ادامه از صفحه اول
تبليغاتزدگي بدتر از جنزدگي
تبليغاتچيهاي شما به مرور از شخصيت انساني تهي و به رباتهاي تبليغاتي و توييتزن تبديل ميشوند كه فاقد حرمت يك انسان صاحب كرامت ميشوند.
نواصولگرايان نه فقط رسانه را براي تبليغات يكسويه و بيمحتوا ميخواهند، بلكه نهادهاي ديگر چون آموزش و پرورش و دانشگاه و حتي ورزش، دين و دولت را نيز نهادهاي تبليغاتي ميبينند. گويي كه همه آنها بايد در خدمت قدرت و حكومت باشند. براي كاركردهاي اصلي اين نهادها اعتباري قايل نيستند، در نتيجه اين نهادها را نيز تخريب ميكنند بدون آنكه نفعي براي خودشان به دست آورند. چاقو هر چه هم تيز باشد براي بريدن فلز و آهن مفيد نيست و استفاده از آن موجب خراب شدنش ميشود و فقط به درد بريدن گوشت و ميوه ميخورد.
تبليغاتزدگي را در دستورهاي شفاهي يكي از مديران صداوسيما كه نوار آن منتشر شده به خوبي ميتوان ديد. اينكه به اميد واهي براي جلب نظر مردم، چگونه رسانه را قرباني نهادهاي ديگر ميكنند. رسانههاي تبليغاتي يا بوقواره بيش از هر چيز دشمن رسانههايي هستند كه كاركرد بوق ندارند، زيرا وجود رسانه واقعي را به منزله شاهدي بر بياعتباري خود ميدانند. خطر ذهنيت تبليغاتزده مسوولان در ايران بيش از هر چيز ديگر براي خودشان زيان دارد. آن داستان ملانصرالدين را نبايد فراموش كرد كه رفت در صف نانوايي ديد خيلي شلوغ است و نوبت به او نميرسد، لذا شايع كرد كه كوچه بالايي آش نذري ميدهند، مردم به هواي آش نذري صف را ترك كردند، ملا چون تبليغاتزده بود فكر كرد نكند واقعا هم آش نذري ميدهند كه مردم رفتند، در نتيجه خودش هم دنبال مردم روانه شد. حالا فرض كنيد كه ملا چنين خبر جعلي را بگويد و كسي هم نرود ولي خودش باور كند و براي گرفتن آش نذري صف را ترك كند. وضعيت مديريت تبليغاتزده بيشتر به حالت دوم شبيه است. ترديد نبايد كرد كه تبليغاتزدگي بدتر از جنزدگي است.
زنان و ساختار متراكم و خشن شهري
از اين رو شهر تهران را بايد دوباره نگاه كرد از منظر مادران و از منظر دختران از منظر خواهران از منظر غيرمردانه! شهري كه با غلبه آهن و مصالح ساختماني سخت و ترافيك سنگين و آلودگي هواي غيرقابل كنترل و معدن توليد پول براي ادارهاش فروش تراكم را در دستور كار خود قرار داده و نگاهي به وضعيت هوا و معماري سازهها آخرين نگاه مديريت شهري به آن است! نيمي از شهروندانش را در حصاري از بيماري و دلتنگي و نگراني و ناهمدلي و سختي قرار داده است! در دوره شوراي پنجم طرحي تحت عنوان غربالگري سرطان «برست»(1) انجام شد كه بستري براي توجه به سلامت زنان بود! اما اين كار ادامه پيدا نكرد! وجود بيش از 19 مركز درماني و خانه سلامت شهري در مناطق مختلف كه زيرنظر مديريت شهري اداره ميشود بستري براي توجه به اين مساله مهم! سلامت زنان! اين مهم در كنار ساير بيماريهاي صعبالعلاج كه به واسطه زيست مكانيكي شهري بر زنان تحميل شده نياز به توجه ويژه به امكانات روحي و مراقبتي به آنها كه در معرض اين مسائل قرار گرفتهاند جدي است. مديريت شهري ميتواند با دراختيار گرفتن امكانات بهداشتي و درماني و مراكز شهر بانو در همكاري با وزارت بهداشت خدمات مشاورهاي و مددكاري دراختيار اين زنان قرار دهد! آنان كه دست به گريبان مشكلات جدي در اداره خانواده و سلامت خود هستند! درواقع به نظر ميرسد اين شهر به هم پيچيده نيازمند نگاهي نوين براي عبور از اين ناهمدلي براي زنان است و اين ميسر نميشود مگر آنكه توجه ويژهاي به سلامت و مشاركت زنان در همه عرصهها صورت پذيرد. در دوره پنجم(2) با تاكيد شوراي شهر مديريت شهري موظف به بهكارگيري زنان(3) در عرصههاي مديريتي(4) شده بود كه اين مهم بستري براي نفوذ نيازها و انتظارات نيمي از شهروندان به تصميمسازيها و تصميمگيريها بود! اما با تغيير مديريت شهري اين مهم به حاشيه برده شده و مجددا شهر به چرخ قبلي خود به گردش آمد و تصميمسازيها و تصميمگيري به نمايش جداسازيها و تفكيكها افول كرد در حالي كه بيش از هر چيز شهر و مديريت شهري نيازمند ديده شدن نيمي از شهروندان خود است كه نقشي در شكلگيري كنوني شهر نداشتند! در اين شهر نيازمند آن هستيم تا نماهاي ساختمان كه در دوره قبلي شورا با حضور زنان و جوانان در كنار پيشكسوتان و اساتيد حوزه معماري تركيبي متفاوت براي تصويب نماهاي ساختمان پيدا كرده بود فعالتر شود و نسبت به نماهاي سازهها با حساسيت بيشتري روبهرو شويم! در اين شهر نيازمند آن هستيم تا فضاهاي بيدفاع شهري با تمركز بر سند امنيت زنان در شهر، برطرف شود و حس امنيت لمس شدني باشد! در اين شهر نيازمند آن هستيم كه ديوارنگاريها و بيلبوردها و... با حضور زنان تصويري متفاوت به خود بگيرد. طرح شهرداري تهران براي روز مادر قابل توجه بود، اين نوع نگاهها نبايد متعلق به ايام خاص باشد بلكه بايد به شكل مداوم در سطح شهر نقش بگيرد! در اين شهر نيازمند آن هستيم تا رنگ بر سيمان و آهن مستولي شود و رنگارنگي شهرمان چهره زندگي را به شهروندان به ويژه زنان شهرمان انتقال دهد! در اين شهر نيازمند مشاركت هممحلهايها و همكوچهايها و همساختمانيها (همسايگان) براي تسري بهداشت عمومي و نگهداري از شهرمان هستيم و اين مهم ميسر نميشود جز با مشاركت جدي زنان و بهكارگيري طرحهاي زنده و پويا از خود آنان! مديريت شهري بايد بياموزد كه زندگي در شهرهاي كنوني تصويري از مطالبهگري است و اين مطالبهگري از سوي همه شهروندان است يعني زنان و مردان پس اختصاصيسازي مطالبات يعني حذف شهروندي! از آن دوري كنيد!!
پاورقي
1- Breast
2- برنامه سوم توسعه شهرداري تهران
3- https: //www.hamshahrionline.ir/news/ در دوره پنجم 20درصد مديران شهرداري تهران زن بودند.
4- https: //www.isna.ir/news/ از 680 پست مديريتي شهرداري تهران فقط 47 پست دراختيار زنان است كه معادل 7درصد است.