوند. آنها با جسد معصومه مصدق روبرو مي‌شوند كه با آثار زخم‌هايي با چاقو بر بدنش، تكه‌پارچه‌اي در دهانش فرو برده‌اند. پليس با بررسي صحنه جنايت پي مي‌برد قاتل ضمن به هم ريختن همه اشيا و قفسه‌ها پي چيزي مي‌گشته و سپس براي پرس‌وجو از معصومه مصدق به شكنجه وحشيانه‌اي پرداخته و آنگاه مرتكب قتل اين بانو شده است. ضمنا شيشه‌هاي شكسته پنجره ساختمان نشان مي‌داد كه قاتل از اين پنجره وارد اتاق خواب شده است. پليس با ديدن اشيا به هم ريخته و پراكنده بودن آثار و مدارك به جا مانده از پدربزرگش دكتر مصدق دريافت كه قاتل با زجر و شكنجه صاحبخانه گويا مي‌خواسته به مداركي دست پيدا كند. كارآگاهان طي اين سال‌ها تحقيقات گسترده‌اي انجام داده‌اند اما تاكنون راز اين جنايت روشن نشده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون