۴ نكته از مسابقات كشتي نونهالان كشور
ثمره اين نهالها ميتواند مدال المپيك باشد
يونس هميالي
يك: نميدانم چه راز شگفتانگيزي در پُشت پرده پنهان شده كه همواره از بالا تا پايين كلام آغشته به وصف پريچهر و ضمير پاك فطرت آنها ميشود. همراه با تبسم به قطرههاي باران، كنار پژواك بال شاپركها؛ هيچگاه نسيم مهري چون آنها در ديگر رقابتها به چشم نميآيد. به نظاره نشستن غنچههاي نوشكفته كشتي اين مرزوبوم به لطافت برگهاي گُل دلانگيز و به زيبايي شكوفههاي رنگارنگ بهاري فرحبخش است. جلال و جبروت است ديدن تصاوير به ياد ماندني از اشكهاي پيروزي و غمهاي شكست نوباوگان كه در اذهان شيفتگان به يادگار خواهد ماند.
دو: رقابتهاي كشتي آزاد و فرنگي نونهالان قهرماني كشور روزهاي ۲۶ تا ۲۹ ارديبهشت ماه با حضور ۹۴۷ كشتيگير در سالن شش هزار نفري ۲۲ گولان شهرستان سنندج با قهرماني تيمهاي تهران و خراسان رضوي به پايان رسيد. درخصوص آينده روشن اين رده سني ميتوان گفت: بايد قدمهاي صحيح براي ساختن زيربناي آموزش، تربيت و تقويت روح و جسم توسط مربيان مجرب و كارآزموده برداشته شود تا اين نهالهاي نحيف و شكننده هر يك به درختان تناور با محصول پهلواني و قهرماني به جامعه عرضه گردند. اين سخن يادآور سرگذشت غمانگيز قهرمانان اولين دوره اين آوردگاه است كه اواخر تير ماه و اوايل مرداد ماه ۱۳۷۲ در شهرهاي سقز و يزد روي تشك رفتند اما به شكل عجيبي هيچ كدام از مدالآوران آن نتوانستند در سالهاي بعد در كارزار المپيك، جهاني و آسيا جايگاهي در رده بزرگسالان تصاحب كنند تا وسعت آرزوهاي آنها به استقبال خزان برود.
سه: در روز نخست رقابتها در يك برنامهريزي كاملا اشتباه و عجيب، تمامي مسابقات دوازده وزن كشتي آزاد با آن همه تعداد شركتكننده تا مشخص شدن فيناليستها تنها روي چهار تشك برگزار شد آنهم تا ساعت 30 دقيقه بامداد روز بعد! اين سياست غلط فضايي تيره و تار بر مسابقات ترسيم كرد و حاشيههاي فراواني به دنبال داشت. بيتدبيري عوامل اجرايي مسابقات كه شايد حتي خودشان به ناتواني اذعان كنند به كنار، كاش حداقل فدراسيون كشتي حواسش به اين وضعيت ميبود و اجازه ريختن چنين برنامهاي را نميداد. اميد است در سالهاي آينده فدراسيون كشتي اين موارد را به طور كامل «برونسپاري» نكند!
چهار: با ديدن عكسهاي اين رقابتها جاي خالي قهرمان شهير و پُرآوازه استان كردستان در جايگاه كميته فني به وضوح احساس شد. قهرماني كه حتي به عنوان مهمان غريبه هم در ديار خود ديده نشد؛ سامان طهماسبي دارنده پنج مدال جهاني. دلاوري كه تا ابد بخشي از تاريخ فراموش نشده كشتي فرنگي است. انگار براي فدراسيون و هيات كشتي كردستان زمان بيرحمتر از آن است كه اين چيزها را به خاطر بياورند. طهماسبي يك نمونه است. بايد پرسيد پُشت اين ديوار كينهورزي چه ستارههايي با اندوختهاي گرانبها از رقابتهاي بزرگ بينالمللي بر اثر ندانمكاري و غفلت از سرمايههاي ملي سوختهاند؟ فقط خدا ميداند!