بياعتمادي و بيتدبيري و استمرار اعتراضات معلمان
محمد داوري
اعتراضات صنفي معلمان كه در دو دهه اخير در همه دولتها وجود داشته است حالا در سومين دهه خود بيش از همه توجه افكار عمومي و رسانهها را به خود جلب نموده است. تقريبا يك سال است كه اين اعتراضات استمرار يافته و در برخي از ماهها هرهفته و در برخي هفتهها دوبار هم تجمع و اعتراض شكل گرفته است كه اين استمرار و تكرار اعتراض معلمان پرسشي را پيش روي همه قرار ميدهد كه دلايل تكرار و استمرار كنشهاي اعتراضي معلمان به ويژه تجمع اعتراضي چيست؟ پاسخ به اين پرسش از اين منظر مهم است كه برخي معلمان را به زيادهخواهي و برخي به تندروي محكوم ميكنند كه به نظر ميرسد اين اتهام ريشه در پاسخ اشتباه به پرسش مطرحشده دارد چرا كه اتهام به زيادهخواهي و تندروي ناشي از اطلاعات ناقص و تحليل نادرستي دارد كه پاسخ دقيق به اين پرسش ميتواند در اين راستا روشنگر و تبيينكننده باشد.
براي پاسخ به اين پرسش لازم است بازگشتي به ريشه و تاريخچه اعتراضات معلمان به ويژه در دو دهه اخير داشته باشيم كه در سال نخست دولت دوم خاتمي با تاسيس تشكلهاي معلمي آغاز شد چرا كه تا پيش از آن معلمان فاقد تشكلهاي صنفي و مدني بودند و معدود تشكلهاي معلمي مثل انجمن اسلامي معلمان يا ريشه انقلابي و سابقه فعاليت سياسي داشتند يا تشكلهاي اصولگرايي بودند كه معترض و منتقد وضع موجود نبوده و نيستند. از سال هشتاد اعتراض به وضعيت معيشتي معلمان محور كنشهاي اعتراضي معلمان در تجمع و رسانهها و ديدارها و گفتوگوها بود كه اين اعتراضها موجب طراحي لايحه مديريت خدمات كشوري يا همان نظام هماهنگ پرداخت حقوق در دولت دوم خاتمي شد كه دولت اول احمدينژاد در سال هشتادو پنج خواستار بازگشت اين لايحه از مجلس شد و با واكنش اعتراضي شديد معلمان در بهمن و اسفند همين سال مواجه شد كه دولت مجبور شد از تصميم خود عقبنشيني كند و اين لايحه به تصويب مجلس رسيد. اما اجراي ناقص اين لايحه در دولتها در طول اين 16 سال موجب شده است به دليل عدم تحقق مطالبه معلمان مبني بر عدالت در پرداختها اعتراضها ادامه يابد و همچنان معلمان در همه دولتها اين خواسته خود را فرياد كنند و در يك سال اخير هم كه معلمان شاغل و بازنشسته خواستار اجراي رتبهبندي و همسانسازي بودند كه به دليل عدم اجراي اين دو طرح اعتراضات خود را ادامه دادند. در واقع ميشود گفت بيست سال است كه معلمان خواستار رفع مشكلات معيشتي خود براي امكان ايفاي نقش حرفهاي خود هستند نقشي كه بهشدت آسيب ديده است و موجب تشديد ناكارآمدي نظام آموزشي و ضربه به دانشآموزان شده است. اين تاريخچه گواه اين واقعيت است كه بياعتمادي معلمان به تحقق وعدههاي مسوولان از يكسو و بيتدبيري مسوولان در اجراي طرحها و قوانين از سوي ديگر دليل اصلي ادامه اعتراضات معلمان است لذا بهترين راه براي جلوگيري از اين اعتراضات پاسخ به اين مطالبات به حق و قانوني است و تسريع در اجراي طرحها و عمل به قوانين مربوطه است در غيراينصورت تا زماني كه اين بياعتمادي و بيتدبيري وجود دارد اعتراضات هم ادامه خواهد داشت هرچند ممكن است براي مدتي فروكش نمايد.