به مناسبت 25 ارديبهشت، روز فردوسي
به نام زيستن
محسن آزموده
شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي با اكثر- اگر نگوييم همه- آثار ارزنده و گرانسنگ ادبيات فارسي متفاوت است. استاد جلال خالقي مطلق، گردآورنده تصحيحي انتقادي و عالمانه از شاهنامه و شاهنامهپژوه بزرگ معاصر، آثار بزرگ ادبيات فارسي را به باغها يا بوستانهاي زيبا و دلانگيز تشبيه كردهاند، در حالي كه شاهنامه از ديد ايشان جنگلي انبوه است كه هر بار مراجعه تازه به آن، سويهها و جنبههاي نويي را فرارويمان ميگشايد، ضمن آنكه با هر خوانش تازه بخشهاي متفاوت آن، به شناخت ژرفتر و پيچيدهتر خودمان هم نايل ميشويم. شاهنامه را نه يك بار و دو بار كه بايد بارها و بارها خواند. در هر بار مطالعه آن، متناسب با حال روحي و رواني ما و ميزان درك و شناختمان، جنبههايي نو و شگفتانگيز رخ مينمايد و نكاتي تازه ياد ميگيريم. شاهنامه در كنار ارزشهاي ادبي و تاريخي و اسطورهشناختي فراوان، نمايشگاهي از فضيلتها و رذيلتهاي اخلاقي بشري است و در داستانهاي پرشور و حماسي آن، مضاميني چون دادخواهي، خردو رزي، اخلاقي زيستن موج ميزند. ترديدي نيست كه مواجهه با نحوه بيان بينظير و هنرمندانه فردوسي بزرگ حتي ناخودآگاه و ناخواسته در ضمير مخاطب اثر ميگذارد. شاهنامه به ما، ضرورت و اهميت خردورزي، دادخواهي و مهمتر از اينها، «به نام زيستن» را خاطرنشان ميكند. مرا مرگ بايد بدان زندگي/ كه سالار باشم كنم بندگي// به نام ار بريزي ز من-گفت- خون/ به از زندگاني به ننگ اندرون (شاهنامه فردوسي تصحيح جلال خالقي مطلق، داستان رزم يازده رخ، ابيات 245 و 247).