برگزاري رفراندوم الحاق اوستياي جنوبي به فدراسيون روسيه
تكرار الگوي رفتاري روسيه
در شبهجزيره كريمه
ولي كالجي
در شرايطي كه جنگ در مناطق شرقي و جنوب اوكراين با شدت ادامه دارد، اخيرا «آناتولي بيبيوف»، رييسجمهور منطقه «اوستياي جنوبي» (از مناطق جدا شده از گرجستان در جنگ اوت 2008 با روسيه) اعلام كرد كه در تاريخ 17 ژوئن 2022 ميلادي (25 تير 1401) رفراندوم الحاق به خاك روسيه را طبق اصل ۱۶ ماده ۵۰ قانون اساسي اوستياي جنوبي برگزار خواهد كرد و اظهار داشت: «در آينده نزديك اقدامات قانوني مناسب را انجام خواهيم داد، جمهوري اوستياي جنوبي بخشي از سرزمين تاريخي خود يعني روسيه خواهد بود.» در صورت برگزاري اين همهپرسي و تاييد آن توسط فدراسيون روسيه، اوستياي جنوبي نيز شرايط شبهجزيره كريمه اوكراين در مارس 2014 ميلادي را پيدا خواهد كرد و از طريقه برگزاري يك همهپرسي به خاك روسيه ملحق خواهد شد. براي درك بهتر از اين اين تحولات، اشاره به نكات و ملاحظات زير شايان توجه است:
1- منطقه اوستيا شامل دو بخش «اوستياي شمالي» و «اوستياي جنوبي» است كه بين آن رشته كوههاي بزرگ قفقاز واقع شده است. به موجب تقسيمبنديهاي داخلي دوره اتحاد جماهير شوروي در سال 1922 ميلادي، «اوستياي شمالي» در چارچوب مرزهاي روسيه و «استان خودمختار اوستياي جنوبي» نيز در چارچوب مرزهاي گرجستان قرار گرفت. در همين مقطع، منطقه ديگري به نام «آبخازيا» نيز به عنوان «جمهوري خودمختار آبخازيا» تحت حاكميت گرجستان و در قانون اساسي 1936 شوروي در دوره رهبري استالين نيز مورد تاكيد مجدد قرار گرفت. در آن زمان، روسيه و گرجستان دو جمهوري از مجموع 15 جمهوري اتحاد جماهير شوروي بودند و لذا در دوره هفتاد ساله حاكميت كمونيسم و در فضاي اقتدارگرايانه آن مقطع، اين تقسيمبندي همانند منطقه قرهباغ كوهستاني بين ارمنستان و جمهوري آذربايجان مشكل و چالشي جدي ايجاد نكرد.
2- پس از فروپاشي شوروي، «اوستياي شمالي» همراه با واحدهاي خودمختاري چون جمهوري داغستان، چچن، اينگوش، كاباردينو-بالكاريا و قراچاي-چركيس در «قفقاز شمالي» تحت حاكميت فدراسيون روسيه قرار گرفتند و «اوستياي جنوبي» نيز همراه با «آبخازيا» به عنوان واحدهاي خودمختار تحت حاكميت گرجستان شناخته شدند. مساحت «اوستياي شمالي» در حدود ۸۰۰۰ كيلومتر مربع با جمعيتي حدود 800 هزار نفر است و مركز آن شهر تاريخي «ولادي قفقاز» است كه برخي نامآوران مشهور ادبيات روسيه مانند الكساندر گريبايدوف، الكساندر پوشكين، ميخاييل لرمونتوف، لئو تولستوي، آلكساندر آستروفسكي، آنتوان چخوف و... نيز به اين شهر سفر داشتهاند و در آثارشان از تاريخ، جغرافيا و ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي «ولادي قفقاز» بسيار تاثير پذيرفتهاند. اما مساحت «اوستياي جنوبي» حدود ۳۹۰۰ كيلومتر مربع با حدود 500 تا 600 هزار نفر است و مركز آن نيز شهر «تسخينوالي» است. اكثريت اوستياييها مسيحي و پيرو مذهب ارتدوكس هستند. منطقه اوستيا پيوندهاي كهن و بسيار نزديكي با فرهنگ ايراني دارد، چراكه اين مناطق تا قرن ۱۸ ميلادي بخشي از خاك ايران بودند و در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي با امضاي عهدنامههاي گلستان و تركمنچاي ضميمه روسيه تزاري شدند. زبان مردم اوستيا، «آسي» يا «آلاني» از گروه زبانهاي ايراني شاخه شرقي است و لهجه آنان مانند كردهاي ايراني است. به همين دليل، مردم اوستيا خود را «اير» و سرزمين خودشان را «ايرُستان» مينامند. شمار زيادي از بازرگانان و كارگران ساختماني ايراني در سالهاي قرن ۱۹ ميلادي به اوستياي شمالي مهاجرت كردند كه با وجوه اهدايي و تلاشهاي آنان مسجد تاريخي ايرانيان در شهر «ولادي قفقاز» ساخته شد كه امروزه يكي از نمادهاي تاريخي اين منطقه به شمار ميرود.
3- با استقلال گرجستان در سال 1991 ميلادي، همانند منطقه قرهباغ كوهستاني، شرايط مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي نيز متشنج شد و اين مناطق درصدد استقلال از دولت مركزي گرجستان برآمدند. در واقع، زماني كه نشانههاي فروپاشي در اتحاد جماهير شوروي آشكار شد، نمايندگان اوستياي جنوبي در نوامبر 1989 به جمهوري مستقل اوستيا راي مثبت دادند. بنابراين جمهوري مستقل اوستياي جنوبي در سپتامبر 1990 اعلام موجوديت كرد. گرجستان در برابر اين اقدام، قانون خودمختاري اوستياي جنوبي، آبخازي و آجاريا را در دسامبر 1990 لغو كرد و اين اقدام مقدمهاي براي درگيريهاي خونيني در اين مناطق شد. در نتيجه در نخستين سالهاي استقلال گرجستان، اين كشور در دوره رياستجمهوري «زوياد گامسخورديا» كه عقايد ملي گرايانه افراطي گرجي نيز داشت، در فاصله سالهاي 1991 تا 1993 وارد جنگ داخلي شد كه نتيجه عملي به نفع گرجستان به دنبال نداشت و با سرنگوني «زوياد گامسخورديا» و به قدرت رسيدن «ادوارد شواردنادزه»، در 14 ژوئن 1994 ميلادي، «پيمان داگوميس» با وساطت بوريس يلتسين، رييسجمهور وقت روسيه به امضا رسيد تا به جنگ داخلي پايان داده شود و نيروهاي حافظ صلح روسي براي تامين امنيت مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي در خطوط تماس مرزي اين مناطق با دولت مركزي گرجستان مستقر شوند. در واقع، نه مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي موفق شدند به استقلال برسند و نه دولت گرجستان توانست حاكميت كامل خود را بر اين مناطق اعمال كند. اين شرايط بينابيني تا پايان رياستجمهوري «ادوارد شواردنادزه» در سال 2003 ميلادي برقرار بود.
4- پس از وقوع انقلاب رنگي موسوم به «انقلاب گل رز» در گرجستان در سال 2003 كه به سرنگوني «ادوارد شواردنادزه» و به قدرت رسيدن جريان غربگرا و ضد روسي به رهبري «ميخاييل ساكاشويلي» منجر شد، پايان تجزيهطلبي مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي در دستور كار دولت جديد گرجستان قرار گرفت و در نهايت پس از كشمكشهاي فراوان سياسي، شرايط به گونه اي پيش رفت كه در اوت 2008 ميلادي (مرداد 1387)، دولت مركزي گرجستان براي دومين بار وارد جنگ نظامي با مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي شد. در شرايطي كه ساكاشويلي از يك سو روي حمايت نظامي غرب و ناتو حساب باز كرده بود و از طرفي ديگر، تصور مداخله نظامي گسترده روسيه را نميكرد، شكست نظامي سختي بر گرجستان تحميل شد و در نتيجه آن، وضعيت بينابين قبلي كاملا از بين رفت و فدراسيون روسيه با صدور فرماني، استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي را به رسميت شناخت. متعاقب اين تحولات، روابط ديپلماتيك روسيه و گرجستان قطع شد و گرجستان از جمله كشورهاي مستقل مشترك المنافع (سي.اي.اس) خارج شد كه اين وضعيت تاكنون ادامه دارد. اگرچه همانند ايران و امريكا، سفارت سوييس در مسكو و تفليس، حافظ منافع روسيه و گرجستان است.
5- از نظر حقوقي تاكنون كشورهاي روسيه، ونزوئلا، نيكاراگوئه، نائورو (كشور جزيرهاي و كوچك در منطقه ميكرونزي قاره اقيانوسيه)، تووالو (كشوري جزيرهاي در اقيانوس آرام) و سوريه، استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي را به رسميت شناختند كه البته براي شناسايي «دو ژور» (شناسايي كامل و رسمي توسط جمع زيادي از كشورها در سطح بينالمللي) كفايت نميكند و به همين دليل، طي يك دهه گذشته، شناسايي استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي عملا در حد «دو فاكتو» (شناسايي محدود توسط جمع محدودي از كشورها) باقي مانده است. همين روند تقريبا در رابطه با شناسايي الحاق كريمه به فدراسيون روسيه نيز تكرار شد و 6 كشور كوبا، نيكاراگوئه، ونزوئلا، افغانستان، كره شمالي و سوريه اين الحاق را به رسميت شناختند. در واقع، سوريه ششمين و آخرين كشوري بود كه در نوامبر سال 2016 ميلادي الحاق كريمه به خاك روسيه را به رسميت شناخت و يك هفته پس از اين اقدام دمشق بود كه «يوگني فيودروف»، يكي از اعضاي مجلس دوما و از اعضاي «حزب روسيه واحد» (حزب حاكم روسيه و حامي ولاديمير پوتين) با حمايت «لئونيد اسلوتسكي»، رييس كميته امور بينالملل دوما، نامهاي را در نوامبر 2016 ميلادي (آبان 1395) به مجلس شوراي اسلامي ارسال كرد و در آن با اشاره به اينكه «ايران نه تنها در بعد اقتصادي بلكه در بعد نظامي و سياسي به ويژه در مبارزه با تروريسم و نبرد عليه داعش شريك روسيه است»، خواستار به رسميت شناخته شدن الحاق كريمه به روسيه از سوي ايران شد كه البته مجلس شوراي اسلامي در آن مقطع در اقدامي سنجيده و هوشمندانه به اين نامه پاسخ رسمي نداد و عملا آن را مسكوت گذاشت كه در واقع «نه معني مخالفت مي داد و نه معني موافقت».
6- هرچند طي يك دهه گذشته، استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي در سطح «دو ژور» مورد حمايت جامعه بينالمللي قرار نگرفت، اما اين مناطق عملا در ساختارهاي نظامي، اقتصادي، اجتماعي- فرهنگي به ويژه در حوزه آموزشي در ساختارهاي روسي ادغام شده اند. شهروندان اين مناطق با پاسپورت روسي به راحتي به روسيه رفت و آمد ميكنند، بخش اعظم بودجه اين مناطق توسط دولت روسيه تامين ميشود و روبل روسيه به عنوان واحد پول رسمي شهروندان مورد استفاده قرار ميگيرد. در حوزه نظامي نيز روسها به فاصله كوتاهي پس از جنگ اوت سال 2008 ميلادي، اقدام به تثبيت و تقويت حضور نظامي در مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي كردند. فعاليت «پايگاه نظامي گودائوتا» (پايگاه نظامي هفتم ارتش روسيه) در شمال «سوخومي»، مركز آبخازيا به موجب قرارداد سپتامبر 2009 به مدت 49 سال تمديد شد كه قابل تمديد تا ١٥ سال ديگر نيز است. قرارداد مشابه و بلندمدتي نيز در قبال پايگاه پايگاه نظامي چهارم ارتش روسيه در شمال غربي «تسخينوالي»، مركز اوستياي جنوبي صورت گرفت. به موجب اين دو قرارداد، بيش از يك دهه است كه نيروهاي نظامي روسي (نيروي زميني، هوايي، دريايي و مرزباني) در مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي مستقر شدهاند كه در برخي مناطق مرزي اوستياي جنوبي منجر به استقرار نيروهاي نظامي روسي در فاصله ٤٠ كيلومتري تفليس، پايتخت گرجستان نيز شده است و اگر فردي از تفليس به سمت شمال حركت كند، 40 كيلومتر خارج از پايتخت گرجستان با نخستين پاسگاه مرزباني روسيه مواجه ميشود. در حوزه آموزشي و فرهنگي نيز طي يك دهه گذشته، مدارس و دانشگاههاي دو منطقه آبخازيا و اوستياي جنوبي عملا در ساختارهاي آموزشي و علمي روسيه ادغام شدهاند. آموزش زبان و ادبيات روسي جايگزين زبان و ادبيات گرجي شده است و دانشگاههاي اين مناطق از نظر آموزشي تحت نظر «دانشگاه فدرال قفقاز شمالي» در شهر «پِتيگورسگ» (به معني پنج كوه)، مركز منطقه فدرال قفقاز شمالي روسيه درآمدند. نگارنده در سالهاي اخير در جريان شركت در كنفرانسهاي متعدد در اين منطقه از جمله در «پِتي گورسگ» (مركز منطقه فدرال قفقاز شمالي روسيه)، «سوچي» (شهر بندري روسيه در كناره درياي سياه و در مجاورت منطقه آبخازيا) و «نالچيك» مركز «جمهوري كاباردينو- بالكاريا» (در منطقه قفقاز شمالي روسيه) از نزديك شاهد حضور پرتعداد مقامات و شهروندان و به ويژه دانشجويان مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي بوده است كه با دراختيار داشتن پاسپورت روسي به راحتي وارد خاك روسيه ميشدند، از همه حقوق و تسهيلات شهروندان روسي برخوردار بودند و اميد بسيار زيادي نيز داشتند كه در آينده اين دو منطقه بتوانند به خاك روسيه ملحق شوند و بهزعم خودشان براي هميشه از سايه تهديد دولت مركزي گرجستان رها شوند.
7- با چنين پيشينه و سوابقي است كه پس از گذشت نزديك به 14 سال از جنگ اوت 2008 ميلادي و در ميانه جنگ روسيه با اوكراين، «آناتولي بيبيوف»، رييسجمهور منطقه «اوستياي جنوبي» اعلام ميكند كه در تاريخ 17 ژوئن 2022 ميلادي (25 تير 1401)، رفراندوم الحاق به خاك روسيه را طبق اصل ۱۶ ماده ۵۰ قانون اساسي اوستياي جنوبي برگزار خواهد كرد. در واقع چنانكه در بند قبلي اشاره شد، اين منطقه همراه با آبخازيا عملا در ساختارهاي نظامي، اقتصادي، اجتماعي- فرهنگي به ويژه در حوزه آموزشي در ساختارهاي روسي ادغام شده اند و لذا برگزاري اين رفراندوم در عمل به اين الحاق رسميت خواهد بخشيد. در صورت برگزاري اين همهپرسي و تاييد آن توسط فدراسيون روسيه، اوستياي جنوبي نيز شرايط شبهجزيره كريمه اوكراين در مارس 2014 ميلادي را پيدا خواهد كرد و از طريق برگزاري يك همهپرسي به خاك روسيه ملحق خواهد شد. در چنين حالتي، اين احتمال وجود دارد كه روياي قديمي و هدف سنتي اوستيايي ها براي تشكيل «اوستياي واحد» و ادغام دو بخش «اوستياي شمالي» و «اوستياي جنوبي» در دو سوي رشته كوههاي قفقاز محقق شود و اين منطقه به عنوان يكي از واحدهاي سياسي «منطقه فدرال قفقاز شمالي» به مركزيت شهر «پِتي گورسگ» درآيد.
8- در زمينه شناسايي الحاق اوستياي جنوبي به فدراسيون روسيه، اين احتمال وجود دارد كه سوريه يكي از نخستين كشورهايي باشد كه اين امر را به رسميت بشناسد. سوابق رفتاري سوريه در چند سال اخير به گونهاي بوده است كه اين احتمال را قوت ميبخشد. دولت سوريه در نوامبر 2016 ميلادي، الحاق شبهجزيره كريمه به روسيه را به رسميت شناخت و در ماه مه سال 2018 ميلادي (8 خرداد 1397) نيز همسو با روسيه، استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي از گرجستان را نيز به رسميت شناخت. اقدامي كه منجر به قطع روابط ديپلماتيك تفليس و دمشق شد. نگارنده كه در اوايل تير ماه 1397 براي انجام يك طرح مطالعاتي و ميداني (تجربه شفافيت اداري و مقابله با فساد در گرجستان) در تفليس حضور داشت، از نزديك شاهد اخراج دانشجويان و بازرگانان سوري مقيم گرجستان بود. در ادامه همين روند بود كه «فيصل المقداد» وزير خارجه سوريه در نشست «باشگاه والداي» در مسكو در 3 اسفند 1400 اظهار داشت: «سوريه از تصميم ولاديمير پوتين رييسجمهور روسيه در به رسميت شناختن استقلال جمهوريهاي دونتسك و لوهانسك از اوكراين حمايت ميكند و با آنها همكاري خواهد كرد.» با اين وجود، شناسايي الحاق اوستياي جنوبي به روسيه در سطح بينالمللي همانند الحاق كريمه بسيار محدود و به صورت «دو فاكتو» خواهد بود و بسيار بعيد به نظر ميرسد كه شكل و وضعيت «دو ژور» (شناسايي كامل و رسمي توسط جمع زيادي از كشورها در سطح بينالمللي) قرار بگيرد. همچنين با توجه به سوابق رفتاري ايران نيز بسيار بعيد به نظر ميرسد تغييري در رويكرد سنتي و منطقي ايران در عدم شناسايي تجزيه و استقلال چنين مناطقي صورت گيرد. اين رويكرد از يك پشتوانه منطقي و اصولي پيروي ميكند كه ايران در راستاي امنيت ملي خود و يكپارچگي سرزميني كشورمان اساسا نميتواند از هيچ جريان تجزيهطلبي و جداييطلبي قومي و سرزميني كه بدون رضايت كشور ميزبان (مادر) و دولت مركزي آن صورت گرفته باشد، حمايت كند. در واقع، حمايت رسمي ايران و شناسايي استقلال اين منطقه، ميتواند «رويه»اي (practice) را ايجاد كند كه از منظر حقوق بينالملل بعدها در دفاع از جريانات جداييطلب و تجزيهطلب عليه ايران استفاده شود. بر همين اساس، ايران طي چند دهه گذشته از تجزيه و استقلال مناطقي مانند قرهباغ و هفت منطقه پيراموني آن از جمهوري آذربايجان، مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي از گرجستان، اقليم كردستان از عراق، كوزوو از جمهوري صربستان، شبهجزيره كريمه از اوكراين و الحاق آن به فدراسيون روسيه را به رسميت نشناخت و در روند تحولات اخير جنگ اوكراين نيز، دولت ايران با وجود روابط بسيار نزديك با روسيه و سوريه، از اتخاذ رويكرد مشابه مسكو و دمشق از به رسميت شناختن استقلال جمهوريهاي دونتسك و لوهانسك از اوكراين خودداري كرد.
9- در صورت برگزاري همهپرسي الحاق اوستياي جنوبي به خاك روسيه و تاييد آن توسط مسكو، احتمال تكرار اين روند در منطقه «آبخازيا» بسيار افزايش خواهد يافت. در واقع اين احتمال وجود دارد كه الحاق اين مناطق به خاك روسيه با هماهنگي مسكو بخواهد در دو مرحله انجام شود. مرحله اول، اوستياي جنوبي و مرحله دوم آبخازيا. در صورت تحقق اين امر به ويژه الحاق رسمي اوستياي جنوبي كه برگزاري همهپرسي آن رسما اعلام شده است، شكاف و اختلاف بين گرجستان و روسيه عميقتر خواهد شد و تفليس بيش از پيش به ساختارهاي يورو- آتلانتيكي به ويژه ناتو و اتحاديه اروپا نزديك خواهد شد.
10- الحاق احتمالي اوستياي جنوبي به فدراسيون روسيه، تاثير بسيار منفي نيز بر روند همكاريهاي منطقهاي در قفقاز به ويژه الگوي همكاري 3+3 (ايران، روسيه و تركيه+ ارمنستان، جمهوري آذربايجان و گرجستان) برجاي خواهد گذاشت. هنگامي كه پس از جنگ دوم قرهباغ، اين الگوي منطقهاي توسط ايران و تركيه پيشنهاد شد، گرجستان به مخالفت صريح با آن پرداخت و اعلام كرد كه به دليل اشغال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي از سوي فدراسيون روسيه در جنگ سال 2008 ميلادي، حاضر به مشاركت در هيچ طرح منطقهاي در منطقه قفقاز با مشاركت مسكو نيست. مذاكرات متعدد مقامات ايران و تركيه با مقامات گرجي نيز نتيجهاي در برنداشت و لذا عدم شركت گرجستان در نخستين نشست همكاريهاي منطقهاي موسوم به فرمت ۳+۳ متشكل از سه كشور قفقاز جنوبي (آذربايجان، ارمنستان و گرجستان) و سه كشور همسايه با اين منطقه (روسيه، تركيه و ايران) موجب شد اين نشست عملا در قالب 3+2 و در سطح معاونان وزراي خارجه اين كشورها در مسكو در روز جمعه 9 دسامبر 2021 ميلادي (19 آذر 1400) برگزار شود. هرچند در اين نشست، پرچم گرجستان نيز در كنار پرچمهاي روسيه، ايران، ارمنستان، جمهوري آذربايجان و تركيه قرار داده شد تا نشانهاي از تمايل كشورهاي حاضر براي شركت گرجستان در دورهاي بعدي مذاكرات باشد. در بيانيه پاياني اين نشست نيز طرفهاي شركتكننده ابراز علاقهمندي كردند كه طرف گرجستاني كه نمايندگان آن از حضور در نخستين نشست خودداري كردند، نيز در اين مذاكرات مشاركت داشته باشد و درها به روي مقامات تفليس همچنان باز خواهد بود. با اين وجود، به نظر ميرسد با توجه به حمايت كامل و آشكار گرجستان از اوكراين در جنگ اخير با روسيه كه عملا تفليس را در كنار كشورهاي غربي و عليه روسيه قرار داده است و نيز برگزاري همهپرسي الحاق اوستياي جنوبي به خاك روسيه در ژوئن 2022 ميلادي (تير 1401) عملا ديگر نميتوان اميدي به مشاركت گرجستان در الگوي 3+3 داشت و اين الگوي همكاري در نهايت ميتواند همانند گذشته به صورت 2+3 به حيات شكننده خود ادامه بدهد.
11- نكتهاي كه «آناتولي بيبيوف»، رييسجمهور منطقه «اوستياي جنوبي» در مصاحبه اعلام زمان برگزاري همه پرسي الحاق اين منطقه به روسيه مطرح كرد نيز شايان توجه است. اين نكته كه «مردم ما بارها به اين هدف اشاره كردهاند، اين فرصت را داشتيم تا در سال ۲۰۱۴، زماني كه كريمه به بندر بومي خود بازگشت، روياي چند صد ساله خود را محقق كنيم. در آن زمان شانس خود را از دست داديم، اما نميتوانيم اجازه دهيم اين اتفاق دوباره رخ دهد.» اين اظهارات نشان ميدهد شرايط و تحولات بينالمللي تا چه ميزان بر پويايي مناطق جداييطلب تاثيرگذار است. دو سال پس از الحاق كريمه به روسيه بود كه در نوامبر 2016 ميلادي دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري امريكا به پيروزي رسيد. ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتي خود بارها اعلام كرده بود كه در صورت پيروزي در انتخابات، الحاق كريمه به خاك روسيه را به رسميت خواهد شناخت. در همان مقطع، نگارنده در كنفرانسي در «دانشگاه فدرال قفقاز شمالي» در شهر «پِتي گورسگ» (مركز منطقه فدرال قفقاز شمالي روسيه) روسيه حضور داشت و در آنجا از نزديك شاهد بود كه نمايندگان و كارشناسان مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي با چه شور و شعفي از انتخاب دونالد ترامپ و مواضع انتخاباتي او استقبال ميكردند. در واقع آنها اميدوار بودند با شناسايي الحاق كريمه به خاك روسيه از سوي دولت دونالد ترامپ، راه براي الحاق مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي نيز هموار شود. با اين وجود، دونالد ترامپ زماني كه در مسند رياستجمهوري قرار گرفت به اين وعده انتخاباتي خود عمل نكرد و چنانكه اشاره شد، شناسايي الحاق كريمه به روسيه در حد «دو فاكتو» و بسيار محدود باقي ماند. با چنين سوابقي است كه رهبران مناطق جداييطلب گرجستان از جمله «آناتولي بيبيوف»، رييسجمهور منطقه «اوستياي جنوبي»، شرايط پيش آمده پس از جنگ روسيه با اوكراين را براي زمان برگزاري همهپرسي الحاق اين منطقه به روسيه مناسب ميبينند و اميدوارند 14 سال پس از پايان جنگ اوت 2008 ميلادي بتوانند به خاك روسيه ملحق شوند و به دوپارگي با منطقه «اوستياي شمالي» پايان بدهند.
12- طرح موضوع برگزاري همهپرسي الحاق منطقه اوستياي جنوبي به روسيه نيز از اين جهت شايان توجه است كه اين امر عملا هزينههاي سياسي و اقتصادي بالايي نيز براي روسيه در سطح بينالمللي ندارد. روسيه بهاي بسيار سنگيني را در جنگ اخير با اوكراين پرداخته و تحريمهاي گسترده و بيسابقهاي كه عليه اين كشور از سوي غرب در همين فاصله زماني كوتاه دو ماه اخير اعمال شده، اين كشور را از نظر شرايط تحريمي در وضعيتي بدتر از ايران و كره شمالي قرار داده است. بنابراين، در چنين شرايطي، روسيه ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد و عملا تحريمهاي موثر و فلجكننده ديگري باقي نمانده است كه در صورت الحاق منطقه اوستياي جنوبي به روسيه بخواهد از سوي مسكو عليه غرب اعمال شود. اين امر در واقع درستي و اعتبار منطق و استدلال مخالفان تحريم گسترده روسيه از سوي غرب را نشان ميدهد كه معتقد بودند اعمال يك باره و گسترده نظام تحريمي موجب ميشود غرب اهرم فشار و بازدارندگي خود عليه روسيه را در درازمدت از دست بدهد، چون همه كارتهاي بازي و تمامي فشارهاي تحريمي را به يك باره عليه مسكو اعمال كرده است.
دكتري مطالعات منطقهاي (گرايش مطالعات آسياي مركزي و قفقاز) از دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و عضو شوراي علمي موسسه مطالعات ايران و اوراسيا (ايراس)